دلنوشته‌ یک دانش‌آموز درباره «حاج قاسم»: بعد از شهادت شما بعضی از مردم طرز فکر کردنشان عوض شد

کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مجموعه‌ای از دلنوشته‌های دانش‌آموزان سراسر کشور درباره «شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی» است که دی‌ماه سال 98 طی یک حمله تروریستی به مقام رفیع شعادت نائل آمده است.

از میان صدها دلنوشته که از سراسر کشور برای این پویش ارسال شده است، 142 دلنوشته برای درج در این کتاب برگزیده شده‌اند.

در یکی از دلنوشته‌های دانش‌آموزی به قلم هانیه نوری دانش‌آموز دوره متوسطه اول از استان قزوین خطاب به سردار سلیمانی می‌خوانید:

« سلام آقای سردار!

آنها با خودشان چه فکری کردند که اگر شما را به شهادت برسانند راه شما را کسی ادامه نمی‌دهد؟ سخت در اشتباه بودند اگر می‌دانستند بعد از شهادت شما مردم ایران این‌گونه رگ غیرتشان باد می‌کند. این کار را که یا کلاً انجام نمی‌دادند یا بی‌سر و صداتر که کسی متوجه نشود.

سردار دل‌ها اصلاً شما آرزوی همیشگی‌تان شهادت بود. شما سال‌ها بود که در هر زیارتگاهی که می‌رفتید حرم حضرت زینب‌(س)، حرم حضرت رضا(ع) و ... می‌دانم که شما از آنها چه می‌خواستید از گریه‌هایتان معلوم بود! پس چرا آمریکا فکر می‌کند کار بزرگی را انجام داده؟ مگر نمی‌دانست شما هر دفعه که به سوی سوریه یا هر مأموریتی می‌رفتید اول برای کشورمان و دوم برای شهادت می‌رفتید.

آقای سلیمانی می‌دانم که به گوش شما هم رسیده که بعد از شهادتتان آدم‌ها چقدر با هم متحد شده بودند. آقا قاسم دیدید زمانی که داشتند برایتان نماز می‌خواندند آقای خامنه‌ای و کل تهران بغض کردند و به گریه افتادند برای شما در نمازشان.

سردار شما هم تماشا می‌کردید که همه مردم از بچه‌‌ی ده، دوازده ساله گرفته تا پیرمرد و پیرزن هفتاد ساله همشان شعار می‌دادند که من حاج قاسم دیگر هستم!

حاج آقا! ای‌کاش فقط یک بار دیگر بودید و می‌دیدید اتحاد مردم ایران را، ای کاش می‌دیدید انتقام سختی را که گرفتند، ای کاش بودید و می‌دیدید ترامپ فردای آن روز چگونه با ترس و لرز صحبت می‌کرد.

فقط خواستم به شما بگویم من بی‌توجه به اتفاقاتی که بعد از شهادت شما افتاد و بعضی از مردم طرز فکر کردنشان عوض شد اما من همان دختری هستم که بعد شهادت شما حالش خراب شد و دوستدار شما بودم، هستم، خواهم بود.»

هدف از جمع‌آوری این مجموعه بست و پیوند الگوها و اسوه‌های انقلابی با نسل نوجوان و جوان کشور است.