علی‌نقی یزدان‌پناه*

ضرورت تقویت سازمان دانش آموزی (1)

کثرت جمعیت جوان و نوجوان خود به خود مسئله‌ای را برای جامعه و خانواده‌ها ایجاد کرده که از آن تحت عنوان اوقات ‌فراغت یاد می‌شود. با توسعه جوامع و پیدایش بحث مدرنیسم و پست‌مدرنیسم در قرن اخیر مقوله اوقات فراغت جوانان و نوجوانان به‌عنوان یکی از دغدغه‌های متولیان تعلیم و تربیت جوامع مطرح شده و به نحوی که این بحث به عنوان یکی از شاخه‌های علوم جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، جایگاه ویژه‌ای را در مباحث تربیتی پیدا کرده است.

کد مطلب: ۹۵۷۱۳۶
لینک کوتاه کپی شد

عدم توجه به مسئله اوقات فراغت دانش‌آموزان و فقدان برنامه مناسب در این زمینه، می‌تواند بستری را فراهم کند که مشکلات عدیده‌ای را فرا روی نسل جوان و نوجوان ما قرار دهد. اگر زمینه آسیب‌های اجتماعی موجود در نسل جوان را بررسی کنیم ریشه بسیاری از مفاسد مهم چون اعتیاد، جُرم، بزهکاری، افت تحصیلی و ... فقدان برنامه مناسب برای غنی‌سازی اوقات فراغت این نسل آینده‌ساز است.

با توجه به ساختار عریض و طویل آموزش و پرورش نیاز به سازمانی که متولی و متکفل اوقات فراغت دانش‌آموزان باشد کاملاً خالی بود و بر این اساس در سال ۱۳۷۸ سازمان دانش‌آموزی برای پوشش دادن مطلوب برای دانش‌آموزان و اعضا و برنامه‌ریزی صحیح برای اوقات فراغت آنان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شد.

با توجه به مباحثی مانند هویت در نسل جوان و نوجوان، معضل افسردگی، بی‌توجهی به نشاط‌انگیزی و آسیب‌های اجتماعی سازمان دانش‌آموزی می‌تواند برای بخش اعظم نسل نوجوان که دانش‌آموزان هستند نقش و کارکردی بسیار مفید داشته باشد.

ایجاد شور و نشاط در دانش‌آموزان

در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان حوزه فعالیت‌های سازمان دانش‌آموزی را در دو دسته «فعالیت‌های آموزشی مهارتی و «فعالیت‌های تفریحی» خلاصه کرد. فعالیت‌های تفریحی می‌تواند دامنه گسترده‌تری داشته و بخش عمده‌ای از فعالیت‌های آموزشی را نیز درون خود پوشش دهد. انجام فعالیت‌های تفریحی و اردویی، گردش‌ها و بازدیدهای علمی، فعالیت‌های ورزشی و جسمانی هم می‌تواند در حیطه مقوله‌های فعالیت‌های تفریحی قرار گیرد.

باتوجه به ساختار فیزیولوژیکی دانش‌آموزان، فعالیت‌های اجتماعی که آن‌ها به صورت گروهی در آن مشارکت داشته باشند، می‌‌تواند در ایجاد شور و نشاط برای آنان مؤثر باشد. از سوی دیگر این فعالیت‌ها می‌تواند خلأ تنهایی و آمار افسردگی دانش‌آموزان را از بین ببرد به علاوه به‌علت تراکم انرژی‌های نهفته در این نسل فعالیت‌های جسمانی و ورزشی زمینه مناسبی برای تخلیه مطلوب این انرژی‌ها به شمار می‌رود.

در نتیجه تفریح‌ها، انسان از کسالت‌های ناشی از یکنواختی زندگی و انجام وظایف روزانه رها شده و با کسب روحیه و انرژی جدید به فعالیت مجدد خود مشغول می‌شود. به خصوص این تفریح‌ها برای دانش‌آموزان ضروری‌تر به نظر می‌رسد.

بنابراین سازمان دانش‌آموزی می‌تواند نقش عمده‌ای در فعالیت‌های تفریحی برای ایجاد نشاط و شادابی در دانش‌آموزان داشته باشد.

رشد اجتماعی و شخصیتی دانش‌آموزان

باتوجه به اینکه سازمان دانش‌‎آموزی تمام فعالیت‌های گروهی را در درون خود پوشش می‌دهد، می‌تواند در رشد اجتماعی و شخصیتی دانش‌آموزان نقش مؤثری داشته باشد. فعالیت‌های گروهی فرصت بسیار خوبی برای دانش‌آموزان است که در آن با رهایی از احساس تنهایی، نسبت به دوست‌یابی و تعامل با دوستان و همسالان خود اقدام کرده و گام مهمی در رشد شخصیتی خود بردارند.

باید گفت رشد اجتماعی دانش‌آموزان و نوجوانان تنها در گرو فعالیت‌های گروهی است که فرد در ارتباط با دیگران تجارب لازم را برای ورود به جامعه کسب می‌کند. به نظر روانشناسان انزوا، گوشه‌گیری و فقدان ارتباط با دیگران مهم‌ترین عامل بیماری‌ها و ناراحتی‌های روانی است که کاملاً به بیماری افسردگی منجر می‌شود.

فعالیت‌های گروهی علاوه بر ایجاد نشاط و بهجت‌افزایی در دانش‌آموزان، قطعاً احساس تنهایی آنان را نیز از بین می‌برد و در تقویت روحیه جمعی و ارتباط منطقی با دیگران بسیار کارساز خواهد بود. این نکته را نباید فراموش کنیم که نوجوانان به اقتضای سن خود بیشترین تأثیرپذیری را از دوستان و گروه همسالان خود و از زمینه‌های مساعدی برای الگو برداری برخوردارند.

فقدان برنامه و بی‌توجهی به این پدیده باعث می‌شود، دانش‌آموزان به سراغ الگوهای نادرست رفته و به خصوص اگر چنین الگوهایی را در میان دوستان و همسالان خود بیابند قطعاً زمینه پذیرش‌شان بیشتر خواهد بود.

بنابراین سازمان دانش‌آموزی می‌تواند با ارائه برنامه‌های مناسب و سالم ساختن فعالیت‌های گروهی برای الگودهی مناسب به دانش‌آموزان نقش مؤثری ایفا کند.

بستر مناسب برای آموزش‌های غیررسمی

از آنجا که تمام آموزش‌های ما حالتی رسمی و یکسویه دارد و بعضاً بدون توجه به زمینه‌های پذیرش آن طراحی می‌شود، آموزش‌های مطلوب و مفید اما به صورت غیررسمی می‌تواند نقش بسیار مهمی در نیل به اهداف تعلیم و تربیت داشته باشد. برای وارد شدن به این مقوله و تحلیل آموزش‌های رسمی و غیررسمی باید به مشخصات و ویژگی‎های نسل جوانمان بیشتر توجه کنیم. دانش‌آموزان ما خصوصاً در مقطع سنی ۱۴ تا ۱۸ ساله، به لحاظ موقعیت سنی خود وضعیتی دوگانه را دارا هستند. از یک طرف آنان هنوز به گروه نوجوانانمان تعلق داشته و از سویی دیگر شاهد ورود خود به مرحله جوانی هستند.

به دلیل تغییر در ساختارهای فیزیولوژیکی آنان و بلوغ جسمانی و از طرف دیگر گسترش رسانه‌های همگانی و افزایش آگاهی‌های آنان، فرایند اجتماعی شدن را به سرعت طی می‌کنند به گونه‌ای که آزادی عمل و حق انتخاب آنان افزایش می‌یابد. این واقعیت‌ها باعث می‌شود که دانش‌آموزان در پذیرش ارزش‌ها و انتخاب الگوهای رفتاری، قید و بندها و محدودیت‌های موجود در جامعه را نپذیرند به گونه‌ای که بعضی اوقات در مواجهه با ارزش‌های مسلط جامعه، موضع‌‎گیری منفی و مواجه واکنشی از خودشان نشان می‌دهند.

در اینجا بحث ناکارآیی آموزش و پرورش رسمی کشور خود را نمایان می‌سازد و اگر چنانچه نتوانیم از طریق غیررسمی الگوهای مطلوب رفتاری را به آنان القا کنیم طبیعی است که به دلیل تهاجم و نفوذ فرهنگ‌های بیگانه، در معرفی الگوهای خود به دانش‌آموزان شاهد وضعیتی آسیب‌پذیر و ناخوشایند باشیم.

صاحب‌نظران معتقدند در صورت ناکارآیی آموزش‌های رسمی، برنامه‌های ضمنی و آموزش‌های جنبی که در فرصت‌های فراغت برای دانش‌آموزان به وجود می‌آید بسیار تأثیرگذار است. به‌علاوه بیشتر یادگیری‌ها در اوقات فراغت و فعالیت‌های غیررسمی از نوع «یادگیری غیرمستقیم» است که از پایداری بیشتری برخوردار است. بنابراین سازمان دانش‌آموزی به عنوان سازمان غیردولتی می‌تواند به این جنبه از آموزش‌ها توجه کرده و زمینه را برای آموزش‌های غیررسمی فراهم کند.

تقویت هویت جمعی و ایجاد همبستگی اجتماعی دانش‌آموزان

در یک جامعه انسانی آنچه که بر هر ارزشی مقدم است حس هویت جمعی و اعتقاد و باور به پیوندهای اجتماعی است. این ارزش باعث می‌شود که انسان‌ها در تعامل با جامعه خود، گرایش‌های منفعت‌جویانه و خود‌خواهانه را کمرنگ و در عوض توجه بیشتری به سرنوشت جامعه و کشور خویش داشته باشند.

گرایش دانش‌آموزان به الگوی رفتاری فردگرایی و داشتن آرزوهای فردگرایانه از جنبه روانشناسی قابل تحلیل است. با توجه به این که نوجوانان از دوره کودکی خود فاصله می‌گیرند و وارد مرحله جدیدی از زندگی می‌شوند به دنبال اثبات شخصیت تازه و هویتی جدید برای خود هستند.

این مسئله باعث می‌شود که نوجوانان از نظر شخصیتی در وضعیتی قرار گیرند که منافع فردی و آرزوهای خود را بر منافع جمعی ترجیح دهند و چنانچه برنامه‌های مناسب و آموزش‌های مطلوب و علمی را برای آنان در این مقطع فراهم نکنیم، مسائل و مشکلات خاصی را به‌وجود خواهند آورد.

فردگرایی منفعت‌طلبانه و خودخواهی، گرایش غالب نوجوانان و جامعه امروز ماست. بنابراین توجه به این جنبه از شخصیت دانش‌آموزان ضرورتی انکارناپذیر است. باید با برنامه‌های مناسب و ایجاد نهادهای خودجوش، آنان را در قالب گروه‌های دانش‌آموزی متشکل، آموزش‌های لازم را درخصوص جامعه‌پذیری و هویت جمعی به آنان داد. باید احساس سرنوشت مشترک و هدف مشترک را با برنامه‌های علمی و در قالب روش‌های غیررسمی به دانش‌آموزان داد تا ضریب همبستگی اجتماعی آنان ارتقا یابد. سازمان دانش‌آموزی در این زمینه می‌تواند نقش محوری داشته باشد.

*مشاور رئیس سازمان دانش‌آموزی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار