روایت دانشآموز خبرنگار پانا از دیدار با رهبری؛
پس از دیدار با رهبرم دیگر چیزی به نام غیرممکن وجود نخواهد داشت
تهران(پانا) _ دوران نوجوانی از لحظه شروع تا پایانش در برگیرنده لحظات طلایی بسیاری است که فرد را برای مراحل اولیه زندگیاش آماده میسازد.
وقایع مهم، به ویژه در نوجوانی همیشه با مقدمه و غوغا در زندگی را نمیزنند؛ حداقل برای من اینطور بوده که در سکوت و خفا زمانی که انتظارش را نداشتم اتفاقی که خود را فراتر از حدتصور و حداکثر ناباوری نشان میداد، به وقوع میپیوست.
عقربههای ساعت از ثانیهشمار گرفته تا دقیقهشمار در حال مسابقه بودند، ساعت ۱۵:۴۹ بود که به ناگاه صدای تلفن همراهم با همه وجود بلند شد. از همان ساعت، صدا و فرد آنسوی خط میشد فهمید که خبری در راه است. زمان مکالمه بیش از یکدقیقه و هشتثانیه طول نکشید اما حیرت درون من چرا؛ صفحات تعجب پشت حیرت و ناباوری در سیستم مغزم باز و با مباهات بسته میشد به شیوهای که تا روز حرکت به سوی «مقام عظمای ولایت»، لبخند پاک نشدنی و چشمه افتخار خشک نشدنی؛ میتواند بهترین توصیف از درون وی باشد. تمام فعالیتهایم تا به آن روز موجب شنیدن چنین خبر و حس وصفناپذیری بود.
با ملاقات کردن اخبار جدید در ادارهکل شهرستانهای استان تهران، اندیشه حضور به عنوان نماینده یکمیلیون و صدوپنجاههزار و خوردهای دانشآموز دلیل محکمی برای راسختر شدن در راهی که در آن افتخار حضور کسب کرده بودم، بود. مسئولیتی کمی نبود، نه برای من و نه برای ۵۰ الی ۶۰ دانشآموز دیگر. تا قبل از شنیدن همچین خبری و آن لحظه قدمهایم چنین استحکام و اطمینانی به خود ندیده بود.
تا رسیدن به ساختمان معشوق برای ولایت و رهبری (حسینیه امام خمینی همان بیت رهبری) بهتر و بیشتر علت حضور و وجودم را درک میکردم. در میان نوجوانان زیادی علت حضور و حمایتم از ولایت فقیه را رساتر از هر زمان دیگری بیان کردم؛ چراکه ما نعره شیریم و از هیچ نترسیم.
زمان ورود و لحظه وصال و دویدن چشمها برای دیدار با «آقا» بیشک نزدیکترین توصیف برای لغت غیرقابلتوصیف است چراکه به خوبی این کلمه را معنی میکند.
اقتدارگرایان خارجی اگر حضور شیردلان امروز را میدیدند هیچگاه حتی به ناگاه زبان برای نقل و نقد ایران و ایرانی باز نمیکردند. این همان پیامدی است که از حضور نوجوان ایرانی و پایکار بودنش انتظار میرود، حضور تک تک پانزده و شانزده و هفدهسالههای امروز گویای رسا برای رسانههای عظیم خارجی از چهار دهه گذشته تا به اکنون بوده است.
افکار و دلم همانجا که حضرت آقا گفت: نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد و در نظم جدید جهانی آمریکا منزوی خواهد بود؛ عجیب مانده است. جایگاه وطن من در این نظم برایم دغدغه شده و من، خود و شما نوجوانان را مسئول میدانم چراکه مطالبهگری و عمل هزاران ما این جایگاه را تأمین و تأیید میکند. انزوای آمریکا به موازات پوچگراییهای سیاستمداران و اقتدارگرایان پرصدا اما توخالیاش دیگر فکری دور از تصور و رویا نیست؛ یعنی در گذشته نیز نبوده و امروز با اقتدار میتوانیم با حضرت آقا یکصدا شویم و بگوییم فکر مقاومت و جبهه مقاومت گسترش خواهد یافت که مبتکرش جمهوری اسلامی است؛ فکر مقاومت در مقابل زورگویی. به قول آقاجان سر جنگ را ما باز نکرده بودیم که حال برای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیلهایمان بخواهیم جوابی پس دهیم.
از غرور موجود در مشتهای گره خورده دانشآموزان مهمان بیت رهبری به هیچ وجهی نمیتوان گذشت کرد؛ بدون تعارف و اغراق شرح دهم، آنان که آمده بودند حق آینده و راه خود را از صحبتهای آقا بگیرند، گرفته بودند و من نیز میان آنان.
دانشآموز خبرنگار پانا؛فائزه حسینپور
ارسال دیدگاه