چگونه در شرایط غم اجتماعی مانع فروپاشی روحی و روانی شویم

تهران (پانا) - خبر مرگ نوجوان کولبر ۱۴ساله، مرگ دختری به‌علت تحریم دارویی، آلودگی هوای تهران، فشار خردکننده اقتصادی، گرانی بنزین، آنفلوانزای کشنده... اینها بخش کوچکی از اخبار و اتفاقاتی است که هر روز با آن درگیر هستیم.

کد مطلب: ۹۸۹۲۲۸
لینک کوتاه کپی شد
چگونه در شرایط غم اجتماعی مانع فروپاشی روحی و روانی شویم

به‌ گزارش ایران، هر روز با اضطراب از خواب بیدار می‌شویم و با بغض به رختخواب می‌رویم. آیا واقعاً راهی هست تا بدون انفعال و عزلت‌گزینی نسبت به شرایط کشور و خاموش کردن اینترنت و درگیر نشدن با اخبار جانکاه، سلامت جسم و روان خود را حفظ کرد؟ آیا زیستن در بحران نیازمند دانش و تجربه‌ای است که از آن بی‌اطلاعیم؟ آیا قرار است حالا که همه با اضطراب‌های کشنده دست به گریبانیم، تک‌به‌تک وارد دفتر روان درمانگرها شویم؛ یا باید نسخه‌ای اجتماعی برای چنین دردهایی یافت؟

حتماً شما هم در اطراف خود دوستان و آشنایانی دارید که هر روز صبح کلافه سرکار می‌روند و شب بی‌حوصله و با خستگی مفرط به خانه برمی‌گردند. من هم دور و بر خودم دوستانی دارم که در ماه‌های اخیر با همین غم جانسوز سراغ روانشناس رفته‌اند تا لااقل برای خوابی راحت نسخه بگیرند. یکی می‌گوید: «هر شب با گریه می‌خوابم» آن یکی از «اضطراب جمعی» حرف می‌زند و یکی از بی‌عملی و افسردگی خانواده. وزیر بهداشت هم که آب پاکی را روی دست همه ریخت و رک و پوست کنده گفت: «من به‌عنوان وزیر اعلان خطر می‌کنم. شیوع افسردگی و روان‌های گرفتار، زنگ خطر بزرگی است. این یکی از عرصه‌هایی‌ است که بشدت در آن دچار مشکل هستیم.» اما این زنگ‌های خطر برای چه به‌صدا در آمده‌اند و با آن چه کنیم؟

داوود بهرامی روانشناس، یکی از دلایل این وضعیت را «احساس بی‌عدالتی» در زندگی می‌داند: «ما ادراک عدالت بسیار پایین‌تری از جوامعی داریم که شاید شرایطی بدتر از ما را تجربه می‌کنند. ما فکر می‌کنیم کارها روی نظم پیش نمی‌رود و منسجم نیست.» او با شوخی ادامه می‌دهد: «متأسفانه ما تا به همکار یا دوستانمان ثابت نکنیم که از او بدبخت‌تر هستیم بحث را رها نمی‌کنیم.» او مشکلات اقتصادی و فرهنگی را از جمله دلایل دیگر پیش آمدن این وضعیت می‌داند. اما راهکار او با این پرسش آغاز می‌شود که آیا پیش از هر چیز دیگری تکلیف ما با خودمان روشن است؟ این پرسش به این معنی است که آیا می‌خواهیم در این شرایط آشفته سلامت روان خود را حفظ کنیم یا نه، تا بعد بتوانیم پرسیده باشیم «چه باید کرد؟»
بهرامی معتقد است غمگین شدن از یک عکس تکان‌دهنده یا ویدئویی دردناک که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود اتفاقی است که باید بیفتد، اما نباید ما را از زندگی و روابط سالم با خانواده دور کند: «غمی که لاینحل باقی بماند تبدیل به خشم می‌شود و این را می‌شود به سادگی در روابط زندگی و کوچه و خیابان و روابط کاری به وضوح دید.»

در واقع به اعتقاد او بخش اول ماجرا یعنی غمگین شدن طبیعی است اما آشفتگی پس از آن طبیعی نیست. او برای توضیح بیشتر به موضوع اهداف و ارزش‌ها اشاره می‌کند و اینکه ما اغلب اهداف را به‌جای ارزش‌ها در نظر می‌گیریم. بنابراین باید در این شرایط دوباره به ارزش‌هایی مانند یادگیری، روابط سالم، ورزش کردن، تفریح ارزان قیمت برگردیم بدون اینکه چشم خود را روی مسائل حاد جامعه ببندیم: «ورزش می‌تواند یکی از ارزش‌ها باشد اما متأسفانه در حال‌حاضر یکی از اهداف است تا مثلاً برای جشن عروسی خوش‌تیپ‌تر باشیم، روابط هم همین‌طور یک ارزش است اما برای ما تبدیل به هدف شده و در راستای پیشرفت از آن استفاده می‌کنیم. یادگیری هم چالشی است که در این شرایط می‌تواند به ما کمک کند مثل یادگیری یک زبان خارجی یا دوره‌های مطالعاتی برای بالا رفتن سطح اطلاعاتمان.» بهرامی بارها تکرار می‌کند که نباید با پناه بردن به قرص و الکل و مواد مخدر غم‌ها را فراموش یا حواس را پرت کرد: «همین‌طور که با غم‌ها زندگی می‌کنیم نباید خود و ارزش‌ها را هم فراموش کنیم.»

بهروز صفاری‌نیا روانشناس اجتماعی، کوتاه اما مؤثر، بهترین نسخه‌ ممکن را در شرایط ناامنی روانی این‌گونه بیان می‌کند: «بهترین کار در این شرایط، رفت و آمد با دوستان و خانواده است که باعث حمایت اجتماعی و بالا رفتن سرمایه اجتماعی می‌شود. البته این رفت و آمدها باید با پایین بودن توقعات و انتظارات همراه باشد. مثلاً در میهمانی‌ها نباید در پی تغییر نگاه همدیگر باشیم و فکر کنیم با بحث کردن می‌توانیم نظر یکدیگر را تغییر دهیم.» او تأکید می‌کند که دورهمی و تعاملات بین فردی، بهترین کار در این شرایط غمبار است و همین‌طور رفتن به سفرهای کوچک یا تماشای فیلم که باعث نشاط می‌شود.

بهروز بیرشک، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران هم بازگشت به سنت‌های قدیمی ایرانی را که همراه با دورهمی‌ها و شب‌نشینی‌هاست یکی از بهترین راه‌های ایجاد نشاط در جامعه‌ای می‌داند که پر از خشم و ناامیدی است: «متأسفانه شهرداری و دولت‌ها هیچگاه در زمینه ایجاد نشاط جمعی برنامه‌ای منظم نداشته‌اند و حتی تلویزیون هم برای نشاط در جامعه برنامه‌ای نداشته تا مرهمی برای غم‌های مردم باشد.» وزیر بهداشت نیز که به هشدارهای او اشاره شد، در ادامه سخنانش از صداوسیما خواسته بود که نشاط را به جامعه برگرداند اما واکنش یکی از کاربران توئیتر به او نیز جالب و حتی خنده‌دار است. از همان نوع خنده‌های تلخ: «خود صدا‌و‌سیما عامل یأس و ناامیدی در جامعه است.»
شاید برای شما هم این سؤال پیش آمده که چطور می‌شود بعد از این همه اتفاقات ناگواری که در ماه‌های اخیر افتاده همان آدم قبل بود؟ چطور می‌شود زیر این فشار اقتصادی و بالا رفتن هر روزه قیمت‌ها سالم ماند؛ غمگین نشد، عصبانی نشد، خشمگین نشد؟ مگر می‌شود از راهکارهایی برای سلامت روان بهره برد که پیش از این در غم‌های کوچک و درگیری‌های ذهنی روزمره کاربرد داشت؟

محمد معافی روانشناس، از همین منظر به مسأله نگاه می‌کند و معتقد است ارائه راهکاری برای دور شدن از اضطراب در این شرایط کاری سخت است و نیاز به نگاهی دقیق‌تر به وضعیت جامعه دارد: «زندگی در میانه بحران نیاز به یک بازتعریف اساسی دارد؛ یعنی تعریفی بر اساس مواجه شدن با خود و پذیرش مسئولیت انسان بودن.» معافی معتقد است در این شرایط دیگر دورهم بودن برای خوشگذرانی بی‌معناست و باید سبکی جدید یافت که با وضعیت این روزها همخوانی داشته باشد.»
معافی می‌گوید: «هر کار جمعی با اولویت کسب دانش و گسترش آن می‌تواند مؤثر باشد. این دانش می‌تواند از شناخت جغرافیای خاورمیانه که شامل شناخت فرهنگ‌ها، اقوام و زبان‌ها باشد یا هر چیزی دیگری که به شناخت و آگاهی بیشتر ما کمک خواهد کرد. یکی دیگر از کارهایی که می‌توان در این شرایط انجام داد مشارکت در کارهای جمعی بدون چشم‌داشت مالی است چون با حضور در کنار یکدیگر قادر به فهم بیشتری از خود خواهیم شد.» محمد معافی اما حرف‌های دیگری هم دارد که بیشتر متوجه شخص در روابط است. او دوری از ریاکاری و خودبرتربینی و هرگونه رفتاری که حاوی عدم‌شفافیت و ریاکاری درونی است از جمله تلاش‌هایی می‌داند که می‌توان برای کم کردن فشارها در این شرایط تمرین کرد.

دوست دارم دوباره برگردم به جمله‌ای که داوود بهرامی گفت «آیا می‌خواهیم دچار فروپاشی روان نشویم یا خیر؟» این پرسش بنیادی‌ترین سؤالی است که باید از خود بپرسیم. مثل زمانی‌که هنوز با خود برای تغییر کنار نیامده‌ایم و از ضعف روند درمان روانشناسی گله می‌کنیم. شاید این گزارش تمام دریچه‌های سلامت روان را نگشوده باشد اما باید بپذیریم یک انسان سالم در شرایط ناگوار و شاید شرایط سخت‌تر پیش‌رو، می‌تواند به حال خود، خانواده و جامعه، مفیدتر باشد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار