روایتی از تجربۀ احیای فرهنگ کتاب و کتابخوانی در مدرسه
اصفهان (پانا) - منصوره دهقانیان آرانی از معلمان خلاق استان اصفهان است که طرحهای تحولی مختلفی را در مدرسه اجرا کرده است. وی در این مطلب، به بیان یکی از این تجربیات با عنوان «احیای فرهنگ کتاب و کتابخوانی در مدرسه» پرداخته است.
به گزارش روابط عمومی ادارهکل آموزش و پرورش استان اصفهان، منصوره دهقانیان آرانی از معلمان خلاق استان اصفهان است که طرحهای تحولی مختلفی را در مدرسه اجرا کرده است. وی در این مطلب، به بیان یکی از این تجربیات با عنوان «احیای فرهنگ کتاب و کتابخوانی در مدرسه» پرداخته است:
«دو سال پیش بود که در فضای مجازی، پویشی تحت عنوان کمک به کتابخانۀ مدرسه راهاندازی کردم که بهدنبال آن، دانشآموزان کتابهای نو یا دستهدوم خود را به کتابخانۀ مدرسه اهدا میکردند. علاوهبر کتابهای کودک و نوجوان، تعدادی کتب روانشناسی و رمان هم برای مدرسه جمعآوری شد.
نخست در نظر داشتیم یک کتابخانه برای بچهها و یکی برای والدین تأسیس کنیم. دراینبین، یکی از اطرافیان با یشنهاد تخصیص مبلغی پول جهت افزایش مطالعه و علاقهمند کردن دانشآموزان به کتاب، مرا به فکر فرو برد و این تازه شروع ماجرا بود ...
با آغاز ماه مهر، اهدای کتاب رونق بیشتری گرفت. ما میدانستیم اهدای کتاب و ایجاد کتابخانه، تنها دستیابی به بخشی از هدف است؛ هدف مهمتر نهادینهکردن فرهنگ کتابخوانی بود.
بدین ترتیب، مقدمات یک مسابقۀ بزرگ در مدرسه شروع شد. مخاطبانِ مسابقه را چهار گروه تشکیل میدادند. دانشآموزان دورۀ اول، دانشآموزان دورۀ دوم، والدین و همکاران فرهنگی.
برای دانشآموزان دورۀ اول که شامل کلاسهای اول، دوم و سوم ابتدایی میشدند، تعدادی کتاب داستان مناسب سنین ۶ الی ۹ سال در نظر گرفته شد. داستانهایی از هزارویکشب و قصههای خوب برای بچههای خوب. ما تعدادی داستان از کتابها انتخاب کرده و فایل صوتی آنها را تهیه کردیم. (فایل صوتی هر قصه، تقریباً ده دقیقه بود.) فایلها در گروههای مربوطه ارسال شد. مسابقۀ گروه اول، از این قرار بود که دانشآموزان باید داستانها را گوش میدادند و نتیجۀ یک قصه را به انتخاب خود نقاشی میکشیدند.
برای دانشآموزان دورۀ دوم که شامل کلاسهای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی میشدند، داستان یک خمره اثر هوشنگ مرادیکرمانی انتخاب شد. فایل صوتی قصه که حدودا ۱۸۰ دقیقه بود را در گروه مربوطه به اشتراک گذاشتیم. مسابقۀ گروه دوم از این قرار بود که بچهها بعد از شنیدن قصه، با حفظ امانت، پایانبندی داستان را تغییر دهند.
برای والدین، مسابقۀ هایکوکتاب در نظر گرفته شد. اما هایکو چیست؟ هایکو، کوتاهترین شعر جهان است که از سهبند تشکیل شده و مبدع آن ژاپنیها هستند. هایکوسرایان، قصدشان این است که با کوتاهترین جملات و عبارات، حرفی زیبا و در عینحال اثرگذار بزنند. در این مسابقه، از والدین خواسته شد با کنار هم قرار دادن ۳ کتاب در کنارِ هم، یک هایکو خلق کنند. سپس، از هایکوکتابی که ساختهاند یک عکس خلاقانه بگیرند و بفرستند و البته هایکوها نباید شامل حروف اضافه یا فعل باشند.
دو نمونه از هایکوکتابهای ساخته شده را برای نمونه نقل میکنم:
بادبادک باز، فکر نکن تنهایی، خانهام ابری است.
همت، آزادترین مرد جهان، بر بام عزت.
برای همکاران، مسابقۀ کتابخوانی از کتاب روش تربیت کودک از استاد علی صفایی انتخاب شد؛ کتابی کمحجم و سبک اما پرمحتوا. مسابقه از محتوای کتاب، به صورت اینترنتی و تهیۀ فرم انجام شد.
مسابقهها در هفتۀ کتابخوانی برگزار شد و شوری وصفناپذیر در مدرسه بهراه انداخت. استقبال والدین از مسابقۀ هایکونویسی بسیار زیاد بود. میتوانم به جرات بگویم شوروحال برگزاری مسابقۀ کتاب، تنها به مدرسه تمام نمیشد؛ در اکثر خانهها جنبوجوشی بود. از چند پدر و مادر، نظرشان را دربارۀ مسابقۀ هایکوکتاب پرسیدم. گفتند به واسطۀ برگزاری مسابقۀ هایکو، سری به کتابهای خود زدهاند، آنها را بازخوانی کردهاند، با کتابهایشان آشتی کرده بودند و حالا میخواستند کتابهای ناخواندهشان را بخوانند.
بسیاری از دانشآموزان مدرسه، تا آن زمان قصۀ صوتی گوش نکرده بودند. گوشدادن به قصه، میتواند مهارت شنیداری کودک را تقویت کند چراکه در این زمان، کودک باید تمرکز و دقت بالایی داشته باشد. با گوشدادن به این نوع از قصهها، کودک این توانایی را کسب میکند که با محیط اطراف خودش ارتباط برقرار کرده و خلاقیت و هوش هیجانی او تقویت شود. قصههای صوتی، مقدمهای برای آشتی با کتاب هستند.
پس از بررسی نتایج آثار ارسال شده در مسابقه، از ۲۸۶ دانشآموز دبستان، ۲۰۷ نفر و همچنین ۳۵۶ نفر از والدین که برخی از آنها در مدرسۀ ما فرزند نداشتند اما به شرکت در مسابقۀ هایکو علاقهمند بودند، و نیز ۱۵ نفر از همکاران شرکت کرده بودند. باتوجه به مبلغ اهدایی و نظر خیر محترم، در مراسمی برندگان را اعلام و به تمام شرکتکنندگان در مسابقات کتابِ مدرسه، بن خرید کتاب اهدا شد.
ما تا پایان سال، برنامههای متعددی برای احیای فرهنگ کتابخوانی اجرا کردیم. طرح کافهکتاب در محوطۀ بیرونی کتابخانه و قراردادن میز و صندلی و تعدادی کتاب جهت دسترسی آزاد و راحتِ دانشآموزان به کتابها، خوانش و تعویض کتابهای خریداری شده از مسابقه توسط بچهها در ساعات نگارش از جمله برنامههای دیگری بود که در این زمینه اجرا شد.
و امروز که دوسال از آن ماجرا میگذرد، به وضوح شاهد این هستیم که کتابخانۀ مدرسه از تمام نقاط شلوغتر و پر بازدیدتر است. برخی بچهها از خودمان بیشتر به خواندن علاقهمند شدهاند. آنها سفیران کتاب در خانوادۀ خودشان هستند؛ آنها کتابباز شدهاند!»
ارسال دیدگاه