پروانه سلحشوری*
برای کردستان
زنان و جوانان ما عاملان توسعه هستند. منظور از توسعه هم توسعه پایدار و متوازن است و در توسعههای پایدار نهتنها توسعه در اکنون اهمیت دارد، بلکه منابعی را برای آیندگان باید در نظر گرفت و نقش زنان در این عرصه بسیار کلیدی و پررنگ است.
مفهوم توسعه پایدار یک مفهوم فراگیر است و توسعههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در آن میگنجد و ثابت شده است که هرچه زنان یک جامعه آگاهتر و توانمندتر باشند، ثمرات آن برای کل جامعه بیشتر خواهد بود.
در حالحاضر برای سنجش وضعیت زنان، از شاخصهایی با عنوان شاخصهای شکاف جنسیتی استفاده میشود. این شاخصها که فاصله زنان و مردان در کشورهای مختلف را میسنجند، به چهار دسته تقسیم میشوند؛ بهداشت، آموزش، مشارکت سیاسی و اقتصادی. متاسفانه وضعیت زنان کشور ما از نظر آموزش و بهداشت بنا به این شاخصها، در وضعیت متوسطی قرار دارد، اما مشارکت اقتصادی و سیاسی زنان در ایران پایین است و باعث میشود شکاف جنسیتی ما در کل تفاوت فاحشی با میانگین جهانی داشته باشد و جزو کشورهایی باشیم که شکاف جنسیتی عظیمی را تجربه میکند.
توسعهنیافتگی یک منطقه نیز در یک سطح باید فارغ از جنسیت بررسی شود و در سطح دیگر باید با شاخصهای جنسیتی مورد مطالعه قرار بگیرد. در کردستانی که ما مثال میزنیم، نه فقط زنان، حتی جوانان تحصیلکرده آنجا نیز از بیکاری رنج میبرند، به کولبری اشتغال دارند و مردم از سر ناچاری چنین کاری میکنند. جای تاسف دارد که مردم توانمند کٌرد ما، که توانمندی و پتانسیلهای فراوانی دارند، در یک فقر مضاعف و استضعاف مضاعف به سر میبرند و این مساله شامل مناطق مرزی ما، مثل خوزستان و سیستان و بلوچستان نیز میشود.
ما مناطق مرزی کشور را مانند حاشیههای شهرهایمان نادیده گرفتهایم. توانمندسازی در این مناطق باید فارغ از جنسیت باشد و این کار نیاز به برنامههای توسعهمحور دارد. برای این برنامهها ابتدا باید امکانات، مزایا و پتانسیلهای آن منطقه موردنظر قرار بگیرد و بر اساس آنها کار کنیم. در حالحاضر ما با این مشکل دست به گریبانیم که...
کلا شرایط کشور مناسب نیست و تمامی کشور ما درگیر تحریم است، مشکلات بودجه و مالی داریم و آن مناطق هم بهتبع مسائل کلان کشور، دچار مشکل میشوند. اما اگر توانمندسازیهای محلهمحور رخ دهند، میتوان در آینده منتظر اتفاقات نویدبخشی در این مناطق شد. بهصورت معمول همه ما سعی میکنیم از نظر تغذیه و پوشاک هموطنانمان را حمایت کنیم و حجم زیادی از نقدینگی برای این کار اختصاص مییابد، اما اینها درمانهای مقطعی هستند و درمان اصلی نیستند. برای درمان مشکلات مناطق مرزی نیاز به سرمایههای کلانتری است و بهنظرم اگر بخشهای خصوصی وارد این مناطق شوند، میتوانند این مناطق را به سمت توانمندکردن ببرند، خصوصا بحث بومگردی و گردشگری. البته گردشگری کشور بازهم به سبب شرایط فعلی تنها صنعتی است که میتوانست بدون دردسر گسترش پیدا کند، گرچه ما همین حالا هم در حال از دست دادن این صنعت هستیم.
با این حال کردستان پتانسیلهای فراوانی دارد، زیباییهای بینظیر اورامانات، شادی مردم، غذاهای متنوع، مردم خونگرم و... همگی از امتیازهای بینظیر این منطقه هستند که میتوانند در حوزه گردشگری مورد توجه قرار بگیرند. همیشه این اعتقاد را دارم که اگر در کشور میتوانستیم فقط یکی از استانها را از نظر گردشگری رشد دهیم، همان استان میتوانست نهفقط منطقه خود را، بلکه کل کشور را از لحاظ خدماتی پوشش دهد. زنان در گردشگری نقش فعالیدارند و در این عرصه تعداد زنان فعال بسیار بالاست، اغلب افرادی که در حوزه صنایعدستی کار میکنند زنان ما هستند.
همین کار میتواند مردم این مناطق را بهجای اینکه به کارهای کاذب و پرزحمتی مثل کولبری وادار کند، گزینههای دیگری را برای تامین معاش پیش پای آنها بگستراند. به شخصه معتقدم کولبری مایه شرم ماست و حالا هم چه زن و چه مرد کولبر، با محنت و زحمت رنج فراوانی را تحمل میکنند و این مایه شرمساری ماست. پیشبینی آینده سخت است اما باید در این وضعیت هم دست به دست هم دهیم و مردم خود را کمک کنیم.
*نماینده مجلس شورای اسلامی
منبع: اعتماد
ارسال دیدگاه