زهرا بهروزی امین*
آگاهی راهبران تعلیم و تربیت و فلسفه تعلیم و تربیت
با عنایت به ترسیم مبانی اساسی تربیت در سندتحول بنیادین، اکنون انتظار میرود مدیران مدارس بهعنوان راهبران و مجریان اهداف نظام تعلیم و تربیت، از روح مکتب فلسفی حاکم بر نظام خود، آگاه بوده و عملکردهای آموزشی و پرورشی مدارس را در جهت اهداف و نظام ارزشی اسلامی منطبق سازند.
آگاهی صحیح دستاندرکاران نظام آموزشی به ویژه راهبران آن یعنی «مدیران مدارس» از فلسفه آموزش و پرورش و مکتب فکری حاکم برآن و ضرورت حرکت آنها براساس این فلسفه، همواره دغدغه بزرگان سیاسی و متفکران امر آموزش و پرورش بوده است.
بدون شک علت اصلی این توجه، اهمیت آگاهی از فلسفه تعلیم و تربیت و نگرانی از تبعات سنگین عدم همخوانی بین فلسفه تعلیم و تربیت و آرمانها و ارزشهای حاکم برآن با عملکرد نظام آموزشی است که می تواند منجر به فروپاشی آن شود.
در این راستا پژوهش و مطالعات خوبی درباره فلسفه تعلیم و تربیت انجام شده و برخی آسیبها مانند اقتباس فرهنگی بدون مطالعه و در تضاد با ارزشهای فلسفه تعلیم و تربیت ما، مورد نقد پژوهشگران هم قرار گرفته است. البته نقدهایی هم شده که چرا به رغم تلاشهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای بازسازی نظام تعلیم و تربیت کشور و تقویت اندیشه های اسلامی و معارف اهل بیت (ع) و بزرگان انقلاب اسلامی صورت گرفته است، همچنان نظام تعلیم و تربیت کشور موفقیت چشمگیری را در جهت پاسخگویی به نیازهای اساسی مسائل فرهنگی و تربیتی ازخود نشان نداده است و در پاسخگویی به پرسش های فراوان نسل آینده عاجز بوده است.
مدتها قبل، «کارگروه تلفیق نتایج مطالعات نظری» با پشتیبانی «دبیرخانه شورایعالی آموزش و پرورش» اقدام به تدوین مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی- عمومی جمهوری اسلامی ایران را کرد که در آذر ۱۳۹۰ با تائید شورای عالی انقلاب فرهنگی، مبنای سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تولید اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت رسمی-عمومی کشور قرار گرفت.
از مهمترین مبانی اساسی تربیت در این سند مهم می توان به ۵ بخش طبقهبندی شده : ۱-مبانی هستی شناختی ۲-مبانی انسان شناختی ۳-مبانی معرفت شناختی ۴-مبانی ارزش شناختی ۵-مبانی دین شناختی؛ اشاره کرد.
با عنایت به ترسیم مبانی اساسی تربیت در سندتحول بنیادین، اکنون انتظار میرود مدیران مدارس بهعنوان راهبران و مجریان اهداف نظام تعلیم و تربیت، از روح مکتب فلسفی حاکم بر نظام خود، آگاه بوده و عملکردهای آموزشی و پرورشی مدارس را در جهت اهداف و نظام ارزشی اسلامی منطبق سازند.
بر همه مبرهن است که وظایف مدیرمدرسه نباید صرفا تا حد اجرای دستورات و بخشنامه های بالادستی، تنزل کند و در صورت تسلط و آگاهی مدیر از فلسفه آموزش و پرورش، میتوان شاهد تحولات کیفی شگرفی در بطن مدرسهها بود.
اکنون این سوال مطرح است که آیا در شرایط احراز مدیریت مدارس به مبحث آشنایی مدیران با مهم ترین موضوع یعنی مبانی اساسی تربیت و مبانی فلسفی نظام آموزش و پرورش در ایران توجه شده است؟ اگر بخواهیم نگاهی منطقی به این موضوع داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که شایسته است افرادی را به عنوان مدیرمدرسه و راهبر آموزشی بکارگیریم که فارغ التحصیل رشته های علوم تربیتی (مدیریت آموزشی ، فلسفه تعلیم و تربیت و ...) باشند و با برخورداری از پیشینه آکادمیکی مرتبط با مسائل تعلیم وتربیت ، بتوانند درک منطقی و روشنی از مسائل داشته و تاثیرات مفید و سازنده ای در عرصه تعلیم و تربیت کشور داشته باشند.
مطابق با مصوبه جلسه ۶۷۳ مورخ ۲۲/۱/۸۱ شورایعالی آموزش و پرورش شرایط عمومی و اختصاصی احراز مدیریت مدرسه تدوین و تصویب شده است. از شرایط اختصاصی میتوان به مواردی نظیر: ۱- میزان تحصیلات و سوابق تجربی براساس دوره تحصیلی و درجه مدرسه ۲- شرکت در دوره های آموزشی مدیریت یا آزمون احراز صلاحیتهای مدیریت مدرسه و موفقیت در آن اشاره کرد. حال این سوال مطرح است که محتوای مواد آموزشی دوره های آموزشی مدیریت چیست؟ آیا آموزش مبانی نظری تحول بنیادین از مواد آموزشی این دوره ها می باشد؟ آیا مدیران جدید الانتصاب مدارس با مکتب فلسفی آموزش و پرورش کشور و ماموریت های آن به خوبی آشنا هستند؟ آیا آنها می توانند با بهرهگیری از محتوای این دوره های آموزشی، اشراف به زیربنای فلسفی نظام آموزشی حاکم پیدا کرده و در جهت اعتلای کیفی و کمی آموزش و پرورش گام بردارند؟
در آبان ماه سال جاری فراخوان جدیدی از سوی وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان فرآیند انتخاب و انتصاب مدیران واحدهای آموزشی با هدف شایسته سالاری منتشر شد. در این فراخوان، سامانه shayesteh@medu.ir بهعنوان سامانه ثبت درخواست نامزدهای مدیریت معرفی شد تا افراد علاقهمند مشخصات خود را در آن ثبت کنند. این سامانه بهصورت هوشمند شرایط اعلام شده از افراد و شرایط استاندارد را چک کرده است و امتیازها را به کمیتهای جهت بررسی نهایی ارائه میدهد و در صورت نیاز، مصاحبه صورت میگیرد و در نهایت لیست اسامی نفرات برتر به دست روسای مناطق آموزش و پرورش قرار می گیرد.
صرف نظر از بحث شایستهسالاری و طرحهای خوبی از این دست که از جنس کارهای مشورتی است و عرصه حضور علاقهمندان را فراهم میکنند، اما توجه به دو مقوله تخصص و تعهد در فرایند انتصاب مدیران واحدهای آموزشی باید به صورت جدی در نظر گرفته شود.
دارا بودن ذهنیت فلسفی باتوجه به تاثیر شگرف آن بر روند انجام امور و نوع تعاملات و ویژگیهایی مانند جامعیت یعنی کل نگری و دیدن امور در یک زمینه وسیع است که باعث میشود فرد همواره در جهت وحدت بخشیدن به اندیشههایش تلاش کند، تعمق به عنوان دومین بُعد ذهن فلسفی که سبب میشود فرد ایدهها و پدیدهها را موردمطالعه قرار دهد و آنچه را که دیگران بدیهی تلقی میکنند و درباره آنها پرسش نمیکنند، مورد سوال قرار دهد و انعطاف که بُعد سوم ذهن فلسفی است و با نواندیشی، دیگربینی و خلاقیت سروکار دارد؛ می تواند از ضروریات یک مدیر یا راهبر آموزشی باشد که باید مورد اعتنا قرار گیرد.
اگر مدیر مدرسه حائز این خصوصیات باشد و بتواند در برخورد با مسائل از خود جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری نشان دهد، مجموعه را به خوبی هدایت کرده و مخاطبان(اولیا، دانشآموزان، کارکنان) نیز احساس میکنند که آسانتر میتوانند با وی تعامل داشته و تفاهم برقرار کنند.
با این توصیف پرداختن به تقویت ذهنیت فلسفی مدیران مدارس با لحاظ این موضوع در محتوای آموزشی دورههای آموزشی مدیریت، به منظور ایجاد درک درست آنها از مبانی فلسفی آموزش و پرورش کشورمان، یکی از نکات حائز اهمیت است که جای آن این روزها در انتصاب مدیران مدارس خالی خواهد بود.
* مدیر مدرسه و کارشناس آموزشی
ارسال دیدگاه