حکیمه علیخانی*
معلمی، شغلی آمیخته به ایثار و فداکاری
هفته معلم بهانه کوچکی است که این فرصت را برای ما مهیا میکند تا به پاس زحمات خالصانه و ایثارگرانه معلمان، قدردان آنان باشیم.
تاریخ را که ورق بزنیم، همواره با نام کسانی مواجه میشویم که ایثار و فداکاری را حتی به قیمت از دست دادن جان خود، زنده نگه داشتند. فرحناز عاقل، خانم معلمی که در اوج کرونا زمانی که همه کشور آموزش مجازی را در پیش گرفتند و کرونا همه را به وحشت انداخته بود؛ برای یکی از دانشآموزان افغانستانیاش که به خاطر نداشتن تلفن همراه نمیتوانست از آموزش مجازی بهرهمند شود، در پارک کلاس درس حضوری برگزار میکرد تا از آموزش جا نماند. اما در نهایت این معلم فداکار بر اثر ابتلا به کرونا جان به جان آفرین تسلیم کرد. یا محمد رضا علی اکبری معلم دهه هفتادی که در یکی از دورافتادهترین و محرومترین روستاهای شهرستان کوهرنگ تدریس میکند و فیلم عبور او از رودخانه پرخروش روستا در فضای مجازی سر و صدای زیادی را به راه انداخته بود. این معلم ایثارگر با به خطر انداختن جان خود از دل رودخانه پرخروش روستا که پلی هم روی آن نصب نشده بود عبور میکرد تا سنگر تعلیم و تربیت خالی نماند و دانش آموزان از درس عقب نمانند. به راستی که این مقدار از ایثار و عشق در وجود یک معلم قابل ستایش است.
دانشآموزان این دو معلم اگر چه لحظه فداکاری دهقان را ندیدند و قصه آن را فقط در کتابها خواندند، اما داستان فداکاری معلمان خود را با چشم دیدند و با قلب درک کردند. این معلمان در مکتب زندگی خود درس ایثار را نه با حرف بلکه با عمل به دانشآموزان ایران آموختند. داستان این دو معلم بزرگوار و هزاران معلم دیگر به خوبی نشان میدهد که ایثار و فداکاری با پیشه معلمی آمیخته شده است و بسیاری از معلمان که تمام عمر خود را وقف علم آموزی به دانشآموزان میکنند به نحوی در عرصه تعلیم و تربیت نیز جلوهای از ایثار و فداکاری وجود خود را نشان میدهند.
رسالت تعلیم و تربیتی که معلمان به دوش میکشند شاید به ظاهر ساده باشد، اما باری به عظمت دماوند دارد. زیرا معلم، معماری است که خشت به خشت بنای ذهن و شخصیت یک انسان را با گفتار و آموزههای خود روی هم میگذارد. باغبانی است که بذر علم و دانش و محبت و عشق را در ذهن و قلب یک دانش آموز میکارد. رزمندهای است که در سنگر تعلیم و تربیت، از جان خود برای رهایی و آزادی ذهن دانشآموزان از جهل و نادانی مایه میگذارد.
همانطور که اگر معمار، یک آجر را کج بگذارد دیوار تا ثریا کج خواهد رفت و اگر یک باغبان به باغ خود نرسد و در کارش سستی کند نمیتواند ثمرات خوب و مطلوبی را به دست بیاورد و همانطور که اگر یک رزمنده، سنگر خود را ترک کند دشمن پیشروی میکند و آن سرزمین را تحت اشغال خود در میآورد. همانگونه هم اگر معلمی در کار خود، کاربلد نباشد و خطا کند، آینده یک جامعه و یک کشور به خطر میافتد. اگر معلم نباشد چه کسی این مسئولیت را به عهده میگیرد؟ چه کسی حاضر میشود که به دل مناطق صعب العبور برود، از میان رودخانههای خروشان عبور کند، کوهها و سنگهای سخت را پشت سر بگذارد تا کلاس درس خالی از معلم نماند و دانش آموزان را با علم و دانش خود پرورش و به جامعه تحویل دهد؟ آیا جامعه به تنهایی و بدون وجود معلم میتواند این کار را انجام دهد؟ هزاران هزار معلم در کشور ما وجود دارد که در مناطق محروم به دور از خانواده با کمترین امکانات تدریس میکنند، اما باز هم همچون گذشته با عشقی که به دانشآموزان دارند بر سختیها غلبه میکنند. از این هزاران معلم شاید فقط ایثار و از جان گذشتگی چند نفر از آنها در فضای مجازی به سمع و نظر جامعه رسیده است و خدا میداند که چند معلم و دانشآموز دیگر با این شرایط سخت دست و پنجه نرم میکنند. اگر جامعهای بدون وجود معلم شکل گیرد دیگر در آن نه کسی هست که علمی بیاموزد و نه میشود آیندهای برای آن جامعه ساخت. جایگاه معلم را تنها با تبریک و حرف نمیتوان حفظ کرد بلکه باید با عمل آن را ثابت کرد. باید نشان داد که در قبال زحماتی که معلمان میکشند جامعه هم به آنها احترام میگذارد و قدر دان زحمات آنهاست.
هفته معلم صرفاً زمانی برای تبریک به معلمان نیست، بلکه فرصتی برای اندیشیدن است. فرصتی برای یادآوری است که به ما ایثار و از خود گذشتگی و از همه مهمتر جایگاه و نقش اساسی و حائز اهمیت معلمان در جامعه را یادآوری کند و به ما میفهماند که اگر معلم نباشد آیندهای هم برای جامعه بنا نمیشود.
هفته معلم بر تمامی معلمان که طلایهدارن عشق و ایثار و معرفت هستند گرامی باد.
دانشآموز خبرنگار *
ارسال دیدگاه