مادر شهید در گفتگو با پانا:
شهید محمد جلال ملکمحمدی همیشه روی درس خواندن تاکید داشت
تهران(پانا) - مادر شهید جلال ملک محمدی، از همت و تلاش این شهید برای کار جهادی سخن گفت و به توجه ویژه این شهید به درس خواندن دانش آموزان و نزدیکانش اشاره کرد.
شهید جلال ملک محمدی بیست و سوم آذر ماه سال ۱۳۶۳ در تهران چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۹۶ در بیمارستان بقیه الله تهران به شهادت رسید. این شهید بزرگوار متاهل و دارای دو فرزند است. از فعالیت های این شهید بزرگوار حضور در بسیج و همچنین گروه جهادی است که وی در آن حضور داشت و خود او راه اندازی کرده بود که به نام گروه جهادی کربلا بوده است. به بهانه هفته بسیج و در شرایط کرونایی با تماس تلفنی سراغ خانواده این شهید رفتم تا از شهید جلال، بسیجی جهادگر و جان برکف جبهههای جنگ بیشتر بدانیم.
مادر شهید در گفت و گو با پانا در مورد اخلاق فرزند شهیدش گفت: اخلاق جلال نظیر نداشت. بسیار شوخ طبع بود. خیلیها جذب همین خوشاخلاقیهای کمنظیر او می شدند و در کنار او به فعالیت های مختلف از قبیل اردوهای جهادی شرکت می کردند. کمتر کسی عصبانیتش را دیده بود. جلال از نوجوانی پیگیر اردوهای جهادی بود. با سختی مرخصی میگرفت که در مناطق محروم کار کند. برای رسیدگی به مناطق محروم پول جمع میکرد تا بتواند در آنجا کارهای عمرانی انجام دهد.
وی ادامه داد: جلال همه کار میکرد. کاری نبود که بگوید نمیتواند. اهالی روستای پُشَگ کرمان «محمدجلال ملکمحمدی» را خوب میشناسند. او کسی است که گروهی جمع کرد تا برای اهالی روستا نزدیک به ۲۰ کیلومتر لولهکشی کند تا بالاخره به روستای محرومشان آب برسد. از هیئتها پول جمع میکرد تا برای روستاییان مسجد بسازد. حتی در گرمای ۴۵ درجه هوا اگر کسی کمک نمیکرد، خودش تمام کارها را انجام میداد و گلهای از کسی نداشت. تنها یک گله داشت که چرا نماز را در مسجد به جماعت نمیخوانند و بین نماز تسبیحات حضرت زهرا را نمیگویند. شاید این تنها خواسته جلال از همه روزهای سخت کارکردن بود.بعد از شهادتش اهالی یکی از روستاهای محروم محل خدمتش نام روستا را به نام «جلالآباد» تغییر دادند.
مادر شهید در مورد برخورد او با افراد بد حجاب گفت: جلال هیچگاه از تذکرهای تندو تیز حجاب خوشش نمیآمد. وقتی میدید برخی اینطور رفتار میکنند ناراحت میشد و خرده میگرفت، چون این حرکات را بیفایده و با تاثیر معکوس میدانست.
شهیدجلال سه برادر و یک خواهر دارد. مادر شهید میگوید: شهید جلال همیشه به شوخی میگفت: مادر تو ۵ فرزند داری. باید خمسش را بدهی! گفتم من راهتان را نمیبندم. اما طاقت نبودنتان را هم ندارم.
در ادامه مادر شهید در مورد توصیه های شهید به دانش آموزان وجوانان این چنین بیان کرد: شهید در وصیت نامه ای که بر جای گذاشته است بیشتر بر این تاکید داشت که جوانان پشت سر ولایت فقیه باشند و رهبر را تنها نگذارند و برای دخترهای جامعه هم به داشتن حجاب تاکید داشتند و در بسیج فعالیت داشته باشند.
مادر شهید در رابطه با دوران دانش آموزی و همکاری بابسیج ادامه داد: در بسیج بسیار فعال بود و از اعضای اصلی بود و از موسسان بسیج در منطقه خودمان (شهرک شهید محلاتی) بود و اولین پایگاه بسیج محله ما بسیج انصارالحسین(ع) بود که او در آنجا فعالیت می کرد همچنین در گروه جهادی کربلا بود و در مناطق جنوب کرمان نیز فعالیت داشت.
مادر شهید در مورد یک خاطره خوب از دوران دانش آموزی شهید گفت: جلال خیلی اجتماعی بود و با بیشتر دانش آموزان ارتباط دوستانه داشت. در مقطع راهنمایی که بود در ماه مبارک رمضان دوستانش را برای افطاری دعوت میکرد. هم به خود پسرم خوش می گذشت و هم به بقیه دوستانش. جمع بودن و اجتماعی بودن را خیلی دوست داشت و همیشه تلاش میکرد که در جمع به همه خوش بگذرد.
مادر شهید یک خاطره دیگر از هفته های بسیج قبل از اینکه به اردوهای جهادی برود برایمان تعریف کرد و آن این که پسرم با دوستانش نمایشگاه دفاع مقدس برگزار می کردند. یک بار در نزدیکی خانه خودمان نمایشگاه بر پا کردند و آن موقع تازه راه کربلا باز شده بود و از طرف مسجد گفتند پس از پایان نمایشگاه کسانی که نمایشگاه دفاع مقدس برگزار کردند را ما به کربلا می بریم و جلال و یکی از دوستانش اولین نفراتی بودند که از خانواده ما به کربلا رفتند.
شهید جلال همیشه روی درس خواندن تاکید داشت. خودش کاردانی برق داشت. به خاطر شغل و فشار کاری نمی توانست درسش را ادامه بدهد. اما همه را تشویق به درس خواندن می کرد. توصیه من هم به فرزندانم این است: در درجه اول برای دانش آموزان درس خیلی مهم است چون شهید خیلی به درس اهمیت می داد. او درس خوان بود و تمام کارهایش را خودش انجام میداد و اینکه بچه ها باید سعی کنند که دوست خوب انتخاب کنند، چرا که مهمترین موضوع و تاثیرگذارترین فرد در سنین نوجوانی و جوانی دوست انسان است و در سرنوشت و آینده انسان تاثیر بسزایی دارد. در حال حاضر دوستان پسرم از خصوصیات پسرم استفاده می کنند و چیزهای بسیاری از او یاد گرفتند.
در پایان مادر شهید گران قدر خطاب به فرزندان این مرز وبوم گفت: دانشآموزان باید سعی کنند که به پدر و مادر خود احترام بگذارند و نصیحت همیشگی من به فرزندانم این است که انسانی که از خداوند تشکر کند و به خاطر نعمتهایی که خداوند به او عنایت کرده ناشکر نباشد مطمئناً خداوند هم به او کمک خواهد کرد. در سختی ها به خدا توکل کنیم چرا که خداوند هیچ وقت بنده های خوبش را تنها نمی گذارد. در درس خواندن، بچه ها به علم خودشان تکیه کنند و منتظر نباشند در جلسه امتحان کسی کمکشان کند درس را برای یاد گرفتن بخوانند نه صرفا برای حفظ کردن و با این هدف درس بخوانند تا چیزی یاد بگیرند.
این شهید بزرگوار به دلیل مجروحیت در شهر موصل عراق در تاریخ دوازدهم تیر ماه سال ۱۳۹۶ در بیمارستان بقیه الله تهران به شهادت رسیدند.
ارسال دیدگاه