فرشید خدادادیان*
مهراب امیری؛ چهره شاخص نفتی، پژوهشگر و مترجم تاریخ
اهواز (پانا) - صنعت نفت در گذشتهای نه چندان دور، بهواسطه بهرهمندی از نیروی انسانی متخصص و توانمند، همواره از شهرت و جایگاه قابل توجهی در سطح کشور و منطقه برخوردار بوده و به دلیل فضای کاری مدرن و ارتباطات این صنعت، کارکنان و مرتبطینش با مظاهر زیست مدرن بصورت مستمر ارتباط داشته و همواره این ظرفیت و فرصت وجود داشته تا آن بخش از کارکنانش که به حوزههای تخصصی در زمینههای فرهنگی و هنری از ادبیات گرفته تا سینما و هنرهای نمایشی و از هنرهای تجسمی تا پژوهشهای تاریخی فرهنگی، در کنار کار در صنعت نفت، به علایق و سلایقشان نیز بپردازند.
این گروه، در کنار دیگر نام آورانی که تشخص و اشتهارشان خارج از نفت ایجاد و بعدها و با توجه به ظرفیت های جذاب صنعت نفت به این حوزه پیوستند، چهره های شاخص صنعت نفت را تشکیل می دهند و زنده یاد مهراب امیری(۱۳۰۴-۱۳۷۶)از جمله این چهره های شاخص است.
مهراب امیری، دهم آبان سال۱۳۰۴خورشیدی در روستای جارو از دهستانهای حومه هفتکل(Haftkel) در استان خوزستان بدنیا آمد."جاروJarou"، محل سکونت طایفه مکوندی از شاخه چهارلنگ ایل بختیاری بود و نام خود را از جغرافیای تاریخی که در آن قرار گرفته بود؛ "جای رود"می گرفت.
مهراب، نوه زنده یاد کاید اسماعیل، از بستگان محمد تقی خان چهارلنگ، از مشاهیر بختیاری و فرزند کاید (قائد) علی، از بزرگان روستای جارو و تیره کاید از طایفه مکوندی بود. کاید علی به جز مهراب، دو فرزند پسر دیگر به نام های سهراب و آقاجان (معروف به کاید شنبه) نیز داشت (۱)و مادر مهراب نیز؛خانم جان، بانویی با اصالت و بزرگ زاده بود.
تیره کاید از طایفه مکوندی در روستاهای جارو(جا رود)، رود زرد و دره خرزهره ساکن بودند و مهراب تا سالی که برای تحصیل به دبستان رودکی هفتکل وارد شد، در چنین جغرافیایی روزگار کودکی اش را گذراند. هفتکل، دومین منطقه ای بود که پس از میدان نفتون، نفت در آن کشف شده بود و ایجاد شرکت-شهر نفتی هفتکل نیز به مرور انجام و مهراب در دبستان رودکی این شرکت-شهر نفتی مشغول به تحصیل شد. دبستان و بعدها دبیرستان رودکی هفتکل با شکل معماری مدرن و اروپایی و ناقوسی بر فراز سر در ورودی آن، خود مصداقی از ورود به دنیای مدرن بود و علاوه بر مهراب، در طول سال های فعالیت آموزشی در این شرکت-شهر نفتی، محل دانش آموزی و پرورش افراد شاخصی همچون؛ پروفسور داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران، دکتر سیروس یاور، چهره شاخص معماری کشور و بسیاری از افراد شناخته شده و فرهیخته دیگر نیز بود.
مهراب تا سال ۱۳۱۷ در هفتکل درس خواند و سپس به مسجد سلیمان عزیمت کرده و در سال ۱۳۲۴ توانست مدرک سیکل نهم را از مدرسه ی سیروس مسجد سلیمان دریافت کند. بلافاصله در همین سال، معلم اداره فرهنگ شد و بین سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ توانست دیپلم نظام قدیم را اخذ کند. در این سال ها، وی آموزگاری و مدیریت دبستان زادگاهش، روستای جارو را به مدت سه سال به عهده گرفت.(۲)
مهراب، نخستین مقاله پژوهشی خود را در سال ۱۳۲۵ و در سن ۲۱سالگی نوشت. او در مصاحبه ای که زنده یاد غلامعباس نوروزی بختیاری، مدیر فقید انتشارات آنزان از ایشان اخذ و در سال۱۳۷۴در کتاب آنزان منتشر کرد، در پاسخ به این سوال نوروزی بختیاری که از ایشان پرسید از کی و چطور کار نویسندگی را آغاز کردید، پاسخ داد: درست در زمستان ۱۳۲۵ بود که به خواهش هیئت تحریریه سالنامه فرهنگ خوزستان مقاله ای در رابطه با فولکلور بختیاری برای آن سالنامه تهیه کردم.(۳) منظور زنده یاد مهراب امیری از"سالنامه فرهنگ خوزستان"، بولتنی بود که توسط دیگر چهره شاخص اداره فرهنگ خوزستان و مسجدسلیمان در آن سال ها؛ ایرج جهانشاهی قاجار (۱۳۰۵-۱۳۷۰) منتشر می شد.جهانشاهی قاجار در طول نزدیک به یک دهه ای که دبیری، ریاست دبیرستان و سرپرستی تعلیمات اساسی و عمومی اداره فرهنگ (آموزش و پرورش)خوزستان را در مسجد سلیمان و اهواز می گذراند، سالنامه فرهنگ مسجد سلیمان و سالنامه فرهنگ خوزستان را منتشر کرد و مهراب امیری و برخی دیگر از آموزگاران و دبیران اهل قلم مسجد سلیمان و خوزستان در این بولتن فرهنگی، آثار و مقالاتی منتشر می کردند. اداره فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) و شرکت نفت در آن سالها ارتباط تنگاتنگی داشتند و صنعت نفت در قالب آنچه امروز مسئولیت های اجتماعی سازمانی نامیده می شود، به حوزه فرهنگ و آموزش مناطق نفت خیز همچون؛ مسجد سلیمان و هفتکل کمک میکرد و همین توجه بود که سبب بروز خلاقیت و کارهای متفاوت آموزگاران و فرهنگیان این شرکت-شهرها نیز میشد.
جذابیت کار و فعالیت در صنعت نفت به گونه ای بود که امیری در سال۱۳۲۸ از شغل معلمی استعفا داد و به استخدام شرکت نفت درآمد. فضای کاری جدید، طبیعتا به آشنایی بیشتر وی با زبان انگلیسی و کسب مهارت ترجمه، تاثیر زیادی داشت، اما آشنایی او به سالها قبل و البته متاثر از فضای نفتی بازمی گشت. در همان مصاحبه منتشر شده در کتاب آنزان، وی در مورد نحوه آشنایی اش با زبان انگلیسی گفت. انگلیسی را از کلاس چهارم ابتدایی در نزد یکی از کارمندان شرکت نفت آموختم و بعدها چون برای کارهای تحصیلی خود نیاز به مطالعه کتب و متون انگلیسی داشتم، به تکمیل آن کوشیدم و ناگفته نماند در سال هایی که تازه به خدمت شرکت نفت درآمدم، به مدت سه سال در کلاس های انگلیسی، زیر نظر معلمین انگلیسی به فراگرفتن زبان مشغول بودم.(۴)
امیری در جریان فعالیت در صنعت نفت، ابتدا به آغاجاری و سپس در ابتدای سال ۱۳۲۹ به مسجد سلیمان منتقل شد. همانگونه که خود گفته همزمان در کلاس های زبان انگلیسی در مسجد سلیمان شرکت کرده و دوره های متوسطه و پیشرفته را با موفقیت طی کرد. در سال۱۳۳۲ و پس از کودتای ۲۸ مرداد از مسجد سلیمان به هفتکل منتقل شد و تا مدتها مسئول فروشگاه کارمندان شرکت نفت در این شهر بود. سپس در سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۳۵ به منطقه نفت سفید منتفل شد و در این شرکت-شهر نفتی هم مسئول فروشگاه کارمندان شد. او بار دیگر در سال ۱۳۳۸ به مسجدسلیمان برگشت و همان مسئولیت قبلی(مسئولیت فروشگاه کارمندان شرکت نفت)را تا سال هایی که در این شهر بود، بر عهده داشت تا اینکه در سال های آغازین دهه ۱۳۵۰ از مسجد سلیمان به آبادان منتقل شد و در این شهر، مسئول خدمات اجتماعی کارگران پالایشگاه شد.(۵)
امیری در همین سال ها، فعالیت پژوهشی و نگارشی خود را آغاز و مقالاتی در مجله وحید، مجله گوهر و نشریه انجمن تاریخ منتشر کرد. مقالات و یادداشت هایی که موضوعات و تم های مختلفی داشت. نخستین کتاب وی برخلاف انتظار ربطی به فرهنگ و تاریخ بختیاری نداشت و او شخصیت و زندگی یک شخصیت سیاسی تاثیرگذار بر نهضت مشروطه را موضوع کتاب خود قرار داد. کتابی با عنوان بازیگر انقلاب شرق، جمال الدین افغانی(۶).
امیری خود در مقدمه یکی از مقالاتش به انتشار این کتاب اشاره کرده و می نویسد: در زمستان سال ۱۳۴۵ شمسی که جهت انجام وظایف اداری در یکی از مهمانسراهای شرکت ملی نفت در مسجد سلیمان اقامت داشتم، تصادفا با یکی از افسران شهربانی مرکز که او نیز برای انجام ماموریتی به مسجد سلیمان آمده بود و در همان مهمانسرا اقامت داشت، آشنا شدم. در خلال توقف کوتاهشان در مسجد سلیمان، بعلت اینکه او نیز اهل مطالعه و کتاب بود با هم انس و الفتی گرفتیم و هنگامی که ماموریتش پایان یافت، من بعنوان یادبود یک جلد کتاب؛ بازیگر انقلاب شرق، شرح حال سید جمال الدین افغانی تالیف خودم را به ایشان هدیه دادم.(۷)
پس از این کتاب، بیشتر فعالیت های پژوهشی و تالیف و ترجمه های زنده یاد مهراب امیری به موضوع تاریخ بختیاری، تاریخ نفت و البته تاریخ ایران اختصاص یافت. تالیفاتی همچون؛ زندگى سیاسى اتابک اعظم، خوزستان و حکومتگران بختیارى و ترجمه هایی همچون ده سفرنامه، سفرنامه لایارد، نبرد محمدتقى خان بختیارى با حکومت قاجاریه، سیرى در قلمرو بختیارى و عشایر بومى خوزستان، تاریخ سیاسى اجتماعى بختیارى گارثویت، بختیارى در آئینه تاریخ، با من به سرزمین بختیارى بیایید، از بیستون تا زردکوه بختیارى، جنگ ایران و انگلیس، آخرین جنگ کمپانى هند شرقى، نگاهى به اوضاع سیاسى و اجنماعى قاجاریه، اسناد پنهانى دخالت انگلیس در ایران، از جمله آثار تالیف و ترجمه این پژوهشگر و مترجم توانمند هستند.
نخستین سفر مهراب امیری به خارج از کشور، سال۱۳۵۴ انجام شد و پس از آن به کرات ادامه پیدا کرد. اقامت او در خارج از کشور بی تردید تاثیر زیادی در تقویت زیان انگلیسی و همچنین یافتن متون انگلیسی در مورد تاریخ و فرهنگ ایران و بختیاری شد. آثاری که مشخص نیست اگر بوسیله او یافته و ترجمه نمی شد، چه زمانی در دسترس ایرانیان و علاقه مندان به تاریخ نفت و تاریخ بختیاری قرار می گرفت؟
مهراب امیری علاوه بر آثار تالیف و ترجمه، مقالات پژوهشی متعدد و ارزشمندی نیز منتشر کرد. علاوه بر مقاله مورد اشاره در بالا، به این مقالات و یادداشت ها می توان اشاره کرد. فرمان آزادی کشتیرانی در کارون، مجله وحید،خرداد و تیر ۱۳۵۷ شماره های ۲۳۴ و ۲۳۵، خلیج فارس در صحنه سیاست بین الملل (سلسله مقالات طی چند شماره)، ترجمه بخشی از کتاب آرنولد ویلسون در مجله وحید از فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۵ شماره ۱۹۰ و ۱۹۱، اولین صدر اعظم قاجار-حاجی ابراهیم خان کلانتر، مجله گوهر آبان ۱۳۴۵ شماره ۳۲، خاطرات لایارد (سلسله مقاله) در مجله وحید از تیر ۱۳۵۴ شماره ۱۸۱، جنجال لاتاری و عزل میرزا ملکم خان ناظم الدوله مجله وحید تیر۱۳۵۳ شماره۱۲۷، نامه ها و اظهارنظرها مجله خاطرات وحید شماره ۱۴ سال۱۳۵۱ و مقالات متعدد دیگر.(۸).
یکی از ویژگی های بارز کاری مهراب امیری در حوزه کار ترجمه و پژوهش های تاریخی، نقدپذیری و بلند همتی او بود. در معدود مواردی که نقدی علمی و تخصصی به مطالب وی وارد می آمد، برخلاف روش مرسوم آن ایام و شاید حتی امروز، نقدها را پذیرا بوده و در اصلاح موارد می کوشید. از جمله می توان به این نامه مهراب امیری در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۵۱ به مدیر مجله خاطرات وحید اشاره کرد که در شماره ۱۴ مجله مذکور، صفحات۲۱ و ۲۲ منتشر شده است. او در این نامه آورده است: حضرت آقای دکتر وحیدنیا-در شماره ۱۳ گرامی مجله خاطرات، شرحی به قلم آقای محمد رشتی در مورد مقاله؛ "دیباچه بر خاطرات لایارد در ایران"نوشته راقم این سطور درج شد که ضمن سپاس و تشکر فراوان از بذل و عنایت تذکر به موقع ایشان، اجمالا توضیحی بعرض می رساند. همانطوری که جناب ایشان تذکر داده اند واژه Grand Master یک عنوان بزرگ اخلاقی و طریقتی است و اشاره به مقام استادی و پیشوایی ناصرالملک در یکی از لژهای فراماسونری ایران بوده که متاسفانه در ترجمه فارسی این کلمه از قلم افتاده و جمله بصورت ناقص و ابتر چاپ شده است. اینک با عرض معذرت و پوزش فراوان از پیشگاه خوانندگان گرامی مجله خاطرات، جمله مذکور بدین شرح اصلاح می شود. (۹)
وی همچنین تعهدی ویژه به تشویق مخاطبان آثار خود به داشتن نگاه نقادانه داشت. مصاحبه او با مدیر فقید انتشارات آنزان، با این جملات به پایان می رسد.«من شکی ندارم که روزی پژوهشگران جوان ترجمه های مرا که حاوی چهار جلد کتاب و بیش از پنجاه مقاله در این رابطه است، مورد نقد و بررسی قرار خواهند داد و مطالب غرض آلود را از میان ترجمه ها بیرون خواهند کشید و تاریخی یکدست و قابل اعتماد به علاقه مندان عرضه خواهند کرد و انشاالله روزی این آرزوهایم جامه عمل خواهد پوشید، چرا که عمر من کفاف نمی کند که خود این مهم را بر عهده گیرم.» (۱۰)
مهراب امیری در سال۱۳۵۹ از اشتغال در شرکت نفت بازنشسته شد. از این پس فراغت بیشتری برای پرداختن به کارهای پژوهشی داشت و بی دلیل نیست که دو اثر از مهمترین کارهای او؛ "ده سفرنامه"(۱۳۶۹) و "تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری"(۱۳۷۳) در همین مقطع از زندگی او ترجمه و منتشر شد.
مرگ غم بار فرزندش، دکتر شهروز امیری در سال ۱۳۶۶ و در سن ۲۴سالگی ضربه روحی بزرگی به مهراب بود و از آن پس، صحن امامزاده ابوطالب(ع) بر فراز کوه فرحزاد تهران، محل دفن فرزند دلبندش، تسلای روح و وجود او در ایام اقامت در ایران و تهران بود و سرانجام پس از مرگ در یکم تیرماه ۱۳۷۶، کالبد خود او نیز در صحن همان امامزاده به خاک سپرده شد تا مدفنش امروز، یادمان و نکوداشت این مترجم بزرگ تاریخ ایران، تاریخ نفت و تاریخ بختیاری و از چهره های شاخص صنعت نفت باشد.
صنعت نفت ایران، چهره های شاخص فنی، علمی، فرهنگی و هنری و البته تکنوکرات و سیاسی کم نداشته و زنده یاد مهراب امیری، مترجم توانمند و پژوهشگر تاریخ ایران که بخش زیادی از ابهامات و نقاط کمتر شناخته شده و گفته شده تاریخ ایران، با پژوهش ها و ترجمه های گرانسنگ او به مخاطبان ارائه شده، از جمله ایشان است. ترجمه سفرنامه ها و گزارش ها و همچنین قراردادهای مهمی همچون قرارداد نفت انگلیس و بختیاری و معاهدات و قراردادهای دیگر نفتی و همچنین اسناد کمتر معرفی شده انگلیسی، به همت او که خود دانش آموخته کلاس های آموزش زبان انگلیسی در شرکت نفت بود، انجام و در معرض استفاده و خوانش دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان ایرانی و فارسی زبان این متون قرار گرفته است.
*پژوهشگر تاریخ نفت و میراث صنعتی
پانوشت ها:
۱-کریم امیری: گذری بر شجره نامه کایدهای مکوند، مقاله اینترنتی در وب سایت روستای شاه نشین هفتکل www.shahneshin.ir
۲-غفار دهناشی(پوربختیار): یادی از مترجم نامدار تاریخ ایران و بختیاری، زنده یاد مهراب امیری مقاله در کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، فروردین و اردیبهشت۱۳۸۰ شماره۴۲و۴۳ صفحات۱۰۵
۳-غلامعباس نوروزی بختیاری:کتاب آنزان،ویژه فرهنگ،هنر،تاریخ تمدن بختیاری(کتاب اول)۱۳۷۴تهران،نشر سهند، صفحه۱۷۴
۴-غلامعباس نوروزی بختیاری؛ همان، صفحه۱۷۵
۵-غفار دهناشی(پوربختیار)؛همان، صفحه۱۰۶
۶-یک نسخه از این کتاب با شماره مدرک۲۲۱۲۴۲ و شماره شناسایی۱۰۱۹۸۲۸ در کتابخانه پردیس ابوریحان دانشگاه تهران در پاکدشت تهران موجود است.
۷-مهراب امیری؛ توضیحاتی در مورد آرامگاه سید جمال الدین واعظ اصفهانی، مقاله در مجله وحید،شماره۱۰۹ دی ماه۱۳۵۱ صفحات ۱۱۴۶و۱۱۴۷(از دوره سالنامه مجله وحید)
۸-مقاله شناسی و کتابشناسی مهراب امیری در پرتال نورمگزین www.noormags.ir
۹- نامه ها و اظهارنظرها مجله خاطرات وحید شماره۱۴ سال۱۳۵۱ صفحات۲۱و۲۲ (نامه ی مهراب امیری)
۱۰-غلامعباس نوروزی؛ همان، صفحه۱۷۷
*عکس زنده یاد مهراب امیری که در این مقاله استفاده شده، از آلبوم خانوادگی خواهرزاده محترم ایشان آقای حبیب الله مکی پور و با اجازه ایشان استفاده شده که از این بزرگوار و خصوصا استاد جهانگیر مکی پور، از اساتید و مدرسان برجسته خوشنویسی و نقاشی خوزستان و ایران و دیگر خواهر زاده ی زنده یاد امیری که در دسترسی به این عکس و همچنین بررسی و صحت سنجی برخی اطلاعات دیگر پیرامون زنده یاد همکاری کردند، صمیمانه سپاسگزارم.
ارسال دیدگاه