خاطرات معلم نویسنده ای که از رزمندگان دفاع مقدس بود
نقش معلم در امر تربیتی به خصوص کتاب خوانی بسیار مهم است
ورامین(پانا)- یکی از رسالتهای آموزش و پرورش تعلیم و تربیت برای فرزندانش است و امر پرورش فقط در کلاس درس نیست، چه بسا خارج از کلاس تاثیر بیشتری دارد که یکی از آنها فرهنگ کتابخوانی است و در این امر معلمها نقش بسیار اساسی و مهمی دارند.
زمانی که وارد اتاق مصاحبه شدم انرژی مثبت در فضای اتاق قابل احساس بود. چهرهای آرام و موهای سفید کنار شقیقهاش نشان از عمری با تجربه و خاطرات ماندگار بود و متانت وقار و طنین صدایی که حاکی از کولهباری رنج و سرسختیهای درون او بود و آرامش در صدا و چهره او احساس میشد.
رحیم مخدومی معلم بازنشسته آموزش و پرورش ورامین و نویسنده کتابهای دفاع مقدس که ۳۱ سال در آموزش و پرورش خدمت کرده و همزمان با شغل معلمی در زمینه کارهای فرهنگی و تربیتی از جمله، تألیف کتاب، تولید نمایش، تئاتر، فیلم و سایر موارد فعالیت داشته است.
اما جدیتر از همه کار نویسندگی اوست که از همان سالهای اول ورود به آموزش و پرورش به این امور پرداخته و سابقه کار نویسندگی خود را بیشتر از سابقه کار در آموزش و پرورش میداند.
مخدومی از سابقه آموزشی و اجرایی خود در مقاطع مختلف به پانا گفت: در مقاطع مختلف تحصیلی تدریس دینی و قرآن، هنر، ادبیات و دروسی مانند عربی را داشته و بخش عمده تجربیات او مربی پرورشی بوده است.
او از علاقه وافر خود به کار تئاتر و خوشنویسی و شرکت در جشنواره های استانی و کشوری که در حوزه کار نویسندگی بود صحبت کرد که با راهاندازی موسسه فرهنگی، هنری و انتشارات رسول آفتاب، فعالیتهایش کاملتر شد. او بیشتر در حوزه کاری ادبیات دفاع مقدس و انقلاب، در قالب داستان، نمایشنامه، رمان، خاطره برای گروههای سنی کودک، نوجوان و بزرگسال فعالیت داشته است.
یک لحظه مخدومی نگاهش را به پنجره انداخت و با گفتن این جملات خاطراتی در ذهنش زنده شد. او در ادامه از معلمان سرنوشت ساز در زندگی اش و تمامی کسانی که با خاطراتی جذاب در مسیر او به نویسندگی موفق بودند نام برد و گفت: احمد محبوبیفر معلم هنر من در دوره راهنمایی بود که در کلاس درس جدا از کارهای هنری، تئاتر هم کار میکرد. از خاطرات من با اون این است که یک روز ما را به اردوی مهم و سرنوشت ساز بازدید از کورههای آجر پزی قرچک برد و از ما خواست هر آنچه را که میبینیم ثبت کنیم، آن روز با شیوه زندگی خانوادههایی که در آنجا بودند آشنا شدیم و در حد توانمان با آنها مصاحبه کردیم که ماحصل این اردوی کوتاه مدت این شد که وقتی برگشتیم علاقهی زیادی داشتیم که هر آنچه آنجا فرا گرفتیم را انعکاس دهیم. سپس فعالیت کلیه دانشآموزان در قالب یک نمایشگاه کلاسی به کار آمد. مهمتر از همه آن جرقهای بود که شکل گرفت و برای من راهی جدید را روشن کرد.
او ادامه داد: عباس تاجیک که دبیر قرآن ما بود، در سال ۶۲ به درجه رفیع شهادت رسید. در کلاس قرآن جایزه کتاب میداد و تمامی کتابها را نقد میکرد. با کتاب (کودک قهرمان) که موضوع آن در مورد فلسطین بود، بسیار با ذهنم بازی کرد و آنچه در ذهن من ماند، چیزی است که معلم خارج از وظیفه کلاسی خود انجام داد و یک افق را برای ما روشن کرد که بسیار با اهمیت است.
مخدومی در پاسخ به اینکه چه شد به نوشتن در حوزه دفاع مقدس علاقمند شد، بعد از مدتی فکر کردن و مرور خاطرات گفت: سید مجتبی بارکانی که در دوره راهنمایی معلم علوم ما بود، ما در آستانه پیروزی انقلاب، توسط او با انقلاب آشنا شدیم. رفتار این معلم خیلی انقلابی بود. در مدرسه با تمامی مخالفتها و محدودیتهای مدیر مدرسه با جرات و شهامت زیاد شعار میداد. بعضی از معلمان و عده زیادی از دانشآموزان با او همراه شدند. کم کم دانشآموزان جسور شدند و راهپیماییها به خیابان کشانده شده و با شهامت از جلوی ژاندارمری با شعار دادن عبور میکردند تا اینکه یک راهپیمایی مردمی شکل گرفت که ما از همان جا انقلاب را شناختیم.
او از معلم دیگری به نام وفایی یاد کرد که یک روز با لباس رزم و پوتین به پا آمد و خداحافظی کرد و به جبهه رفت. در آن زمان ما در مساجد آموزش های بسیج را میدیدیم و با موضوع رزم و دفاع مقدس آشنا شدیم و کم کم بیشتر معلمان و دانشآموزان با سن کم و دستکاری شناسنامههای خود، به جبهه رفتند.
رحیم مخدومی همینظور که خاطرات خود را با لحن بسیار آرام و طمأنینه بیان میکرد، یک لحظه سکوت کرد و نگاهش را به بیرون دوخت و بغضی در گلویش نمایان شد. انگار خاطرهای غمگین به یادش آمد. با لرزش صدا گفت: نظر علی شیرکوند از همکلاسیهایم بود که پدر نداشت و نان آور خانه بود و خیلی غیرتی بود. نتوانست تحمل کند و بر خلاف میل مادرش، خودش رضایت نامهای را نوشته بود که در خواب از مادرش اثر انگشت بگیرد تا به جبهه برود که سرانجام به آرزوی خود رسید و شهید شد. بعدها مادرش گفت: بیدار بودم، خودم را به خواب زده بودم، این خیلی تکان دهنده بود و دیدن این موارد در ما انقلاب ایجاد میکرد. آن موقع اکثر بچهها راهی جبهه شده و شهید شدند. دیگر حال و هوای ما دفاع مقدسی شده بود و همه اینها جرقهای بود در وجود ما که مدام شعلهور میشد که خانوادهها را برای رفتن به جیهه متقاعد کنیم تا اینکه ما هم راهی جبهه شدیم و زمانی که پایم به جبهه باز شد انگیزهام خیلی بیشتر شد.
او از اثر پر استقبال خود این چنین نام برد و عنوان کرد: داستان( فردا پسرم برمیگردد) داستانی است که از آنجا شروع شد، که یک روز سوار تاکسی بودم، راننده تاکسی پدر یک شهید و یک مفقودالاثر بود. تازه خبرهایی از آزادی اسرا پیچیده بود و پسر دومش مفقود بود. از رادیو خبر آزادی اسرا را گوش میداد، آهی کشید و گفت: امکان دارد محسن من هم در بین این آزادگان باشد؟ این جمله برایم بسیار جانسوز و تکان دهنده بود و در مسیری که همراهش بودم یک چیزی ذهنم را اذیت میکرد که یک کاری باید انجام دهم. بعد از آن روز شروع به نوشتن کردم. یک مادر تنها را ترسیم کردم که پسرش مفقود شده و با خبر آزادی اسرا، خانه و محله را آذین بندی کرده که بعد فهمید پسرش شهید شده که این اتفاق هم برای همان راننده تاکسی افتاده بود و پسر دومش هم شهید شده بود. این اتفاقات اولین کتابم در سال ۶۸ شد و بعد از آن خاطرات خود و دیگران را نوشتم که اکثر کتابها در قالب خاطرات با کمی تخیلات ذهنی بنده است.
رحیم مخدومی نویسنده ۷۰ کتاب است که پر استقبالترین آنها از جمله: جنگ پابرهنه خاطرات خودش است که در سال ۶۸ چاپ شد و همچنان هم چاپ آن ادامه دارد.
معلم فراری، قصه شهید حاج همت، یک آسمان هیاهو، قصه شهید علی موحد دانش، چه کسی ماشه را خواهد کشید، برای شهید غلامعلی پیچک، من مادر مصطفی هستم، کتاب حاج قاسم و جاسوس، سفرنامه حج یار کجاست، فرماندهان ورود ممنوع که مقدمه آن با قلم حاج محسن است که جدیدا به چاپ رسیده و در نمایشگاه مجازی کتاب، جزء پرفروشترین کتابها بوده است، از جمله دیگر کتاب های اوست.
این نویسنده از نقش دستگاهها در ترویج کتاب گفت: اگر ما رسالت کتاب را خوب بنگریم نقش دستگاهها مشخص است. بخشی از آن کار نویسنده است که خود را برای نوشتن مطالب مناسب و نو برای جامعه تجهیز کند مانند مطالعه، تحقیق، پژوهش و هنر نوشتن تا یک کتاب به نگارش در بیاید و کار چاپ کتاب هم مستلزم هزینههایی است که باید دیگران به میدان بیایند و هزینه کنند که یک کار خوب برای مخاطب تهیه شود.
مخدومی تصریح کرد: یکی از رسالتهای جمهوری اسلامی تعلیم و تربیت برای فرزندانش است، همانگونه که وزارت آموزش و پرورش هزینه میکند تا فرزندان این سرزمین به خوبی پرورش پیدا کنند، این امر باید تبدیل به روشی شود که پرورش فقط در کلاس درس نیست، چه بسا خارج از کلاس تاثیر بیشتری دارد که یکی از آنها فرهنگ کتابخوانی است که ابتدا باید چند کار روی آن صورت پذیرد. از جمله به چاپ رسیدن و ترویج کتاب یعنی شیرینی کتاب با گفتن چند جمله مهم از آن به ذائقه مخاطب نشانده شود تا مخاطب به سمت کتاب کشانده شود.
او در ادامه افزود: این کار مدیران و معلمان و کلیه عوامل آموزشی و اجرایی، آموزش و پرورش، مربیان تربیتی، ائمه جماعت و...است که متأسفانه ترویج کتاب، مظلوم واقع شده و برنامهریزیهای آموزشی حداقلی برای ترویج کتاب انجام داده نشده است. امید داریم الان با توجه به شرایط کرونا که در حال حاضر آموزش مجازی حاکم شده است، بتوانیم از این شرایط یک بستر مناسب را مهیا کنیم و از آن تعلیم و تربیت شیرین غفلت نکنیم و معلمان در این زمینه میتوانند خیلی تاثیر گذار باشند تا فرهنگ کتابخوانی افزایش پیدا کند.
ارسال دیدگاه