چرا از واژه سلبریتی متنفر شدهاند؟
تهران (پانا) - سلبریتیها حالا متنفرند از اینکه سلبریتی نامیده شوند و این حاصل رخدادی سیاسی اجتماعی است.
به گزارش خبرآنلاین، مصطفی امامی مجری برنامه رادیویی «پشت صحنه» از عبارت پهن کردن فرش قرمز برای فاطمه معتمدآریا، رئیس انجمن صنفی بازیگران استفاده میکند و او را سلبریتی مینامد.
ستاره سرشناس سینمای ایران تقریبا هنوز سلام نکرده میخواهد از این واژه سلبریتی تبری بجوید. او میگوید نه نیاز به فرش قرمز دارد، نه از این بازیگرانی است که دنبال فالوور هستند و نه دوست دارد برایش واژه سلبریتی استفاده شود یا برایش فرش قرمز برگزار کنند!
اما او این روزها تنها ستاره سینمای ایران نیست که خود را از این واژهها مبری میکند.
خیلی از سلبریتیها پس از گذر از روزهای هیجانی سالهای ابتدایی دهه ۹۰، از آن تب داشتن فالوور گریزان شدهاند. از پگاه آهنگرانی و پرویز پرستویی و رضا کیانیان و باران کوثری که بعضیهایشان واقعا همیشه در قامت یک فعال و کنشگر اجتماعی نقش ایفا کردهاند و دنبال هوچیگریهای جذب فالوور نبودند تا ستارههای پرسروصدای این فضاها یعنی ژوله و مهناز افشار و مهراب قاسمخانی و پژمان جمشیدی و احسان علیخانی که با هیجانسازی هم دنبال گرفتن فالوور بودند، هم میخواستند روی تب هشتگهای داغ باشند و هم البته حس کنند نقش مسئول اجتماعی را ایفا کردهاند.
و دسته سومی که یا دنبال کارهای عجیب غریب بودهاند یا جمع کردن لشکر تتلیتیها و سحریها و ... و دنیایشان دنیای زرد ستارگی بوده از بهنوش بختیاری و تتلو گرفته تا بهاره رهنما و سحر قریشی.
همه و همه در این چند ماه دیگر آن تب و تاب قبل را ندارند. از سال ۹۶ به بعد و توفان جدید تحریمها که عرصه زندگی را بر مردم تنگ کرد، روز به روز فضا برای اینها هم تنگتر و تنگتر شد. توئیتها و پستهایشان شده یک در میان و چند خط در میان. وقت هر شلوغی با توفانهای مجازی روبهرو میشوند که باید پاسخگوی حمایتهایشان در گذشته باشند. از اینکه ندانسته چه گفتهاند. گروه تندروی ستاره ستیز از یک سو سرکوفتشان میزنند و گروه اپوزیسیون خارجنشین هم از سوی دیگر.
بعضی هم پای هزینه دادن برای توئیتها و فعالیتهای اجتماعیشان رسیدند، یا مثل پگاه آهنگرانی و ترانه علیدوستی ترجیح دادند سکوت کنند و دیگر مثل قبل در دید نباشند. یا مثل مهناز افشار گذاشتند و رفتند تا پای محاکمه ننشینند.
دیگرانی هم چون رضا رشیدپور خود را به دوربرگردان رساندند و تغییر موضع دادند و حالا نگاهی به گفتههای اخیر چهرههای سرشناس درباره رخدادها و تحولات نشان میدهد از دل تمامشان، شنیدنیترین موضعگیری ها را امثال داریوش ارجمند و تک مضرابهای علی نصیریان دارد!
چه وقت نالیدن از فقر و چه هنگام گفتن از پشت پردهها و ناگفتهها.
چندی قبل بود که بشیر حسینی که خود یک فعال افراطی در شبکههای اجتماعی است از آسیبهای عدم سواد رسانهای به سلبریتیها سخن گفت و تاکید کرد ته این مسیر ایجاد هزینه برای خودشان است و پس زدن مردم.
حالا زیاد میشنویم که از این چهرهها درباره پولهای بی حساب و کتابی که گرفتند پرسیده شود. جنسی از پرسشگری عریان که هیچ اخلاقی هم رعایت نمیکند. برایشان هم فرقی بین هدیه تهرانی و ترانه علیدوستی و رضا عطاران و کیانیان و حتی علی نصیریان نیست.
میپرسند. تند میپرسند، برچسب میزنند و متهم میکنند و گاه قضاوتهای ناباورانه میکنند که کم از احکام سنگین قضایی ندارد که اینجا تا مرز ترور شخصیت پیش میروند. بلایی که سر امیر جعفری یا خیلیهای دیگر برای حرفهایشان آمد و به خاموشی مطلق رفتند، از این دست است.
در چنین شرایطی است که امثال رضا کیانیان و فاطمه معتمدآریا که همیشه دوست داشتند فعال و کنشگر مسائل اجتماعی شناخته شوند، به روزگاری رسیدند که از گره خوردن نامشان با واژه سلبریتی هراس دارند و از آن گریزانند.
روزگاری که سلبریتیها با هیجان شان در بستر پیشبینیهای ناصحیح از آنچه داشت بر سر کشور میآمد، برای خود ساختند، شباهت بسیاری دارد به روزهای منتهی به سال ۹۲ و کابوسی که دعواهای امثال عباس جدیدی بر سر عنوان ورزشکار سیاستمدار آوردند!
حالا همه آنهایی که فکر میکنند کلامی برای بهبود اوضاع دارند، در این مارپیچ سکوت محکومند به بیحرفی و فرار از واژههایی از این دست. رخدادی که خود وحشتی بزرگ در پی دارد. حذف و سانسور خودخواسته طبقهای از سرمایه اجتماعی صاحب شهرت که انگ خوردهاند و با برچسب بیسوادی، محکوم به سکوت شدهاند.
ارسال دیدگاه