روایت دختر دانشآموز خبرنگار زنجان از اردوی ملی پانا
مسیر صریح بود و دل روشن
زنجان (پانا) - دانشآموز دختر خبرگزاری پانا استان زنجان حس و حال دخترانه خود را از برگزاری اردوی ملی پانا روایت کرد.
اردوی ملی پانا، خاطره مانایی برایمان به جای گذاشت.
داستان ما دختران پانا، داستان بزرگی است.
قصه ای که از اینجا شروع شد، از همین جا، از مرکز عالم.
اولین روز که قدم هایمان به اردوگاه شهید باهنر باز شد.
قدم های کوچک از مناطق محروم.
در عالم خیال، رویای رسیدن به جمع بزرگ پانا محال بود.
اما تحول و تامل عوامل اردو، ما را از قفس محدودیت به آسمان حقیقت، پرواز داد.
در ورود به این عرصه، قرآن یار و یاورمان شد، از استقبال خوب مسئولین، تا برخورد زیبای استان های مختلف ایران.
افتتاحیه ای پر از عشق و شوق، شادی دختران سراسر کشور گویای احساساتی بود که میتوان قلب هایی تپنده برای پیشرفت این خاک را توصیف کرد.
شاید در آن لحظات درگیر چرایی آمدن به اردو بودیم، اما جمله معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور، پاسخ ما را داد. «شما به دنبال روایت صحیحی هستید که جهان را نجات دهد.»
حالا درکی از مسیر داشتیم. اما سوال خیلی از ما این بود. جاده ای را که انتخاب کردیم درست است؟
در میان سردرگمی ها، برنامه به گونه ای چیده شده بود که سخنرانی ها پاسخگوی ما بودند.
معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش عنوان کرده بود: «دانشآموزی که از سنین کودکی و نوجوانی در مهارتهای زندگی و فرهنگی و اجتماعی شرکت میکند و استعدادهای خود را شکوفا میکند، موفقتر است.»
حضور معاون وزیر، خاطره ای در قاب عکس برای دختران زنجانی شد.
حالا مسیر صریح بود و دل، روشن. از نگاه رسانه ای به تاریخ سینما، تا نگاه انتقادی به «فرمانروای آب».
حالا که برگشته ایم، برای خیلی ها حسرتی در دل ماند که عکسی به رسم یادگار از مدیرعامل موزه سینما داشته باشند و بعضی ها راضی اند از جوهر امضای کارگردان نام آشنا.
ما از فرسخ ها دور و نزدیک در این اردو بودیم. همانند برگه سفید انشا میماندیم، اما اساتید خوش ذوق و خوش بیان کلاس های تولید محتوا، تفکر انتقادی و خبرنویسی؛ انشای ما را پر از آرایه های آگاهی و درست اندیشی کردند.
ما دختران زنجان، از توجه وزیر ورزش به باشگاه های ووشو در استانمان بسیار خوشحال و ممنون هستیم، زیرا دانش آموزان ایران هر کجا که باشند، میتوانند با پله کوچکی که مسئولین میسازند آسمان را فتح کنند.
قلم انتظار ما، حضور سخنگوی دولت را بر یادداشت خاطرات اردو نمی نوشت، اما حضور وی، حاضران را به وجد آورد. یکی از جملات او تا ابد در خاطرم حک شد
«هیچوقت زندگی بیرونی دیگران را با زندگی درونی خود قیاس نکنید!»
این همان مفهومیست که حال باید، دختران و پسران سرزمینم با تمام وجود درک کنند.
ما نسلی هستیم که فضای مجازی و رسانه، عضو بزرگی از خانواده ماست. ذهن ما نیز، ویژگی زودباوری دارد.
اما کلاس های سواد رسانه ای، چشمان ما را به سوی دریایی پر از تلاطم جعل و شایعه باز کرد.
من و دوستانم، گروه بزرگ نوجوان و جوانان ایران را تشکیل میدهیم و حتما میدانید دیدار با رئیس شبکه امید صدا و سیما، اردو را مهیج تر از پیش میکند.
در این روزها، گفتگو با خبرنگار صدا و سیما، حسینی بای که هنرمندی مردم دوست است، جالب ترین اتفاق بود.
از جمله های دلنشین او میتوانم به این جمله اشاره کنم: «علاقه و عشق در خبر ، اولین و بزرگترین قدم برای کار شماست.»
با گذشت سه روز و زندگی در جمع دوستان و فضای اردوگاه، وقت اختتامیه رسید.
اختتامیه ای که با اعلام پرچم افتخارات شروع شد.
دل ها در دلهره تاب میخوردند تا اینکه خبر چهار شکوفه موفقیت به باغ امید ما رسید.
استان هایی با شادی اردو را تمام کردند و بعضا بودند که نتیجه دلخواه را نداشتند.
ولی برترین پرچم افتخار این اردو، پرچم یکدلی استان ها برای ساخت ایرانی قوی بود.
وزیر آموزش و پرورش در این برنامه شرکت داشت، شاید به حضور نه، اما اجرای همگانی سرود دختران ایران، او را از دور به جمع ما آورد.
زحمات و تلاش مربی ها،از نقاشی زندگی پاک شدنی نیست.
مانند روایت همیشگی،این بار مربی همچون شمع میسوزد تا چراغ راه خبر،روشن بماند.
با مهر و عشق قلبم ، از مربی و سرپرست دلسوزمان،خانم بیات،خانم حبیبی و مسئول خبرگزاری،آقا ی صالحی تشکر میکنم.
همیشه قصه را جایی باید بست. پایان قصه و دل کندن از این جمع سخت بود، ولی چاره ای جز امید دیداری دوباره نداشتیم.
خداحافظی ها با خنده و اشک در هم آمیخته بودند.
حال ما با خودمان، انبوهی از اطلاعات و اندکی غم خداحافظی را به مناطق خود بردیم تا محل زندگی خود را به مرکز عالم تبدیل کنیم.
آری، ما دانش آموز خبرنگاریم، برای زیباسازی فردایی روشن.
خبرنگار دانشآموز : زهرا امیدی
ارسال دیدگاه