پنجرهای رو به بهار؛
استقبال از نوروز با خانهتکانی دل
تبریز (پانا) – این روزها تمام گذرگاههای بازار بزرگ و قدیمی تبریز در حالوهوای درهمآمیخته نوروز و رمضان این را تداعی میکند که با خانهتکانی دل به استقبال بهار طبیعت برویم.
نفسم در سینه حبس شده بود و هیاهوی باد و هوای بهاری، روحم را تازه میکرد. روی پل هوایی قدم برمیداشتم و باد، چادرم را نوازش میکرد. شور و اشتیاق مردم برای عید نوروز را از بالا میتوان دید.
در جنب بازار بزرگ ۲۹ بهمن تبریز از داخل مسجد قزلی، صدای اذان به گوشم رسید و ناخودآگاه بازار بزرگ شهر تبریز با رنگ و طراوت خاصی در گوشم یادآور شد که امسال باید با بهار دل به استقبال بهار طبیعت برویم. چشمانم گره میخورد به پیرمرد کهنسالی که معلوم بود سالها است در این بازارچه با مردم معاشرت میکند. مغازه نُقلی داشت، جلوتر که رفتم سوالی که در ذهن داشتم را خواند و گفت: «نوروز بایرامی، ثبت جهانی شده و نشان میدهد قدمت دیرینه دارد و من با این سن و سال هر ساله این نو شدن را در مواجهه با رویدادهای مختلف ملی و مذهبی شاهد بودهام و امسال هم برای بار چندم بهار قرآن و بهار طبیعت را باهم جشن میگیریم و با خندهای از ته دل که داشت، ادامه داد: «اُروج اُروج، گِئدهجیوخ بایرام گوروشونه (با زبان روزه به دیدار نوروز خواهیم رفت).»
واقعیت را بخواهم بگویم از حرفهای پیرمرد در حیرت بودم. چون بدون اینکه پرسشی کنم، رفت سراغ اصل مطلب که موضوع گزارش من بود. مغازهدار بازار تبریز در همین هاجوواج من ادامه داد: «دخترم! مردم ایران مخصوصا تبریزیها که شهره در تمیزی دارند با خانهتکانی به استقبال بهار میروند و کسبه بازار، گلریزانهای مختلفی برای کمک به نیازمندان انجام میدهند و بازار تبریز به سبب قدمت و دیرینه در اینکه بزرگترین بازار مسقف جهان به شمار میآید، انسانهای بزرگی را در گذرگاه نوروزها به چشم دیده که هویت ایرانی را با اسلام درهم آمیختهاند و بهترین صحنههای انساندوستی را در تاریخ خلق کردهاند.»
به عنوان یک دانشآموزخبرنگار تازهکار، انتظار چنین صحبتهایی از یک پیرمرد را نداشتم ولی با صحبتهای یک پدر که چندین دهه در این شهر عمر گذرانده بود و با افراد زیادی معاشرت داشته، ذوقمرگی لحظهای به من دست داد.
مغازه لباسفروشی آن پیرمرد را ترک میکنم و دوری در بازار بزرگ شهر تبریز میزنم تا خرید مردم برای سال جدید را نگاه کنم و آنچه که دیدهام را در روایت به ثبت برسانم. واقعیت این است که اگر بگویم میتوانم به درستی در خصوص تاریخچه عید نوروز، مطلبی یا سندی بیاورم دروغ است و به نظرم از حوصله گزارش من خارج است اما در مطالعهای که در کتابهای داستان داشتم میتوانم بگویم که قدمت نوروز ۳ هزار ساله است و جمشیدشاه که پادشاه نامدار و افسانهای بوده در یک اتفاق تصادفی، یکم فروردین در منطقه آذربایجان و اطراف دریاچه ارومیه جشنی به سبب خوشی آب و هوا به پا میکند و از آن به بعد، نخستین روز بهار به نوروز، جشن تحویل سال ایرانیان تبدیل شده است.
در بیشتر مناطق آذربایجان و خود تبریز، جشن چهارشنبهسوری که برای تازهعروسها و تازهدامادها هدیهای برده میشود، همراه است و به نظرم شیرینترین قسمت این رسم و رسوم همان عیدی قبل از عید بزرگترها به کوچکترها با عنوان «چهارشنبهلیق» است و من به عنوان یک دهه نودی همچنان شاهد زنده بودن این سنت دیرینه در شهرمان بودهام.
نوروز با قدمت دیرینه خود بعد از اسلام هم به قوت خود باقی است و این نشان از این دارد که آیین ملی نوروز باستان با رسم و رسوم مختلف در جایجای ایران فقط برازنده مردم پاکدامن ایران عزیزم است و من امروز تمام فریادهای انساندوستی را در بازار بزرگ تبریز قهرمانم در آستانه بهار قرآن و بهار طبیعت شنیدم.
دانشآموزخبرنگار: سنا بهروز
ارسال دیدگاه