داریوش ارجمند: خاطراتم را بنویسم سنگ روی سنگ بند نمی‌شود

حشمت فردوس همان لاتی است که امام می‌گوید

تهران (پانا) - داریوش ارجمند در گفتگوی مفصلی که با «سلام صبح بخیر» داشت از همکاری با تقوایی، میرباقری، بزرگ نیا و سیروس مقدم گرفته تا پولهای کثیف سینما، همکاری با بهروز شعیبی و زیر و بم شخصیت حشمت فردوس و تاریخچه «ستایش» از دوران بیماری زنده یاد ایرج قادری تا گریم شخصیت ستایش سخن گفت.

کد مطلب: ۹۵۷۱۶۰
لینک کوتاه کپی شد
داریوش ارجمند: خاطراتم را بنویسم سنگ روی سنگ بند نمی‌شود

محمد صابری امروز در این برنامه داریوش ارجمند بازیگر و آرمان زرین کوب تهیه کننده به بهانه پخش فصل سوم سریال «ستایش» بود.

ارجمند در ابتدا گفت: من با خیلی از بزرگان سینمای ایران کار کرده‌ام؛ چه جوانان چه اساتید بزرگ که در پیشانی آنها استاد ناصر تقوایی است که بزرگترین افتخار من در طول دوران بازیگری‌ام، کار «ناخدا خورشید» در خدمت ایشان بود؛ نوع کاری که می‌کرد و شرف، انسانیت، شعور و سوادی را که داشت هرگز فراموش نمی‌کنم. متاسفانه شرایط اینگونه است و نگذاشتند یا نشد که تقوایی باز هم کار کند. او سریال تلویزیونی طنزی (دایی جان ناپلئون) ساخت که این همه طناز آمده‌اند اما یک سکانس به قوت کار او نساخته‌اند.

وی افزود: شاید ایراد من این است که اولین کاری که به صورت حرفه‌ای انجام دادم با یک استاد بود و این چیزهایی را به من شناساند و مرا به گونه‌ای برای سینما تربیت کرد که بعدها برای برخی کارگردانان دردسر شدم. تقوایی والا و باسواد بود و امیدوارم هرجا هست خدا او را حفظ کند.

بازیگر سریال «امام علی» یادآور شد: با میرباقری این سید بزرگوار ۱۰ سال کار کرده‌ام و سریال و تئاتر و فیلم سینمایی برای او بازی کرده‌ام. ما نقطه مشترکی در بحث شیعه گری مان داشتیم و هر دو اعتقادات هم را می‌شناختیم و خیلی زود با هم کنار می‌آمدیم و همدیگر را درک می‌کردیم. حتی در فیلم طنزی مثل «آدم برفی» اعتقاداتمان در یک راستا بود و باعث موفقیت آثارمان شد. امیدوارم هر جا هست موفق باشد و کار کند و سلامت باشد.

ارجمند درباره فیلم «کشتی آنجلیکا» تاکید کرد: بزرگ نیا نیز کارگردان دانا و گزیده کاری است که سه چهار سال یک بار فیلم می‌سازد اما "فیلم" می‌سازد. در ایران کسی را نداریم که مثل او آثار بیگ پروداکشن را مدیریت کند. او انرژی مضاعف و اعتقاد خاصی دارد و چون کارش را بلد است موفق می‌شود.

وی درباره «به سوی افتخار» ادامه داد: من در تلویزیون آثار زیادی داشتم و با سیروس مقدم هم کار کرده‌ام. من آن زمان فوتبال دوست بودم و درباره فوتبال حرف داشتم، آن سریال را هم خودم بازنویسی کردم. بسیاری از مسائل مطرح فوتبالی، در آن سریال نزدیک به ۱۷، ۱۸ سال پیش مطرح شد. «مسافر ری» هم که به نظرم نقشی متفاوت و درباره یک پیرمرد نرم اهل گفتمان معجزه گری بود. خیلی‌ها از من می‌پرسیدند اگر او امام است معجزه‌اش چیست؟ گفتم یک آدم ۷۵ ساله به من نشان بدهید من به او یک بنز ۵۰۰ می‌دهم از سامرا به ری بیاید! اگر کسی را پیدا کردید!

اگر خاطراتم را بنویسم سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!

بازیگر «سگ کشی» اعلام کرد: اگر خاطرات سینمایی من چاپ شود من فقط ۵ هزار فیش از آنچه بر من در سینما گذشته دارم و این کار را برای روزی گذاشته‌ام که نتوانستم سنگین‌تر از قلم بلند کنم. چون اگر حالا بخواهم سراغ این کتاب بروم ممکن است سنگ روی سنگ بند نشود چون من خیلی رک و صریح هستم و همه اخلاق مرا می‌دانند.

ماجرای ستمی که به ناصر تقوایی در «کوچک جنگلی» شد

ارجمند در خصوص سریال «کوچک جنگلی» تصریح کرد: به آقای تقوایی در کوچک جنگلی خیلی ستم شد. من تازه از فرانسه آمده بودم او هنرپیشه‌اش را انتخاب کرده بود و مرا که دید همه چیز را بهم ریخت و برای نقش میرزا کوچک خان مرا انتخاب کرد. من یک ساعت یا سه ربع آن کار را هم بازی کردم. آن سریال چیز غریبی بود و خود تقوایی می‌گفت این وصیت نامه من است. او همه وجودش را برای ساخت کوچک جنگلی جمع کرده بود و فکر می‌کنم اگر آن چاپ شود و خانم او هم دنبال چاپ این فیلمنامه بود یک کلاس فیلمنامه نویسی و سینما به حساب می‌آید.

وی در این خصوص که آیا سرعت پایین تقوایی باعث جایگزین کردن کارگردان دیگری در آن کار شد، گفت: اصلاً بحث کند بودن تقوایی مطرح نبود. عده‌ای می‌خواستند خودشان این سریال را بسازند و می‌گفتند ما که می‌خواهیم ۵۰ میلیون هزینه کنیم، می‌خواهیم بچه‌های خودمان (حزب الله) این را بسازند! من این‌ها را مفصل در خاطراتمان خواهم نوشت و اگر کوچک جنگلی ساخته می‌شد تلویزیون زیر و رو می‌شد. نمی‌دانم چرا دیگر او را دعوت به کار نکردند و کاری که او برای سینما و تلویزیون کرده است، از سر این دوستان هم اضافه است.

«به سوی افتخار» را خودم بازنویسی کردم

ارجمند درباره همکاری با سیروس مقدم توضیح داد: «پلیس جوان» و «روزهای زندگی» و «شیخ مفید» را با سیروس مقدم داشتم. او پسرخاله ناصر تقوایی و شوهر خواهرش بود. من او را از کوچک جنگلی می‌شناختم. بعد که او به کار تلویزیون آمد، دنبال من آمد و متنی که به من در فوتبال داد، ابتر و ناقص بود و حرفی در آن نبود. او قبول کرد من کار را بازنویسی کنم. من از مشهد که آمده بودم آپارتمان کوچکی داشتم که او آنجا می‌آمد و من متن را کم کم درباره معضلات فوتبال و آدم‌هایش می‌نوشتم. توقعی برای اینکه پولی به من بدهند یا اسمم را بنویسند نداشتم.

جدیداً درباره پولهای کثیف حرف زده می‌شود

وی اضافه کرد: آن کار ساخته شد و مورد استقبال قرار گرفت. مردم شمال خیلی این کار را دوست داشتند و مرا به اسم هادی خضوعی می‌شناختند. آن کار موفق شد اما کم درباره آن بحث شد. فوتبال ما یک حالت سیاسی دارد و با آن یارگیری می‌کنند و موقع انتخابات آبیته و قرمزته مطرح می‌شود. ما هم در آن سریال از کارهای کثیفی که در فوتبال بود صحبت کردیم. به تازگی عده‌ای جرات پیدا کرده‌اند و در این باره می گویند. همانطور که درباره پولهای کثیف سینما هم جدیداً صحبت به میان می‌آید. من هم مصاحبه‌ای در این باره کردم که به مدیران تلویزیون برخورد. در حالی که منظور من تلویزیون نبود و تلویزیون پولش کجا بود که تمیز و کثیف باشد!

در ادامه زرین کوب نیز درباره نقطه آغاز «ستایش» گفت: ایده این مجموعه ۱۰، ۱۱ سال پیش طی گفتگویی که من با یک نویسنده داشتم حاصل شد. ما این ایده را پروراندیم و به سمت نوشتن یک طرح داستانی رفتیم. آن طرح ساختمانی از ستایشی که حالا می‌بینیم دارد. بنا بر مدل کاری بنده که قبلاً از اینکه بخواهم فیلمنامه را بنویسم به سمت کارگردان می‌روم، در آن مقطع هم ما دنبال کارگردانی برای این قصه بودیم و سراغ مرحوم ایرج قادری رفتیم. ایشان طرح را خواندند و گفتگویی کردیم. او باعث شد ما با نویسنده‌ای آشنا شویم که سه فصل از ستایش را جلو می‌برد. او «ماه و پلنگ» را قبل از ستایش برای شبکه سه نوشته بود و اینگونه آقای مطلبی به ما پیوست و سریال را نوشت.

وی افزود: ما تصور می‌کردیم یک سریال ۱۳ قسمتی داریم. وقتی مرحوم قادری مریض شد و از من خواست کسی دیگر را جایگزین کنم، به کارگردان جدید گفتیم سریالمان ۱۳ قسمت دارد. اما وقتی وارد تولید شدیم نگارش ادامه پیدا کرد و حالا با یک سریال ۱۱۲ قسمتی مواجه هستیم. اگر ستایش تا فصل سوم ادامه داشت به این دلیل بود که در حین نوشتن یک متن ۱۱۲ قسمتی، نویسنده‌ای که جذابیت محتوا برای او ارزشمند بود، فاصله‌هایی می‌انداخت به قصه جذاب‌تری برسد وگرنه ستایش یک ملودرام اجتماعی به هم پیوسته است.

فکر نمی‌کنم سریالی یک دهه مخاطب را در تلویزیون با خود همراه کرده باشد

این تهیه کننده اذعان کرد: فکر نمی‌کنم سریالی در سیما داشته باشیم که بتواند یک دهه مخاطب را با خود همراه کند. روزی که این سریال کلید خورد یک نوجوان ۱۵ ساله که سریال را با خانواده‌اش می‌دید حالا در ۲۵ سالگی مخاطب سریال است که سعی شده از دغدغه‌های جوانان نیز در آن مطرح شود.

در ادامه ارجمند درباره پیوستن به ستایش گفت: مرحوم ایرج قادری چندین بار مرا برای فیلم‌هایش دعوت می‌کرد و من نمی‌رفتم. گفتند مریض است و دارد سریال می‌سازد این بار قبول کن. او شیمی درمانی می‌شد و موهایش ریخته بود و خیلی غم انگیز بود. به هر حال من وارد کار شدم. قادری فوت کرد و آقای دیگری آمد که خانمش فوت کرد و نتوانست و به آقای سعید سلطانی رسیدیم. خوشحالی من از حضور در این پروژه آشنایی با سعید مطلبی بود و طی این همه کاری که داشتم نویسنده‌ای مثل او ندیدم که آدمها، سبک زندگی، روابط اجتماعی و... را بشناسد. او خیلی خوب همه چیز را می‌شناسد.

هر نقشی بازی کردم گفتند از قبل بلد بوده!

وی افزود: وقتی اسی دربه در را بازی کردم، گفتند ارجمند بچه میدان فوزیه است و بلد است. وقتی امام علی را بازی کردم گفتند این شاگرد علی شریعتی است تاریخ خوانده و مذهب می‌داند و... خوشحالم این بلدی همه جا بوده است! من آدمی هستم که شخصیت‌هایی را بازی کرده‌ام که کیلومترها با هم فرق دارند. در «مرضیه» هم یک جراح را بازی می‌کنم. من از تکرار در کارهایم بدم می‌آید و هیچ چیز را تکرار نکرده‌ام. من یک هنرپیشه‌ام اما قبول دارم که همه این‌ها نوشته و ساخته می‌شود تا من آخر سر از این تریبون سخن بگویم. اما خوشحالی که در ستایش دارم بابت حضور سعید مطلبی است.

این بازیگر تصریح کرد: سعید سلطانی هم کارگردانی ایرانی است. توصیفی از او کردم که خیلی‌ها زنگ زدند که یعنی چه؟ او چون سبک زندگی ایرانی را می‌شناسد دکوپاژ او خیلی ایرانی است و من دکوپاژهایش را دوست دارم و با مطلبی هم به همین دلیل دوست داشتم کار کنم.

ارجمند تاکید کرد: بعد از ۶ ماه مطلبی به سکانسی که من به خانه ستایش می‌رسم فکر کرده بود و دیروز مرا به استودیو برد و گفت یک جمله را باید اضافه کنی. او با ستایش زندگی می‌کند. چیزهایی که مطلبی به عنوان مسائل تربیتی و فرهنگی در این سه فصل گنجانده خیلی مهم است. به اینکه پدری دوست دارد فرزند اولش پسر باشد انتقاد کردند اما این موضوع یک موضوع جهانی است و در چین و آفریقا و آلاسکا هم چنین چیزی را شاید ببینید. چون پدرها زمانی خیلی زود از دنیا می‌رفتند و این پسرها بودند که می‌توانستند خانواده را اداره کنند. این را به عنوان ایراد مطرح کردند.

حشمت فردوس همان لاتی است که امام می‌گوید

وی در خصوص حشمت فردوس گفت: مطلبی مردی را نوشته که لات است، لاتی که مرحوم امام (ره) می‌گوید نه شرابخاره نه زن باره نه زورگیر نه قمارباز. او نه زن دوم و نه معشوقه دارد بلکه یک خانواده و اصولی دارد که باعث می‌شود من او را دوست داشته باشم. او همیشه کنار حق ایستاده است.

فصل سه «ستایش» روی شانه حشمت فردوس می‌ایستد

زرین کوب هم ادامه داد: ماندگاری سریال «ستایش» هم به همین توضیحی که آقای ارجمند درباره آقای مطلبی دادند برمی گردد. من هم فکر نمی‌کردم حشمت فردوس اینقدر شیرین از آب درمی آید و این ناشی از فهم آقای ارجمند از درام است. با احترام به همه بازیگران فکر می‌کنم فصل سه روی شانه حشمت فردوس می‌ایستد.

ارجمند در ادامه درباره تکه کلام افتاد اظهار کرد: در متن اول یک بار هست که جایی حشمت چیزی به همسرش می‌گوید و تاکید می‌کند که افتاد!؟ این برای من خیلی اهمیت پیدا کرد و فکر کردم این کلمه باید صاحب اکت شود، من خیلی تمرین کردم و اکت های مختلفی را اجرا کردم تا به این اکت رسیدم.

یک زن ۴۰ ساله را چطور باید پیر کرد؟

زرین کوب درباره حواشی گریم شخصیت ستایش نیز توضیح داد: ما در سریالهایی که از تلویزیون پخش می‌شود، در فضای مجازی با بازخوردهای منفی مواجهیم. به نظر من مخاطبانی که در این فضا فعال هستند به صورت کامل مجموعه‌ها را نگاه نمی‌کنند و هنوز نسبت به زمان قصه آگاهی ندارند. در فضای مجازی می‌بینم عکس بازیگر ستایش فصل یک را در کنار فصل سه گذاشته‌اند. من توضیح هم دادم و گفتم ما آنجا بنا بر شرایط کاراکتر، باید او را با بار مشکلاتی که دارد نشان بدهیم. وقتی فرد نزدیکت به قتل ناخواسته محکوم می‌شود استرس تو را از بین می‌برد و همین زندگی کردن با هویت جعلی نیز دشواری خاصی داشته است اما او حالا شرایط بهتری دارد. به هر حال یک زن ۲۰ ساله که حالا ۴۰ سال دارد باید چطور پیر کرد؟

وی در پاسخ به اینکه آیا این نوع گریم ناشی از اصرار نرگس محمدی بوده، گفت: در مجموعه ما احترام متقابل بین بازیگر و عوامل تولید است و نه آنها و نه ما نمی‌توانیم خواسته‌های نامعقول داشته باشیم.

ارجمند نیز یادآور شد: اصلاً همین بازیگران زن ایران را ببینید، ۵۰ ساله هستند اما بوتاکس کرده‌اند و چین و چروک‌هایشان از بین رفته است!

زرین کوب در پایان اشاره کرد: ادعایی می‌کنم که بر اساس مستندات موجود و بازخوردها است و فکر می‌کنم سریال «ستایش» پرمخاطب‌ترین سریال درام تلویزیون در ۲۰ سال اخیر است و اینکه در این مقطع سریال که در قسمت ۱۲ هستیم این حجم از مخاطب ما را شگفت زده می‌کند. سریال مخاطبان بالایی دارد و این به دلیل محتوا و سابقه‌ای است که دارد.

ارجمند نیز در پایان سخنانش درباره ستایش گفت: در این کار با دو سعید کار کردم و مطلبی به اعتقاد من نویسنده‌ای است که تا به حال ندیده‌ایم این همه تکه کلام‌ها و حرفهای نصیحت گونه از ان در موبایل مردم وجود داشته باشد و من در خیابان با مردم همراه هستم و این واکنش‌هایشان را می‌بینم. مسائل سریال هم شعاری نیست و او چیزهایی را به عنوان نشانه‌های تربیتی به سمت مردم پرتاب می‌کند که آن‌ها می‌بینند و خوششان می‌آید و عمل هم می‌کنند. زرین کوب هم تهیه کننده‌ای نرم و باتحملی است که در این مجموعه پربازیگر جواب همه را با خونسردی و آرامش می‌داد. سعید سلطانی هم که معلم بوده جامعه را خیلی خوب می‌شناسد و عاشق آن است. من در دکوپاژهای او دیدم که چقدر به زیست ایرانی اهمیت می‌دهد. سریال ستایش در سبک زندگی ایرانی موفق عمل کرده است.

همکاری با بهروز شعیبی را دوست داشتم

وی همچنین درباره فیلم سینمایی «بلوا» نیز توضیح داد: درباره قصه بلوا نمی‌توانم چیزی لو بدهم. بهروز شعیبی را می‌شناسم و کارهای خوبی در سینما کرده است. عاشق «دهلیز» هستم، او بازیگر خوبی هم هست و بازی‌اش در «طلا و مس» را دوست دارم. او آدم فرهیخته‌ای است که سینما را می‌شناسد و خوشحالم مرا به این کار دعوت کرد. کار کردن با او را دوست داشتم و امیدوارم این فیلم هم مثل دیگر آثار او پرسروصدا باشد.

«سلام صبح بخیر» به تهیه کنندگی ابوالفضل صفری شنبه تا پنجشنبه‌ها ساعت ۷ تا ۹:۳۰ روی آنتن می‌رود و هر روز به مسائل گوناگون سیاسی، اجتماعی، ورزشی، هنری و... می‌پردازد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار