روز جهانی حقوق بشر؛ زمانی برای آشکار شدن شکاف میان سخن و عمل غربیها
تهران (پانا) - در حالی که دو دیگر روز جهانی حقوق بشر در سراسر جهان گرامی داشته میشود، واقعیتهای تلخ نقض حقوق بشر در بسیاری از نقاط دنیا همچنان ادامه دارد. این روز که بهعنوان یادآوری بر اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ است، در حالی برگزار میشود که بحرانهای حقوق بشری در نقاط مختلف جهان از جمله غزه همچنان وجود دارند و در بسیاری از موارد، کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی از نقض حقوق بشر در این بحرانها حمایت میکنند یا در مقابل آن سکوت میکنند.
روز جهانی حقوق بشر، یادآور تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ است که بهعنوان یکی از مهمترین اسناد بینالمللی در راستای حفظ حقوق بنیادین انسانها شناخته میشود. این اعلامیه که شامل ۳۰ ماده است، حقوق غیرقابل انتقال بشر همچون آزادی بیان، برابری در برابر قانون، حق تحصیل و حق کار را به رسمیت شناخته است. هدف اصلی از ایجاد این سند، ایجاد یک استاندارد جهانی برای دولتها است تا به این حقوق احترام بگذارند و برای جلوگیری از نقض آنها در سطوح مختلف جهانی تلاش کنند.
در این روز، کشورهای مختلف در سراسر جهان از جمله سازمانهای غیر دولتی و فعالان حقوق بشر، در راستای بهبود وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف، فعالیتهایی برگزار میکنند. این فعالیتها بهطور خاص بر ارتقای آگاهی عمومی در مورد حقوق بشر، اجرای بهتر این حقوق و مقابله با نقضهای مکرر آنها در سطح جهانی تمرکز دارند.
اما در حالی که این روز بهعنوان یک جشن جهانی برای یادآوری اهمیت حقوق بشر برگزار میشود، واقعیتهای تلخ در بسیاری از نقاط جهان، بهویژه در کشورهای غربی و در بحرانهای جهانی همچنان ادامه دارد. در بسیاری از این کشورها، علیرغم شعارهای تبلیغاتی برای حمایت از حقوق بشر، نقضهای مکرر و جدی از این حقوق در حال انجام است که موجب پرسشهای جدی در مورد تعهدات این کشورها به حقوق بشر میشود.
شکاف میان سخن و عمل
کشورهای غربی همواره خود را مدافع حقوق بشر میدانند و در بسیاری از مواقع بر لزوم رعایت حقوق انسانها در کشورهای دیگر تأکید میکنند. با این حال، در عمل، بسیاری از این کشورها در موارد مختلف حقوق بشر را نقض کرده و حتی از رژیمهایی که بهطور آشکار حقوق بشر را نقض میکنند، حمایت کردهاند. برخی از مهمترین مثالهای نقض حقوق بشر توسط کشورهای غربی عبارتند از:
۱. بحران فلسطین و نسلکشی در غزه
یکی از بزرگترین نمونههای نقض حقوق بشر توسط کشورهای غربی، حمایتهای بیدریغ آنها از رژیم صهیونیستی و سکوت در برابر نسلکشی در غزه است. رژیم اشغالگر قدس بهطور مکرر از تسلیحات خود برای حمله به مردم غزه استفاده میکند و تاکنون هزاران هزار فلسطینی، از جمله زنان و کودکان، کشته شدهاند. گزارشها و مستندات بینالمللی نشان میدهند که اقدامات اسرائیل در غزه از جمله حملات هوایی، حملات زمینی و بمباران غیرنظامیان، جنایات جنگی و نسلکشی محسوب میشود.
بهرغم مستندات موجود و گزارشهای سازمانهای حقوق بشری نظیر سازمان عفو بینالملل و سازمان دیدهبان حقوق بشر که بارها از این رژیم به دلیل نقض حقوق بشر و جنایات جنگی در غزه انتقاد کردهاند، کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی همچنان از اسرائیل حمایت کرده و واکنشهای چندانی به این جنایات نشان نمیدهند.
این موضوع بهویژه زمانی که به حمایتهای نظامی و مالی ایالات متحده از اسرائیل در دورههای مختلف توجه میکنیم، جنبه بارزتری پیدا میکند. این حمایتها باعث شدهاند که اسرائیل از هرگونه مسئولیت در قبال نقض حقوق بشر در غزه معاف شود و همچنان به حملات خود ادامه دهد.
۲. نقض حقوق بشر در جنگ یمن
جنگ یمن نیز نمونهای از نقض حقوق بشر بود که کشورهای غربی در آن نقش داشتند. عربستان سعودی بهعنوان یکی از متحدان آمریکا در خاورمیانه، با حمایت تسلیحاتی ایالات متحده و برخی کشورهای اروپایی در این جنگ دخیل بود و باعث کشته شدن هزاران غیرنظامی و آوارگی میلیونها نفر شد. استفاده از بمبهای خوشهای و حملات هوایی که بهطور مکرر مناطق مسکونی، بیمارستانها و مدارس را هدف قرار میدادند، نمونهای از نقض فاحش حقوق بشر بود.
این مسئله نه تنها از نظر انسانی نگرانکننده است، بلکه نشاندهنده تضاد آشکار بین شعارهای دفاع از حقوق بشر و اقدامات واقعی این کشورها در سطح بینالمللی است.
۳. بحران افغانستان پس از خروج نیروهای غربی
یکی دیگر از جنایات بزرگ کشورهای غربی که در سایه حمایت از رژیمهای استبدادی انجام میشود، وضعیت حقوق بشر در افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی غربی است. پس از سقوط حکومت غنی و بازگشت طالبان به قدرت، وضعیت حقوق بشر در این کشور بهویژه برای زنان و اقلیتهای قومی بهشدت بد شد. باوجود اینکه کشورهای غربی خود را مدعی دفاع از حقوق بشر و دموکراسی میدانند، در برابر وضعیت بحرانی افغانستان و نقض گسترده حقوق بشر از سوی طالبان، واکنش مؤثری نشان ندادهاند. در واقع، بسیاری از این کشورها بهجای ارائه کمکهای اساسی، همچنان به تعاملات سیاسی و اقتصادی خود با رژیم طالبان ادامه میدهند.
ارجحیت منافع استراتژیک و اقتصادی بر حقوق انسانها
برای تحلیل دقیقتر این مسائل و بررسی چالشهای جهانی در خصوص نقض حقوق بشر، با زهرا نادرزاده، حقوقدان و کارشناس حقوق بینالملل به گفتوگو نشستیم.
نادرزاده در پاسخ به این سوال پانا که بسیاری از کشورهای غربی خود را مدافع حقوق بشر معرفی میکنند. اما چرا این کشورها در عمل از رژیمهایی که بهطور آشکار حقوق بشر را نقض میکنند، حمایت میکنند، گفت: «متأسفانه در دنیای امروز، سیاستهای بینالمللی اغلب تحت تأثیر منافع استراتژیک و اقتصادی قرار دارند. در بسیاری از موارد، کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده، منافع خود را در رابطه با رژیم صهونیستی، عربستان سعودی یا حتی طالبان میبینند. بهطور مثال، اسرائیل بهعنوان یک متحد استراتژیک غرب در خاورمیانه شناخته میشود و حمایت از آن، بخشی از سیاستهای امنیتی و اقتصادی استراتژیک غرب به شمار میرود. در همین حال، بسیاری از کشورهای غربی در مواجهه با نقض حقوق بشر در کشورهایی مانند فلسطین، یمن، یا افغانستان، ترجیح میدهند که بهجای برخورد جدی، سکوت کنند یا سیاستهای حمایتی خود را ادامه دهند.»
نیاز به تغییرات بنیادین در رویکرد کشورهای غربی؛ همه در کنار هم برای انجام دادن یک حرکت بزرگ جهانی
این حقوقدان در رابطه با این پرسش که چه راهحلهای عملی برای مقابله با این نقضها،بهخصوص در رابطه با نسلکشی در غزه، وجود دارد، اظهار کرد: «اولین و مهمترین گام، افزایش فشار دیپلماتیک بر رژیم صهیونیستی است. کشورهای مختلف باید از هر وسیلهای برای فشار آوردن به اسرائیل استفاده کنند و از تحریمهای هدفمند در حوزهةای مختلف علیه این رژیم حمایت کنند. علاوه بر این، سازمانهای بینالمللی همچون سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی کیفری باید بهطور جدیتر از جنایات جنگی اسرائیل در غزه تحقیق کرده و مسئولیتهای حقوقی را برای رهبران این رژیم بهویژه در زمینه جنایات جنگی به دنبال داشته باشند.»
این کارشناس حقوق بینالملل در پاسخ به این پرسش که آیا کشورهای غربی میتوانند در عرصه بینالمللی برای ایجاد تغییرات در خصوص حقوق بشر، مؤثر باشند نیز بیان کرد: «قطعا میتوانند موثر باشند اما باید این تغییرات از درون خود کشورهای غربی آغاز شود. بدون تغییرات بنیادین در رویکرد کشورهای غربی، تغییرات واقعی در وضعیت حقوق بشر در سطح جهانی غیرممکن خواهد بود.»
نادرزاده در پایان تاکید کرد: «روز جهانی حقوق بشر باید بیشتر از یک مراسم سالانه باشد. این روز باید به یک حرکتی جهانی تبدیل شود که در آن مردم، دولتها و سازمانها از تمام ابزارهای ممکن برای اعمال فشار به دولتها و رژیمهایی که به حقوق بشر بیتوجهی میکنند، استفاده کنند. ایجاد نهادهای نظارتی مؤثرتر و تقویت سازوکارهای بینالمللی برای پیگیری نقضهای حقوق بشر، میتواند نقش مهمی در حفاظت از حقوق انسانها در سراسر جهان ایفا کند.»
ارسال دیدگاه