رقیه عیدی*
شناسایی و مداخله در رفتارهای خودآسیبرسان
تبریز(پانا)- تقریبا اکثریت افراد در حالت طبیعی از درد و هر نوع آسیب دردناک مثل جراحت و زخم در بدن خود اجتناب میکنند. چنین تمایلی در روانشناسی اجتماعی اصل بیزاری خوانده میشود که به گرایش زیستی افراد به محافظت و مراقبت از خود، اجتناب از درد، آسیب و زخم اطلاق میشود. با این حال افرادی هم وجود دارند که برخلاف این اصل عمل میکنند و بر اثر اعمال یا رفتارهای که انجام میدهند باعث ایجاد آسیب به بدن خود میشوند.
آسیب زدن به خود یا رفتارهای خودآسبیب رسان حوزه پیچیده ای است و طیف وسیعی از رفتارها را شامل می شود. در یک تقسیم بندی می توان این رفتارها را در طبقاتی از آسیب به خود مستقیم و آسیب به خود غیر مستقیم قرار داد. رفتارهای خودآسیب رسان مستقیم مثل خودکشی، خود جرحی که موجب آسیب مستقیم و قابل مشاهده به بدن می شود و رفتارهای خودآسیب رسان غیر مستقیم که فرد رفتارهایی را انجام می دهد که هدف مستقیم آن آسیب به خود نیست ولی پیامدهای آن خطرات بارز جسمی را برای او در پی دارد مانند عدم پیگیری روند درمانی یک بیماری جسمی، هیجان طلبی های بی محابا مثل رانندگی های پرسرعت، مصرف الکل و مواد مخدر، رفتارهای پر خطر مثل برقراری روابط جنسی بی ملاحظه .
در تقسیم بندی دیگری می توان رفتارهای خود آسیب رسان را در دو قطب مرگبار بودن و غیر مرگبار بودن مشخص کرد. به عنوان مثال اقدام به خودکشی یک رفتار خودآسیب رسان مرگبار است اما باز کردن پانسمان زخم ناشی از تصادف و عدم رسیدگی به آن می تواند پیامدهای ناگواری در پی داشته باشد اما لزوما مرگبار نیست.
همین طور در تقسیم بندی دیگری می توان عمدی یا غیر عمدی بودن رفتار را ملاک دسته بندی قرار داد. برخی رفتارهای خودآسیب رسان به صورت عمدی انجام می شوند و برخی از این رفتارها هرچند موجب وارد آمدن صدمه به بافت یا اندام های بدن فرد می شوند اما به عمد انجام نمی شوند.
آنچه در اینجا مد نظر ماست آن نوع خودزنی است که رفتاری تکانشی بوده و طبق دسته بندی های فوق رفتاری عمدی است که موجب آسیب مستقیم به بدن فرد می شود ولی رفتاری مرگبار نیست. یعنی هرچند فرد به صورت عمدی آسیبی به بدن خود وارد می کند اما هدف او از بین بردن خود و خاتمه دادن به زندگی نیست. بر این اساس می توان رفتار خودزنی را به این صورت تعریف کرد: رفتاری است عمدی و غیر مرگبار که برای آسیب رساندن به خود انجام می شود و هدف از آن کاهش فشار روانی است. چنین رفتاری در جامعه ای که فرد زندگی می کند رفتاری غیرقابل قبول تلقی می شود. برخی از رفتارها هرچند ظاهرا خودآسیب رسان هستتند ولی در برخی فرهنگ ها رفتاری پذیرفته شده اند و به این دلیل در اجتماعی که فرد زندگی می کند به عنوان خودزنی شناخته نمی شوند مثل تتو و پیرسینگ.
تفاوت خودزنی و خودکشی
معمولا اشتباهات زیادی در این خصوص و در بین افراد وجود دارد که منجر به یکسان دانستن رفتار های خودزنی و خودکشی می شود در حالی که این دو رفتار بنا به تعریف هایی که از آنها وجود دارد دو رفتار مجزا هستند. تفاوت عمده آنها به هدف فرد مربوط است. به این صورت که فردی که اقدام به خودکشی می کند قصد خاتمه بخشیدن به زندگی خود را دارد و روش هایی را انتخاب می کند مثل دار زدن، خوردن دارو، سم ، پرش از ارتفاع و خودسوزی.
اما در خودزنی، بریدن و سوزاندن قسمت مشخصی و محدودی از بدن انجام می شود که سطحی تر بوده و احتمال مرگباری آن پایین است. در خودزنی تکانشی در واقع فرد می خواهد از احساسات ناخوشایند، غیرقابل تحمل و کلافه کننده ای مثل شرم، گناه و خشم، بی ارزشی و حقارت رهایی پیدا کند اما فرد خودکشی کننده قصد پایان دادن به زندگی خود را دارد هرچند منجر به فوت وی هم نشود. در این شرایط فرد خودکشی کننده ممکن است حالاتی از ندامت و پشیمانی را تجربه کند ولی در اثر این اقدام دردهای روانی و احساسات منفی و رنج های او تسکین نیافته اند اما بعد از اقدام به رفتار خودزنی، فرد به درجاتی از آرامش و تسکین می رسد و احساسات ناخوشایندی که برای گریز از آنها به این رفتار اقدام کرده بود به صورت موقت فروکش می کنند.
در آینده ممکن است فرد دوباره برای رفع این احساسات ناخوشایند به عنوان روشی برای تسکین مجدد استفاده کند. با وجود تفاوت هایی که بین رفتار خودزنی و خودکشی وجود دارد گفته می شود که افرادی که اقدام به خودزنی می کنند مستعد اقدام به خودکشی هستند. یعنی این احتمال وجود دارد که در آینده رفتاری با هدف خودکشی انجام دهند.
سن شروع و شیوع
خودزنی از اوایل نوجوانی شروع می شود و در اواخر آن به اوج می رسد و هرچند در بزرگسالی می تواند ادامه داشته باشد اما فراوانی آن معمولا کاهش می یابد. از نظر شیوع در دو جنس تفاوت قابل توجهی وجود ندارد اما در دختران اندکی بالاتر گزارش شده است. روش اقدام به خودزنی در پسران و دختران متفاوت است. در دختران به صورت انفرادی و در خفا و با روش هایی مثل بریدن انجام می شود. اما در پسران به صورت کتک زدن، کوبیدن سر، سوزاندن و بیشتر به صورت گروهی انجام می گردد. اما اخیرا روش های گروهی نیز در بین دختران گزارش می شود.
علت شناسی خودزنی
در علت شناسی خودزنی به عوامل متعددی اشاره شده است. در نظریات مطرح روانشناسی با تمرکز بر مفاهیم اساسی آنها اقدام به خودزنی قابل تبیین است. از جمله در نظریه فروید به عنوان صورتی از بازگرداندن خشم به خویشتن، در نظریه آدلر بر اساس عقده حقارت و با هدف جلب توجه، در نظریه برن با هدف کسب نوازش، در نظریه گلاسر بر اساس تامین نشدن نیاز ها شامل نیاز به قدرت، آزادی، تعلق، بقا و خوشی و در نظریه رفتاری در قالب فرایند تقویت مثبت و منفی قابل تبیین است.
نظریات زیستی نیز بر عوامل ژنتیک، اختلال در سطح سروتونین و اختلال در سیستم افیونی درون مغز تاکید کرده اند. عوامل ژنتیک بر اساس مطالعات فرزندخواندگی، دوقلوها و خانواده ها معرفی شده اند. در بین برخی نظریات زیستی کاهش سروتونین و متابولیت های آن در مغز علت افزایش رفتارهای تکانشی عنوان شده و برای کاهش آنها داروهای افزایش دهنده سروتونین تجویز می گردد که باعث افزایش خویشتنداری و کاهش خودزنی می شوند.
در بین نظریات زیستی فرضیه اعتیاد و فرضیه درد نیز مطرح گردیده است. طبق فرضیه اعتیاد آسیب به خود باعث افزایش فعالیت سیستم افیونی درونی و به دنبال آن افزایش لدت و اعتیاد می گردد و فرد رفتار خودزنی را با هدف رسیدن به لذت ادامه می دهد.
طبق فرضیه درد نیز پرکاری سیستم افیونی درد و زیاد بودن آندورفین حالتی از احساس بی دردی ایجاد می کند و باعث می شود فرد در اثر انجام خودزنی احساس دردی نداشته باشد. در نظریه فرایند متضاد نیز گفته می شود زمانی که یک رویداد موجب راه اندازی یک حالت هیجانی می گردد بعد از مدتی ارگانیزم واکنش هیجانی متضاد با آن را که به محو شدن حالت هیجانی اول منجر می شود راه اندازی می کند. به عبارتی به دنبال یک واکنش هیجانی، واکنش هیجانی متضاد با آن فرخوانی می گردد.
در نظریات مربوط به خانواده درمانی و در برخی نظریات دیگر بر تاثیر و اهمیت و نقش خانواده در برروز رفتار خودزنی تاکید می گردد. در برخی از این نظریات، خانواده به عنوان الگوی ارثی برای باورها و ارزش ها و نگرش ها و دیدگاه های فرد عمل می کند و باورهای مرتبط با رفتارهای منفی مثل رفتار خود آسیب رسان در قالب باورها و نگرش هایی چون زندگی بی ارزش است، من فردی بدبختم، هیچ حمایت کننده ای وجود ندارد و....به فرزندان در خانواده منتقل می شود.
در گروه دیگر خانواده فضایی ترسیم می شود که احساسات فرد در آن بی ارزش شمرده شده و نسبت به آنها بی توجهی و بی تفاوتی می شود. فرد ناچارا هیجانات خود را سرکوب می کند چون اجازه ابراز آنها را ندارد و یا در صورت بروز مورد سرزنش و تمسخر و یا خشم قرار می گیرد. در چنین فضایی فرد دیدگاهی منفی نسبت به خود پیدا می کند و به صورت خودسرزنشی های مکرر، نارضایتی از خود، ازجار از خود، شرم، تصویری منفی از بدن و مستحق درد و تنبیه بودن به خودزنی می انجامد. مدل تداعی منفی درباره خویشتن به صورت گسترده به این موضوع پرداخته و توسط هولی و فرانکلین مطرح شده است.
در مواردی به وقایعی که در خانواده اتفاق افتاده است تاکید می گردد مثل وجود خشونت در خانواده، مورد آزار قرار گرفت، فقر، طلاق، بی سرپرستی و بدسرپرستی و...تروماهای مختلف و وجود روابط بسیار ضعیف در خانواده و تعارضات مکرر که تحت عنوان خانواده توخالی معرفی می شود.
در نظریات دیگری بر ویژگی ها و شرایط دیگری در این نوجوانان تاکید شده است. از جمله اینکه آنها رفتار دلسوزانه و مهربانانه کمتری با خود دارند. نسبت به خود مراقبت کمتری می کنند و نمی توانند نسبت به هیجانات منفی خود پذیرش داشته باشند. اصطلاحا شفقت به خود در این افراد پایین است.
شفقت به خود یک نوع راهبرد هیجانی است که در آن از تجربه کردن هیجان های نامطلوب و آزار دهنده جلوگیری نمی شود بلکه سعی می شود به صورت مهربانانه و مشفقانه مورد پذیرش واقع شوند. این سازه سه مولفه دارد شامل مهربانی با خود در مقابل قضاوت کردن خود، روابط انسانی در مقابل انزوا، ذهن آگاهی. گفته می شود افرادی که اقدام به خودزنی می کنند در خاطرات و تجارب منفی گذشته با اتفاقات احتمالی آینده درگیر هستند و فضای افکار آنها مملو از افکار و تجارب آزارنده از گذشته یا آینده است. آنها توان تمرکز بر اینجا و اکنون و خود را ندارند. ذهن آگاهی عبارت است از آگاه بودن از افکار، هیجان ها، حس های بدنی، رفتار در اینجا و اکنون بدون قضاوت درباره خود و آن ها. افراد ذهن آگاه تمایل به نزدیک شدن به خود و دور شدن از افکار آزاردهنده دارند.
ناگویی هیجانی سازه دیگری است که در افرادی که اقدام به خود زنی می کنند مطرح می باشد. ناتوانی در شناسایی، درک و بیان پریشانی هیجانی در این افراد مشاهده می شود. حساسیب بین فردی زیاد مثل گوش به زنگی، برداشت های منفی از رفتار دیگران در این افراد شایع است. شکست عاطفی، روابط مکرر عاطفی، تجربه خشونت، سررفتن حوصله در این افراد گزارش می شود.
شناسایی اولیه رفتار خودزنی تکانشی
شناسایی اولیه این رفتار معمولا توسط اعضای خانواده، دوستان، نزدیکان، معلمان و در مواردی توسط پزشک و... انجام می شود. جراحات و زخم های قابل مشاهده روی بدن از جمله دست ها و بازو و پاها از بارزترین نشانه هاست که به صورت مستمر با دلایل کذایی مثل جراحت ناشی از تصادف، افتادن، سوختن با شعله گاز در حین آشپزی توجیه می شوند.
پیدا شدن دستمال خونی در اتاق یا بین وسایل شخصی، گم شدن مکرر اشیای تیز، کبریت، فندک و ابزارهای مشابه در منزل، استفاده از لباس های پوشاننده و ضخیم و آستین دار حتی در فصول گرم سال، تمایل به تنهایی و ماندن در اتاق دربسته، هیجانات منفی شدید و مشکل در تنظیم و مدیریت هیجانی از دیگر نشانه های اولیه برای شناسایی رفتار خودزنی هستند.
بسیاری از این افراد مخصوصا زمانی که فرد از آسیب روانی شدیدی رنج نمی برد با شرم و خجالت سعی در پنهان کردن این نشانه ها دارند اما در بین برخی افراد که با آسیب های شدیدتری مواجه هستند ممکن است تمایل به نشان دادن زخم ها و جراحت ها مشاهده شود.
رقیه عیدی خطیبی
رئیس مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی دانش آموزان آذربایجان شرقی
ارسال دیدگاه