از همان روزهای آخر اسفند انگار بهیکباره ورق برمیگشت و همهچیز در یک چشم بههم زدن عوض میشد. حالا دیگر از سرما گله و شکایت نداشتم و صبحها با آواز دلنشین گنجشکها از خواب بیدار میشدم و عطر دلانگیز هوا را با تمام وجود استشمام میکردم.
از همان روزهای آخر اسفند انگار بهیکباره ورق برمیگشت و همهچیز در یک چشم بههم زدن عوض میشد. حالا دیگر از سرما گله و شکایت نداشتم و صبحها با آواز دلنشین گنجشکها از خواب بیدار میشدم و عطر دلانگیز هوا را با تمام وجود استشمام میکردم.