محمدعلی دستمالی*
بشار اسد و آینده سوریه
دیروز جمعه در ژنو، نخستین نشست پنج روزه کمیته تدوین قانون اساسی سوریه به پایان رسید. ظاهراً قرار است نشستهای این کمیته ادامه پیدا کند و نتایج آن بزودی اعلام شود. بحث بر سر اصلاح یا تدوین قانون اساسی جدید سوریه به خودی خود، نوعی پیشرفت و احتمال آغاز روند تغییرات است، اما هنوز در مورد اصل موضوع، یعنی در مورد ایستگاه و نقطهای که باید نام «پایان بحران سوریه» برآن گذاشته شود، خبری نیست.
شاید بتوان گفت فعالیت نیمبند کمیته تدوین قانون اساسی سوریه، حکم مُسکن دارد. گویی همه ما جهانیان از این موضوع خسته شدهایم و دستکم برای مدتی کوتاه، نمیخواهیم چیزی در مورد آن بشنویم. به عنوان مثال، ظاهر امر چنین نشان میدهد که کسی انگیزه و حال آن را ندارد که پاسخهایی روشن به این پرسشها بدهد: ۱. نظام سیاسی و ساختار آینده سوریه پسابحران به چه شکلی خواهد بود؟ ۲. آیا بقای حزب بعث، یک خط کاملاً قرمز و غیرقابل مذاکره است؟ ۳. آیا بزودی انتخابات برگزار خواهد شد؟ ۴. در صورت برگزاری انتخابات احتمالی، آیا ناظرین بینالمللی بر انتخابات نظارت خواهند کرد؟ ۵. آیا باز هم به روال انتخابات پیشین، مسیر حضور نامزدهایی از بین مخالفین اسد، مسدود خواهد شد؟ ۶. اگر به فرض برگزاری انتخابات سالم و بدون شائبه، باز هم نام بشار از صندوق بیرون بیاید، آیا مخالفین میتوانند با تأسیس احزاب قانونی در ساختار دولت شریک شوند؟ ۷. اگر احیاناً فردی غیر از اسد از صندوق بیرون بیاید، خود اسد و حزب بعث به نتایج تمکین کرده و از صحنه کنار خواهند رفت؟ ۸. تکلیف کردها چه خواهد بود؟ ۹. آیا ترکیه و دیگران، خاک سوریه را ترک خواهند کرد؟
قبول کنیم که تقریباً برای هیچ کدام از این پرسشها، پاسخ روشنی وجود ندارد. این را هم قبول کنیم که رهبران و دیپلماتهای مرتبط با بحران سوریه، تقریباً همه راهها را رفته و ابزارهای بسیاری را آزمودهاند و کسی منتظر آن نیست که ناگهان، یدبیضا از آستین برون آید و راهکاری روی میز گذاشته شود که تاکنون به ذهن کسی خطور نکرده است. همه هر چه در توانشان بود، به میدان آوردند. اما موازنه نهایی و فرجام رقابت هماوردان، به نقطه فعلی رسیده است.
نقطهای که دیگر تقریباً هیچ طرفی از ضرورت تغییر رژیم حرفی نمیزند و همگی پذیرفتهاند که باید تکلیف این موضوع بر میز مذاکره روشن شود و نه در میدان جنگ. راهکار واحد، ادامه تلاش برای حل سیاسی بحران و پناه بردن به برخی اصلاحات لازم است.
شاید بد نیست برای رسیدن به دورنمایی از انواع سناریوهای احتمالی در مورد فازهای آتی سرنوشت جنگ و بحران در سوریه، یک بار دیگر به سخنان اخیر بشار اسد رئیس جمهوری این کشور توجه کنیم. خبرگزاری رسمی سوریه یعنی سانا، هفته گذشته مصاحبه مفصل دو شبکه الاخباریه و السوریه با شخص بشار اسد را منتشر کرد. مصاحبهای که البته ترجمه نسخه فارسی آن کوتاهتر از اصل عربی و ترجمههای انگلیسی و ترکی استانبولی بود.
اگر بخواهیم از منظر تحلیل پیام، سیمای بشار اسد را در این گفتوگو توصیف کنیم، بدون شک با رهبری مواجه هستیم که در سخنان او، آثار خروج نسبی از بحران و فشارهای جنگ هویداست و از موضع قدرت صحبت میکند. او در مورد امریکا، تروریستهای افراطی و بویژه داعش و دیگران صحبت میکند و در ادامه، بدون آنکه شرط و شروطی پیش روی اردوغان بگذارد، اعلام میکند که «با وجود آنکه از دیدار با اردوغان و اعضای تیم او اِبا و اکراه دارد، اما حاضر است به خاطر منافع کشورش با او دیدار کند.» اسد، همچنین در مورد کردها نیز اعلام میکند که فعلاً قصد ندارد آنان را خلع سلاح کند اما بدون شک در آینده چنین خواهد کرد و «همه چیز باید به روال قبل بازگردد».
شکی نیست که در جریان سوریه، بسیاری از کشورها و گروهها، علیه دولت این کشور وارد میدان شدند. اما در عین حال، نمیتوان نارضایتیهای مردمی و نیاز به اصلاحات را نادیده گرفت. این همان نکتهای است که در هیچ کجای این مصاحبه مفصل به آن پرداخته نشده است. به عنوان مثال، انتظار میرود که در مقطع کنونی، بشار اسد، نویدهایی در مورد اصلاحات سیاسی داده و به این اشاره کند که آیا دمشق قصد دارد فضا را برای مطبوعات آزاد و فعالیت حزبی و سیاسی، باز کند یا خیر.
البته این موضوع هم محل بحث و گمان است که آیا مقاومت در برابر تغییر و اصلاح، صرفاً در ذات حزب بعث سوریه نهفته است و احیاناً سران این حزب، مانع از حرکت بشار در مسیر اصلاحات میشوند؟ یا این خود اوست که تمایل ندارد در مورد دوران نوین، چیزی بگوید؟ اما در هر حال، حالا که قرار بر تغییر و تدوین قانون اساسی سوریه است و این کشور احتمالاً تا چند ماه آینده صاحب یک قانون اساسی جدید خواهد شد، منطقی نیست، در بر همان پاشنه قبلی بچرخد.
دمشق باید قدم در مسیری بگذارد که در کنار امور حیاتی و مهمی همچون پرداختن به بازسازی و تثبیت امنیت و حاکمیت، در حوزههای حقوقی، سیاسی، اجتماعی، حقوق قومیتها و عناصر اجتماعی و فرهنگی کشور، گامهای تازهای بردارد و فضای نشو و نمای دموکراتیک و توسعه سیاسی، رفته رفته شکل بگیرد.
اگر چه حافظ اسد، پدر رئیس جمهوری فعلی سوریه با کودتا بر سر کار آمد و به مدت ۳۰ سال و تا زمان مرگ قدرت را در دست داشت، اما حالا به قول خود عربها، ظروف تغییر یافتهاند و حتی اگر یک دوره کامل، قدرت در دست بشاراسد پایدار بماند، در هر حال، نظام سیاسی آتی سوریه ناچار و ناگزیر خواهد بود تن به آن بدهد که بخشی از مخالفین اسد و فعالان سیاسی خارج از حزب حاکم را به بازی راه دهد.
*کارشناس مسائل منطقه
منبع: روزنامه ایران
ارسال دیدگاه