مرگ مغزی، از ضایعهای تلخ تا سرانجامی خوش
تهران (پانا) - بروز مرگ مغزی در افراد به دنبال حوادث مختلف، با وجود تمام تلخی و ناگواریاش، میتواند از طریق رضایت خانواده فرد برای اهدای اعضای حیاتی او، به پایانی خوش و ادامه زندگی تعداد دیگری از افراد نیازمند بیانجامد. محققان در این خصوص، به بررسی عوامل اجتماعی فرهنگی مرتبط با این موضوع پرداختهاند.
بهگزارش ایسنا، پیشرفت علم و تکنولوژی در زمینه دانش پزشکی و توسعه روزافزون بهکارگیری صنایع و تجهیزات پزشکی، امکانات جدیدی را در اختیار بشر قرار داده است. پیشگیری از بسیاری بیماریهای واگیردار و افزایش امید به زندگی و کاهش مرگومیر نوزادان از فواید بهرهمندی از این تکنولوژیهای پیشرفته هستند. پیشرفتها و تحقیقات علمی دهههای اخیر امکان امید به بهبودی بسیاری از بیماران را فراهم کرده است. یکی از این موارد بیمارانی هستند که با نارساییهای اعضای حیاتی، مواجه هستند که انجام پیوند عضو اغلب بهترین یا تنها راه نجات آنها است.
بر اساس نظر متخصصان، پیشرفتهای امروز پزشکی، امکان پیوند عضو تعداد زیادی از بیماران را فراهم کرده است. در این راستا یکی از طرق عمده برای انجام وسیع پیوند از اهداءکنندگان عضو به گیرندگان استفاده از پیکر افرادی است که دچار مرگ مغزی شدهاند. این دسته از بیماران با وجود از دست دادن اعمال حیاتی، دارای جریان خون متعادل در اندامهای خود مانند کبد، ریهها، قلب و پانکراس و سایر اعضای مشابهاند که میتوان با اهدای اعضای زنده این افراد جان بیماران نیازمند به این اعضا را نجات داد و امکان ادامه زندگی را برای بیمارانی که در مراحل آخر و انتهایی نارسایی عضو هستند، فراهم کرد.
در رابطه با این موضوع مهم، پژوهشگرانی از دانشگاه یزد مطالعهای را انجام دادهاند که در آن عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر اهداء عضو و بافت پس از مرگ مغزی مورد بررسی و ارزیابی علمی قرار گرفته است.
در این تحقیق پیمایشی که بر روی بیش از ۳۰۰ نفر انجام شده است، محققان تلاش کردهاند تا یک کار تطبیقی بین افراد اهداءکننده (دارای کارت اهداء عضو) و عدم اهداءکننده عضو (افراد بدون کارت اهدای عضو) انجام دهند.
در واقع، هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین عوامل فرهنگی و اجتماعی و پدیده اهداءکنندگی بود و تئوریهای مختلفی در اینخصوص مورد بررسی قرار گرفت و تا حدودی عوامل تعدیلکننده این رابطه مشخص شد.
یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که میانگین سنی افراد اهداءکننده و غیر اهداءکننده بهترتیب ۳۱.۴۰ و ۲۹.۲۸ سال بوده است.
بهگفته لیلی بنیاد، محقق دانشگاه یزد و سایر همکارانش، «در این پژوهش بیشترین فراوانی افراد اهداءکننده متعلق به گروه سنی ۳۵-۲۶ سال و بیشترین فراوانی افراد غیر اهداءکننده متعلق به گروه سنی ۲۵-۱۵ سال بوده است. همچنین یافتهها نشان میدهند که از بین مردان حدود ۴۱ درصد و از بین زنان حدود ۵۹ درصد از زنان کارت اهدای عضو داشتند».
بنیاد و همکارانش با اشاره به نتایج تحقیق خود میگویند: «با توجه به عدم آگاهی اکثریت مردم در مورد شرایط مرگ مغزی، میتوان با اجرای بهتر روندهای آگاهسازی، مردم را ترغیب کرد که بیشتر کارت اهدای عضو بگیرند و یا کسانیکه یکی از اعضای خانوادهشان دچار مرگ مغزی شده بهتر بتوانند با این مسئله کنار بیایند و بهاینترتیب میتوان باعث نجات زندگیهای زیادی شد».
از یافتههای پژوهش فوق، مقالهای علمی پژوهشی به رشته تحریر درآمده که در دوفصل نامه «پژوهشهای جامعهشناسی معاصر» به چاپ رسیده است. این نشریه علمی تحقیقاتی توسط دانشگاه بوعلی سینای همدان منتشر میشود.
ارسال دیدگاه