اردوان امیراصلانی*
مرگ بغدادی، پایان داعش؟
اعلام خبر کشته شدن ابوبکر بغدادی که خود را خلیفه دولت اسلامی میخواند در روز شنبه ۲۶ اکتبر فرصت جدیدی را برای دونالد ترامپ برای تعریف و تمجید از شایستگی نیروهای مسلح امریکا و سیاست خارجی آن کشور فراهم کرد؛ اگرچه این عملیات با همکاری کردهایی انجام شد که توسط همپیمانشان در مقابل ترکیه رها شدهاند. اما لافزنی، رییسجمهور امریکا طبیعتا باعث میشود وی حداقل ملاحظه کاری که باید با این نوع اخبار همراه باشد را فراموش کند.
در واقع خبر این مرگ تاکیدی بر شکستهای داعش در طول دو سال گذشته است. از اواسط سال ۲۰۱۶ جهادیها تمام قلمروهای خود را از دست دادهاند و حتی به نظر میرسد که نیروی ضربتی آنان در خارج نیز غیرفعال شده است. در فرانسه ۲۳۸ نفر قربانی حملات بین ژانویه ۲۰۱۵ الی جولای ۲۰۱۶ بودند، خوشبختانه این رقم بین آگوست ۲۰۱۶ و دسامبر ۲۰۱۸ به ۱۳ نفر کاهش یافته است.
از آن زمان فرانسه دیگر حمله تروریستی را تجربه نکرده است و در سایر کشورهای اتحادیه اروپا تنها دو حمله بیش از ده کشته برجای گذاشت (منچستر در ماه مه ۲۰۱۷ و بارسلونا در آگوست همان سال). در روزهای متعاقب ۲۶ اکتبر نیروهای امریکایی با کشتن سخنگوی داعش ابوحسن المهاجر در شمال غربی سوریه و دستگیری چندین مظنون به وابستگی با داعش فشار خود را بر اعضای سازمان تروریستی افزایش دادند.
در حال حاضر و با وجود تمایل رییسجمهور برای خارج کردن همه نیروهای امریکایی از خاورمیانه، به نظر میرسد پنتاگون در عملیات تاکتیکی خود علیه احیای سازمان تروریستی موفق بوده است. ممکن است مرگ تحت تعقیبترین آدم دنیا در حقیقت ضربهای بر پیکر سازمان تروریستی باشد، اما این واقعه فریادهای پیروزی زیادی را در خاورمیانه بلند نکرد و حتی با بیاعتنایی نسبی مسوولان ایرانی روبهرو شد که عملیات نمادین امریکا را کم اهمیت شمرده و یادآور میشوند که داعش به لطف مداخله نیروهای منطقهای، ایران و متحدانش از مدتها قبل در سوریه و عراق عقبنشینی کرده بود.
محمدجواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در پاسخ به پست دونالد ترامپ در صفحه توییتر خود که نوشته بود؛ «به تازگی اتفاق بسیار مهمی رخ داده است!» بهطور طعنهآمیز این مطلب را منتشر کرد: «اتفاق مهمی نیفتاده است! شما فقط موجود ساخته خود را کشتید». فراتر از تحریکات، تنها سوالی که اکنون باقی میماند، مساله آینده جنبش تروریستی است.
در همین راستا واکنش ایران یک واقعیت سیاسی ملموس را برجسته میکند: مرگ بغدادی نشانی از پایان تروریسم یا فرقهگرایی نخواهد بود. احتمالا مرحلهای از سازگاری و ساماندهی مجدد به دنبال تضعیف فعلی داعش وجود خواهد داشت که ممکن است روند آن با اختلافات پی در پی و رقابت کاهش یابد، اما به هیچوجه خطر آن از بین نمیرود.
علاوه بر این، داعش هنوز یک منبع عظیم مالی (بین ۵۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار طبق برآورد سازمان ملل متحد) در اختیار دارد که به آن امکان تغذیه سلولهای خفته و بسیج مبارزان در سوریه، عراق و سراسر جهان را میدهد. عناصر بسیاری داعش را به یک تهدید بالقوه و ثابت تبدیل میکنند که اکنون مشتاق نفوذ به مناطق پرتنش دیگر مانند شرق آفریقا یا آسیای جنوب شرقی است. بنیادگرایان تروریست مانند مار چند سر (در اساطیر یونانی) هستند که به جای هر سر قطع شده آن سرهای دیگر میروید.
آنان همیشه قادر به سازگاری با فقدان رهبران خود بودهاند. همانطور که مرگ اسامه بنلادن منجر به پایان یافتن القاعده نشد، مرگ ابوبکر بغدادی نیز به پایان داعش نخواهد انجامید. این دو جنبش با انگیزه سازگاری برای بقا تا زمانی که دلایل ایجاد آنان برطرف نشوند، متوقف نخواهند شد. چندین دهه است که این جنبشها با وجود انزجار شدید جهان عرب تغذیه شدهاند.
داعش و القاعده بر اساس زمینه عقیدتی واحدی تاسیس شدهاند که از میان بردن نماد آنها را امری دست نیافتنی و مشکل میکند. در حدود بیست سال پس از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و چهل سال پس از آغاز جهاد در افغانستان، انگیزههای امروز آنان همان انگیزههای دیروز است: افکار مرگبار اما منسجم که به اشخاص در افغانستان هویت میبخشد، از همگسیختگی اجتماعی یا در حاشیه بودن، جستوجوی دلیلی برای وجود و دلواپسی در مورد پیشرفت و جهانی شدن، دولتها و نهادهای فاسد که پاسخگوی نیازهای مردم خود و حتی کمترین خواسته جوانان نیستند، درگیریهای بیپایان، ناامنی و سرخوردگی تقویت شده با مداخلهگرایی غربیها.
تفاوت عمده و مهم با جهادیهای دیروز آشکارا در توسعه فناوریهای ارتباطی جدید و سهولت دسترسی به آن نهفته است که اکنون امکان بسیج بیسابقه را برای آنان فراهم میکند. این موضوع تصویر واقعی از معضلی که جهان اسلام امروز با آن مواجه است را منعکس میکند.
در لبنان و عراق تظاهراتکنندگان شعار دموکراسی سر میدهند، در حالی که محافظهکارترینها خواه ساکن یمن، آفریقا یا آسیای جنوب شرقی دقیقا به دلیل تندروی و بیرحمی داعش که حتی القاعده نیز قادر به رقابت با آن نیست بدان وفادار هستند. داعش با وجود نابودی رهبر خود احتمالا از هرج و مرج منطقهای و به ویژه اختلافات میان دشمنانش بر سر بازسازی و توسعه به شکل دیگری بهره خواهد برد. مابین تظاهرات از یک سو و تروریسم از سوی دیگر، خاورمیانه همیشه به دنبال یک الگوی سیاسی جدید است. اگر مداخله نظامی در کوتاهمدت برای مبارزه با جنبشهای تروریستی یک ضرورت باقی بماند، فقط اقدامات سیاسی قاطع برای ثبات منطقه و اطمینان از استقلال دولتها بهطور موثر قادر به کاهش فعالیتی است که داعش و عناصر آن هنوز قادر به انجام هستند.
*وکیل پایه یک دادگستری
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه