رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با بسیجیان کشور :
افتخار امام خمینی به بسیجی بودن نشان از شأن عظیم بسیج است
تهران (پانا) - به مناسبت فرارسیدن هفته بسیج، جمع کثیری از بسیجیان صبح امروز با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
۸ آذر ۱۴۰۲ دیدار رهبر معظم انقلاب با منتخبین بسیجیهای سراسر کشور بود. سن همه کسانی که در این دیدار شرکت کرده بودند معمولاً بالای ٢٠ سال بود و شاید بتوان گفت من در بین آنها جزو کوچک ترین فرد حاضر در دیدار بودم.
شاید ارتباطگیری با افرادی که سن بالایی دارند برای یک دانشآموز سخت باشد، اما شوق دیدار با رهبر عزیزم تمام سختیها را برایم آسوده میکرد؛ من آمدم تنها به شوق دیدار با رهبر کشور، آمدم تا روی ماه و صلابت علی وار رهبرم را به نظاره بنشینم.
قرار بر این بود که روز دانشآموز یک سهمیه از مجمع فاطمی استان تهران به بنده داده شود و بنده بسیار چشم انتظار این سهمیه بودم تا بتوانم برای بار دیگر رهبر کشورم را از نزدیک ببینم، اما متأسفانه آن طور که پیشبینی میکردم درست نبود و سهمیه به من نرسید و تنها به دلیل کمبود یک سهمیه از دیدار با حضرت آقا محروم شدم.
اما داستان اینجا تمام نشد گویا قسمت بر این بود که بنده با انسانهایی بزرگتر از خودم این سفر معنوی را تجربه کنم و بتوانم در دیدار حضرت آقا با بسیجیان کشور شرکت کنم، یک روز زمانی که در مدرسه بودم و از هیچ جا خبری نداشتم خبر خوب سهمیه دیدار با رهبری را به بنده اطلاع دادند و قسمت بر این بود که این سفر را در جمع بسیجیان کشور تجربه کنم.
زمانی که کارت دیدار را در دستهای من قرار دادند زیباترین حس دنیا را تجربه کردم، دیدار پسر فاطمه!
البته چه قدر سخت است از بین نگاههای حسرت به دل هزاران بسیجی و انسانهایی که مشتاق دیدار حضرت آقا هستند اما هنوز سعادت دیدار را پیدا نکردند، عبور کردن و دیدن التماسها و اشکهایشان قلب انسان را به درد میآورد.
جلوی در حسینیه که ایستادم حس هیجان و ترس را از اعماق وجود خودم حس میکردم مدام کارت دیدار را چک میکردم که نکند این کارت گم شود و نتوانم آقا را ببینم.
وارد حسینیه که شدم با اینکه حس میکردم زود رسیدم و میتوانم در جایگاه های اول بنشینم اما تقریبا حسینیه امام خمینی (ره) پر از جمعیت بود با اینکه جایگاه خانمها اغلب در جای نامناسبتری قرار دارد و ستونها مانع دیدار حضرت آقاست، اما توانستم یک جایی را پیدا کنم که فقط بتوانم رهبرم را ببینم؛ اما جمعیت بیش از چیزی بود که تصور میکردم و میتوان به وضوح دید که در بین مردها جای سوزن انداختن نبودم و تقریباً روی پای همدیگر نشسته بودند اما با وجود تمام سختیها و درد پایی که داشتند به شوق دیدار حضرت آقا همه را تحمل کردند که فقط بتوانند لحظهای رهبر عزیز کشورمان را ملاقات کنند.
زمان آمدن رهبر فرا رسید همهمه عجیبی در سالن پخش شد جمعیت حاضر در حسینیه یک دفعه از جای خود بلند شدند و با صدای بلند تکبیر گفتند؛ با همان لبخند پدرانه همیشگی که قند را در دل آب میکرد وارد شد، اطرافم را که نگاه کردم اشکهای شوقی را در چهره خانمها و آقایان دیدم که از شوق دیدار رهبر عزیزمان پیوسته از چشمانشان جاری میشد.
تنها چیزی که آن لحظه میتوانستم ببینم چهره دلربای حضرت آقا بود که حتی یک لحظه هم نمیتوانستم پلک بزنم و همچنان خیره به یک نقطه بودم.
صدای تکبیر بسیجیها که افتاد قاری بینالمللی قرآن تلاوتش را آغاز کرد؛ کنارم را نگاه کردم خانمی را دیدم که گریه امانش را بریده بود و از شوق دیدار حضرت آقا دستهایش میلرزید و میگفت چشمهایم ضعیف است و نمیتوانم آقا را خوب ببینم.
حضرت آقا شروع به صحبت کرد و سکوت همه جا را فرا گرفت لابهلای صحبتهای آقا هم پر بود از مهربانی، شوخی و خنده علاوه بر حماسی و هیجاناتی که گاه به صورت مشتهای گره کرده و در قالب شعار و تکبیر شنیده میشد.
حضرت آیتالله خامنهای در آغاز سخنانشان در این دیدار که به طور همزمان برای حوزههای مقاومت بسیج در سراسر کشور پخش میشد، بسیج را یادگار گرانبهای امام خمینی برشمردند و افتخار امام به بسیجی بودن را نشاندهنده شأن عظیم بسیج دانستند؛ این جمله امام قدرتی را در وجود من و تمام بسیجیها نهادینه کرد و باعث شد تمام سختیهایی که در این عرصه میکشیم را فراموش کنیم .
در پایان صحبتها حضرت آقا چند توصیهای را هم خدمت بسیجیها کردند و پرده باز شد و رهبر عزیزمان حسینیه را ترک کردند خلاصه دیدار حضرت آقا با بسیجیها جنسش فرق میکرد عجب با صفا بود! این دیدار به بهترین خاطرات زندگیام تبدیل شد.
دانشآموز خبرنگار: کیمیا قارلقی
ارسال دیدگاه