محسن حاجی میرزایی*
آموزش و پرورش در سالی که گذشت
سال 1399 با همه فراز و نشیبهایش به پایان رسید. آموزشوپرورش نیز مانند بسیاری از بخشهای دیگر ناشناختهترین بحران قرن را تجربه کرد. بروز کرونا در اواخر سال 1398 و اوج گرفتن آن در ابتدای سال 99 باعث تعطیلی مدارس شد. با وضعیتی روبهرو شدیم که تجربهای درباره آن در ایران و سایر کشورها وجود نداشت.
مسیری که همه روزه آموزشوپرورش برای تأمین هدف نهایی خود یعنی تحقق تعلیم و تربیت دنبال میکرد به یکباره مسدود شد. در روزهای اول همهگیری کرونا، تلقی دقیق و شفافی از اوضاع وجود نداشت. اوضاع ناشناخته و مبهم و تصور استمرار کرونا تا یک سال و حتی بیشتر، مشکل و تا حدی دور از ذهن بود.
رشته ارتباطی ارکان اصلی آموزش یعنی دانشآموز و معلم در محیط آموزشی از یکدیگر گسسته شد. ما میبایست راه جدیدی برای برقراری ارتباط آموزشی بین معلمان و دانشآموزان ایجاد کنیم. برقراری ارتباط منظم آموزشی میان قریب به یک میلیون معلم و بیش از پانزده و نیم میلیون دانشآموز در پراکندگی جغرافیایی به وسعت ایران بزرگ در شرایط ممنوعیت حضور دانشآموزان در مدرسه تجربهای جدید و بسیار پیچیده بود. این ارتباط در شرایط پیش از کرونا به مدد یکصد و پانزده هزار واحد آموزشی برقرار میشد و با ممنوعیت حضور دانشآموزان در مدرسه باید راه مطمئن دیگری را شناسایی میکردیم. فرصتی برای آزمون و ارزیابی راههای گوناگون نبود و همزمان باید هم مسیر جدیدی را مشخص میکردیم و هم آن مسیر را میپیمودیم.
«آموزش تعطیل نمیشود» اولین و مهمترین راهبرد ما در شرایط کرونا بود. در گام نخست با بهرهگیری از تجربه دوران دفاع مقدس به آموزش تلویزیونی روکردیم. با همکاری مسئولانه و جهادی صداوسیما در همان هفته تعطیلی سراسری مدارس، مدرسه تلویزیونی ایران را راهاندازی کردیم. بتدریج و در زمان کوتاهی چهار شبکه تلویزیونی برای نمایش بیش از ۴۰ نوبت کلاس درس در هر روز فعال شدند. با توجه به پوشش فراگیر شبکههای تلویزیون، مدرسه تلویزیونی فراگیرترین امکان آموزشی بود که اکثریت قریب به اتفاق دانشآموزان در سراسر کشور امکان بهرهبرداری از آن را داشتند. برای درک اندازه و اهمیت ارائه این حجم از خدمات آموزشی در زمان کوتاه باید متخصصان تولیدات تلویزیونی اظهار نظر کنند. تلویزیون هرچند گشایش مهمی ایجاد کرد اما یکسویه بودن ارتباط، کمرنگ شدن نقش معلم بهعنوان اصلیترین رکن آموزشی، عدم اطمینان از میزان یادگیری دانشآموزان و عدم پاسخ به سؤالات و ابهامات آنان، ضرورت اتخاذ تدبیر دیگری را آشکار کرد. مهمترین اصل در آموزش این است که معلم مسئول آموزش به دانشآموزان است. ما میبایست با محور قرار دادن معلم، او را در تحقق این نقش مهم و بشدت دشوار یاری میکردیم. هر تدبیری که به حذف یا تضعیف نقش معلم در آموزش منجر شود با کاستیهای جدی توأم خواهد بود.
ما معلمان را به تحقق شعار «آموزش تعطیل نیست» ترغیب کردیم وبه شهادت گزارشهای متنوعی که در رسانههای جمعی انتشار یافت معلمان با خلاقیتهای ممتاز و مسئولیتپذیری مثال زدنی آموزش دانشآموزان را به روشهای گوناگون پی گرفتند. آموزش در روی تخت بیمارستان، استفاده از دیواره یخچال یا در خودرو بهعنوان تابلوی ارائه درس و تکاپوی مثال زدنی معلمانی که برای اولین بار کار در فضای مجازی را تجربه میکردند، نمونههایی از نقش آفرینی معلمان در شرائط کرونا بود.
در فقدان یک بستر یکپارچه، امن و آسان برای ارائه خدمات آموزشی بر بستر اینترنت که در چنین شرایطی بهعنوان راه حل انحصاری ارتباط معلمان و دانشآموزان شناخته شده بود، هر واحد آموزشی یا هر معلم با انتخاب یک طریق ارتباط اینترنتی پیوند خود با دانشآموزان را برقرار کرده بود. در چنین شرایطی آموزش و پرورش بهعنوان مسئول ارائه خدمات آموزشی به دانشآموزان در سراسر کشور نمیتوانست از چگونگی این تعاملات آگاه شود و از دسترسی همه دانشآموزان به خدمات آموزشی مطمئن شود علاوه بر اینکه منحصر بودن بسترهای منتخب به ارائه خدمات آموزشی و وجود محتواهای متنوع غیر آموزشی و بعضاً زیان بار در آن ضرورت ایجاد یک بستر یکپارچه، ایمن و منحصر به ارائه خدمات آموزشی را آشکار کرد.
مجموعه این ملاحظات سبب شد که آموزش و پرورش سامانه شاد را بهعنوان بستری مستقل برای ارائه آموزش راهاندازی کند. در مورد سامانه شاد در فرصتی جداگانه برای خوانندگان روزنامه ایران خواهم نوشت. در اینجا به ذکر همین نکته بسنده میکنم که در حال حاضر شاد بهعنوان بزرگترین بستر تعاملی آموزشی در کشور، محل تشکیل کلاسهای درس و آموزش بیش از ۱۰ میلیون دانشآموز است. با راهاندازی شاد بخشی از دغدغههای موجود در مورد عدم تعطیلی آموزش برطرف شد. اما بخشی از دانشآموزان ما به علت سکونت در منطقهای بدون پوشش اینترنت یا عدم برخورداری از تجهیزات مناسب به آموزش مجازی دسترسی نداشتند. یکی از اصول و راهبردهای جدی ما در این شرایط مراقبت از این نکته بود که عدم دسترسی به اینترنت و یا نداشتن ابزار هوشمند به معنای محرومیت از آموزش نیست. هر یک از ابزارهای پیشبینی شده در حقیقت امکانهایی برای معلمان بود تا بتوانند نقش خود را بهتر ایفا کنند. در هر صورت معلم و مدرسه مأموریت داشتند که از دسترسی همه دانشآموزان به آموزش اطمینان حاصل کنند و حتی مدیران مدارس مسئولیت یافتند که درباره دانشآموز سال قبل که امسال در مدرسه ثبتنام نکرده است پیگیری کنند ومطمئن شوند که به آموزش دسترسی دارد. برای تحقق این هدف مهم در کنار ارائه خدمات آموزشی بر بستر شاد، آموزشهای تلویزیونی، تولید و عرضه بستههای خود آموز آموزشی در دستور کار کلیه مناطق آموزشی قرار گرفت. جمعی از متخصصان زبده و برجسته تعلیم و تربیت و دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان در هر استان، مبادرت به تولید محتوای خودآموز آموزشی کردند و از طریق راهبران آموزشی یا معلمان در دسترس دانشآموزانی که به طرق دیگر آموزشی دسترسی نداشتند، قرار دادند.
ما برای این که بتوانیم این روزهای سخت را بخوبی پشت سر بگذاریم شبکه ارتباطی ستاد با مدیران آموزش و پرورش مناطق و مدیران مدارس را تقویت کردیم. هر هفته با رؤسای مناطق در این باره گفتوگو کردیم و در اجتماعات مجازی مدیران مدارس حاضر شده و درباره این دغدغهها صحبت کردیم. امکان ارتباط مناطق آموزشی با مدیران مدارس، مدیران مدارس با معلمان و معلمان با دانشآموزان را برقرار کردیم. آموزش و پرورش مجموعهای پهنپیکر، با مخاطبین متنوع و گسترده است. ما به بیش از ۱۵.۵ میلیون دانشآموز خدمات آموزشی و تربیتی ارائه میکنیم. قریب به یک میلیون معلم، مدیر و کادر اجرایی مدارس در قالب بیش از ۱۱۰ هزار مدرسه و ۵۵۰ هزار کلاس درس ارائه این خدمات را بر عهده دارند. محور همه اقدامات و برنامهها، مدرسه و مبتنی بر حضور دانشآموزان بوده و پیوند وثیقی بین معلم و دانشآموز و مدرسه برای رقم خوردن آموزش و تربیتی کارآمد برقرار است.
با ممنوع شدن حضور دانشآموزان در مدرسه به یکباره این شبکه عظیم انسانی که با نظم معینی در کار تجربهشدهای فعال بودند با چالش جدی مواجه شد و عناصر ارتباط دهنده آنها با یکدیگر از بین رفت. ساماندهی مجموعه گسترده و متنوع مخاطبان به نحوی که چارچوب و انتظام تعلیم و تربیت حفظ شود مهمترین دستاورد ما در سال گذشته است. قدرت یادگیرندگی نظام آموزش و پرورش در اثر تلاش و پشتکار معلمان و سایر کارکنان نظام تعلیم و تربیت در سال گذشته افزایش یافت. صحنههای بیبدیلی از دلسوزی و مسئولیتپذیری جامعه فرهنگی کشور در تربیت فرزندان این مرز و بوم، خلق شد. ما توانستیم در سایه تهدید کرونا، ارتباطات شبکهای خود را در سطحی رضایتبخش شکل دهیم. من در نوشتاری دیگر این فرصت عظیم شکلگیری شبکه ارتباطات انسانی و اهمیت آن را تشریح خواهم کرد. به اجمال باید گفت به مدد ایجاد شبکههای ارتباطی گسترده در بستر شاد، امروز تمام عوامل این مجموعه در تمامی سطوح از وزیر گرفته تا دانشآموزان در سریعترین زمان ممکن قادر به ارتباط با یکدیگر هستیم. اکنون آموزش و پرورش قادر است وضعیت دریافت آموزش همه دانشآموزان را رصد کند.
برای افزایش دسترسی و بهبود کیفیت ارائه خدمات آموزشی، سامانه شاد به طور مستمر توسعه یافت و قابلیتهای آن گسترش پیدا کرد. وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در تکمیل پوشش جغرافیایی به اینترنت فعال شد وخیرین متعددی اعم از حقیقی و حقوقی برای حمایت از دانشآموزانی که به ابزار هوشمند دسترسی نداشتند به میدان آمدند وتا کنون برای بیش از دویست هزار نفر از این دانش با کمک خیرین ابزارهای هوشمند تهیه و تقدیم شده و این مشارکت همگانی در حال گسترش است.
در انتهای سخن به این نکته مهم اشاره میکنم که با وجود همه ظرفیتها و امکانات یادشده، ما معتقدیم هیچ آموزشی جایگزین آموزش حضوری نیست. پژوهشهای متعدد بیان میکند در صورتی که زیرساختهای دسترسی به آموزش مجازی بهصورت حداکثری فراهم باشد، معلم و دانشآموز از ابزار و توانمندی لازم در انتقال و دریافت آموزش برخوردار باشند، حداکثر بازدهی آموزش غیرحضوری ۵۰ درصد است.
گرچه آموزشوپرورش برای استمرار آموزش در کرونا آمادگی لازم را دارد و روز به روز در حال تقویت و توسعه زیرساختها و توانمندیهای خود است اما امیدواریم با استمرار روند کاهش شیوع بیماری و در اولویت قرار گرفتن واکسیناسیون معلمان و دانشآموزان، هر چه سریعتر شاهد برقراری آموزش حضوری باشیم. برقراری سریعتر آموزش حضوری حتی برای یک روز در هفته و برای ساعاتی محدود بهنفع نظام تعلیم و تربیت کشور و آینده تحصیلی دانشآموزان است.
*وزیر آموزش و پرورش
منبع: ایران
ارسال دیدگاه