وارد دوران کرونا به پسا کرونا شدهایم؟
تهران (پانا) - آیا ما از دوران کرونا به پسا کرونا وارد شدهایم؟ واکسیناسیون بیش از ۶۵ میلیون نفر از ایرانیها، به حداقل رسیدن شهرهای رنگ قرمز در نقشه کرونایی کشور و کاهش فوتیها و بستریها در کشور که به طور میانگین در تهران به عدد ۶۰-۵۰ نفر در روز رسیده و نسبت به زمان پیک ۷۰ درصد کاهش داشته است، حکایت از آن دارد که ما ایرانیها وارد فاز جدیدی از زندگی شدهایم.
بهگزارش ایران، زندگیای که برای خیلیهایمان از ۲۰ ماه قبل شکل عجیبی به خود گرفته و سایه ترس و اضطراب مرگ نابهنگام و عوارض بیماری تصویر تلخی از زنده ماندن را پیش رویمان باز کرده است. حالا در اغلب کشورهای پیشرو در واکسیناسیون، چهره یک زندگی نرمال لااقل سر از شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی در آورده است، اما کارشناسان همچنان هشدار میدهند که ما تا رسیدن به شرایط عادی باید ماسکها را بر چهره و الکلها را در جیبمان نگه داریم. با این همه روایت شهرها، خیابانها، کوچهها و خانههای ما با چند ماه قبل (پیش از آنکه روند واکسیناسیون تشدید شود) تفاوت پیدا کرده است. اگرچه خطر همچنان وجود دارد و نگرانی از آمدن موج ششم نیز نباید دستکم گرفته شود و البته سهلانگاری و خودخواهی برخیها نیز در واکسن نزدن راه رسیدن به زندگی گذشته را برای همه ما با چالش مواجه کرده است، اما اغلب مردم نسبت به زندگی امیدوارتر شدهاند. این را میتوان در جنب و جوشها برای برگزاری مراسمهای عروسی محدود و میهمانیهای کوچک دید و حتی اگر به گپهای دوستانه و گفتوگوهای خیابانی هم دقت کنید متوجه میشوید که جریان زندگی به سمت مثبت شدن در حرکت است. سفرهای پاییزی، جادههای شلوغ و بازگشت توریستها به شهرهای گردشگرپذیر هم با آنکه خطرناک توصیف میشود اما شروعی برای این زندگی دوباره است. البته این نیمه پر لیوان دوران پسا کروناست. روانشناسان در عین حال این دوران را یک دوره ویژه توصیف میکنند و از بروز بحران سلامت روان در آینده خبر میدهند. در این دوسال بغضها و سوگهای زیادی فروخورده شده، بنابراین دستاورد آن ممکن است افسردگی، وسواس، اضطراب و حتی آسیبهای اجتماعی مثل طلاق و اعتیاد هم باشد.
«پدرم را سال گذشته از دست دادم. اگر کرونا نبود او حالا پیش ما نشسته بود و تحمل این فقدان برایم خیلی سخت است. اما همین که آمار هر روز پایینتر میآید دلم خوش است که کسی مثل ما عزادار نمیشود.» این را خانم کارمند بانک میگوید. زنی که تنها نگرانیاش برگشتن به دوران پیک کروناست. «بچهام هم واکسن زده و خوشحالم مدارس باز میشود. ما باید زودتر به زندگی قبلی برگردیم. بچهها در خانه منزوی شدهاند. حتی همسرم هم که دورکار بود به شبکههای اجتماعی معتاد شده بود.» آقای مطلبی که بتازگی دوران دورکاری اش تمام شده هم میگوید: «خوشحالم که شرایط عادی زندگی برگشته، خیابانها پر ترافیک است و مسیرها وحشتناک شلوغ شده اما همین وضعیت برای من شیرین است.از آن حالت خلوتی شهر دلم میگرفت.» آقای روح نواز تولیدی پوشاک دارد. میگوید تعداد مشتریهایش نسبت به قبل بیشتر شده، مردم امید پیدا کرده و در حال خرید و رفت و آمدند.» خانم مصلی در تدارک خرید جهیزیه است. بالاخره بعد از دو سال میخواهند مراسم کوچکی بگیرند و زندگیشان را شروع کنند.وی می گوید:«حس خوبی دارم واقعاً دوران نحسی بود.»
وی با تأکید بر اینکه قرنطینه باعث ایجاد شکاف میان خانوادهها شده و این محدودیتها روی ارتباطات درون خانوادگی و زوجین تأثیرات خود را گذاشته است، گفت: قرنطینه روی سالمندان هم تأثیرات مخربی داشته و این نگرانیها در حوزه سالمندان هم وجود دارد. سیستم ایمنی افراد باید به گونهای باشد که بدن فرد با ویروس مبارزه کند، کسانی که دچار اختلالات روانی هستند، سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است و کرونا اثرگذاری بیشتری روی این افراد خواهد داشت.
دکتر امیرحسین جلالی ندوشن معتقد است که سلامت روانی ما به طور جدی تحت تأثیر عوامل اجتماعی قرار دارد و اگرچه هر فرد تاریخچه روان شناختی مشخصی دارد و وجود زمینههای زیستی هم احتمال بروز مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی، اختلال در خواب و موارد شدیدتر را بیشتر میکند، اما هم وقوع دورههای جدید بیماری و هم حتی علایم خفیف و ضعیفتر در افرادی که آسیبپذیری زیستی یا روانشناختی کمتری دارند، در شرایط اجتماعی نامساعد بیشتر میتواند رخ دهد. به این معنا که اگر شرایط اجتماعی مساعد باشد، فضای جامعه فضای پر امید میشود و شهروندان احساس زندگی در جامعهای پویا، امیدوار و رو به جلو دارند، بنابراین در چنین شرایطی بیتردید معدل سلامت روانی جامعه افزایش مییابد.
او ادامه میدهد: در ماههای گذشته عوامل مختلفی را می توان بهعنوان عامل اجتماعی در ایجاد فضای منفی علیه سلامت روانی اجتماعی معرفی کرد، مواردی مثل ابهام در واکسیناسیون عمومی و تأثیر آن در پایان اپیدمی کووید ۱۹ در کشور و پیامدهایی همچون تعطیلی یا عدم رونق کسب و کارها و نبود آموزش حضوری در مدارس و دانشگاهها اما قاعدتاً هنوز پیمایش ملی که بتواند قیاسی از بهبود وضعیت روانی قبل و بعد از واکسیناسیون فراگیر نشان دهد، در دسترس نداریم، اما میتوان براساس تجزیه و تحلیل فضای میدانی و شبکههای اجتماعی به این نتیجه رسید که بالطبع روند گسترده واکسیناسیون عمومی و کاهش مرگ و میرهای کرونایی توانسته امیدهای زیادی را در جامعه ایجاد کند. بویژه دسترسی کشور به واکسن کافی، فراگیر شدن سنین دریافتکننده واکسن در تمام گروههای سنی و فراهم شدن زمینه واکسیناسیون افراد زیر ۱۸ سال بارقه امید را برای بازگشایی مدارس و آموزش عالی بهعنوان یک فاکتور مثبت در وضعیت روانی، اجتماعی تلقی میشود که میتواند تأثیر تعیینکنندهای داشته باشد. البته آنچه که ما بهعنوان دستاورد از آن یاد میکنیم، میتواند موقت باشد و برای نگه داشت آن باید تلاش کنیم. به این معنا که در همین چارچوب کووید ۱۹ باید مراقب عوامل روان شناختی دیگر هم باشیم.
تشدید واکسیناسیون عمومی ممکن است این تصور را در جامعه ایجاد کند که ما بیماری کرونا را پشت سر گذاشتهایم و همین تصور ممکن است خطاهای گذشته مبنی بر تعیین تاریخ و وعده برای پایان کووید در چند ماه آینده را تکرار کند. این اشتباه از خطاهای راهبردی در مدیریت و اطلاعرسانی است که میتواند تبعات روان شناختی اجتماعی بهدنبال داشته باشد، از طرفی جامعهای که وعدهها در آن عملی نشود، میتواند نسبت به برنامهریزیها و مدیریت به دیده شک نگاه کند. عدم اعتماد به برنامه ریزان و مدیران بالطبع تأثیر منفی در وضعیتی دارد که بیش از پیش نیاز به همکاری و همبستگی و همراهی عمومی دارد، بنابراین پیشنهاد من این است که مدیران ضمن تزریق امید به جامعه با تداوم واکسیناسیون و تلاش برای تنوع سبد و تزریق دوز یادآور برای گروههای در معرض خطر بویژه کادر درمان این موضوع را هم مدنظر قرار دهند که جامعه را باید برای مواجهه با موجهای بعدی و بویژه موج ششم که هشدارها برای آمدن آن آغاز شده، آماده نگه دارند. به هرحال دستاوردها میتواند وضعیت سلامت روان جامعه را بهبود ببخشد اما نباید یادمان برود که از این وضعیت مطلوب نگهداری کنیم. اینکه دیگر به آن دوران بحرانی بر نخواهیم گشت درست نیست زیرا همه اینها تابع سیاستها و برنامه ریزیها و مداخلات مؤثر در برنامه اجتماعی و روانی است.
او میگوید: جامعه در هر شرایطی به امیدواری نیاز دارد و جامعه بدون امید غیر از آن که خموده میشود، بتدریج کارکردهای مؤثر خود را هم از دست میدهد و حتی میتواند کارکردهای منفی مثل عصبیت، پرخاشگری و رفتارهای منفعلانه را بروز دهد. بنابراین باید در سیاستگذاریها و برنامهریزیها بر این مسأله تأکید شود. این به معنای ترویج و تبلیغ نیست. آنچه امید را به جامعه بر میگرداند و امید احیا شده را تقویت میکند، عملکرد مبتنی بر برنامهریزی و انتظام و حفظ شرایط موجود است. در عین حال باید به یاد داشته باشیم که اگر نیازهای پایه مردم برآورده شود و جامعه این سیگنال را دریافت کند که حرف او شنیده میشود، بیتردید این امید احیا شده میتواند دوام پیدا کند.
ارسال دیدگاه