علی خدایی*
بازگشت به دوران پیشا خصوصیسازی
اولین نکتهای که در حوزه ارتباط خصوصیسازی و وضعیت امروز کارگران باید اشاره کرد این است که تجربه خصوصیسازی ما(و نه آنچه بعضیها با عنوان خصوصیسازی غلط از آن یاد میکنند) نشان داده است که این رویکرد در هیچ دورانی و روی هیچ کارخانه تولیدی جوابگو نبوده است.
خصوصیسازیهای انجام شده نه در دولت آقای احمدینژاد و نه در دولتهای قبل و بعد از آن به ثمر ننشستند چراکه خصوصیسازیهای انجام شده در کشور همه به معنای واگذاری اموال دولتی بوده است. در دورههای مختلف البته این واگذاریها متفاوت بودهاند...
اما تفاوتشان در این بوده در دورههایی روند واگذاری سرعت گرفته و به همین دلیل عوارضش شدیدتر بوده است. اما به صورت خاص چه بخواهیم خصوصیسازی در هفتتپه را مثال بزنیم، چه هپکو و چه کارخانههای دیگری که امروز حال و روز خوشی ندارند، میبینیم که نتیجهاش این بوده که یا کارخانهها تعطیل شدند، یا تغییر کاربری دادند و برای مقاصد دیگری از آنها استفاده شده یا هم اگر این امکان برایشان وجود نداشته به مرز ورشکستگی رسیدهاند.
اگر امروز شاهد درست شدن حاشیههایی در مورد برخی کارخانههای خاص هستیم تنها به این خاطر است که به خاطر بافت منطقهایشان یا به خاطر ایستادگی کارگرانشان در معرض توجه قرار گرفتهاند یعنی اینگونه نیست که باقی کارخانههای خصوصیسازی شده که صدایی از آنها شنیده نمیشود لابد روند موفقی از واگذاری را تجربه کردهاند.
نکته دیگر در مورد اتفاقی است که حالا به صورت خاص برای کارگران همین کارخانههای شناختهشدهتر هفتتپه و هپکو رخ میدهد. آنچه در این کارخانهها دارد رخ میدهد اصلا اتفاقات خوبی نیستند و ما هم به عنوان تشکلهای کارگری به این روند اعتراض داریم و اعتراضمان را هم بارها به گوش نهادهای مختلف رسمی رساندهایم. مهمتر از آن برخوردی است که با کارگران معترض صورت میگیرد، برخوردی که مورد تایید ما نیست.
گاهی عنوان میشود، جریانهایی وجود دارند که کارگران را وادار به اعتراض میکنند اما من معتقدم حتی اگر جریانی هم وجود داشته باشد اگر ریشههای اعتراض کارگران مانند فقر، تاخیر در پرداخت حقوق و تعدیل وجود نداشته باشند هیچ جریانی توان این را نخواهد داشت که کارگران را وادار به اعتراض کند. اعتراض امروز کارگران ما صرفا به گرسنگی است و نه به جریانهای سیاسی.
در این میان موجسواری بر مطالبات به حق کارگری، اتفاقی است که متاسفانه همیشه و در پی مطالبات به حق گروههای مختلف کارگران، دانشجویان و زنان رخ میدهد. گروهی همیشه مترصد این هستند که به دنبال این مطالبات راه بیفتند و در مورد چیزی حرف بزنند که هیچ وقت دغدغه آنها نبوده است.
نکته آخر لزوم بازگشت به دوران پیش از خصوصیسازی کارخانههاست. ما هم البته چندان دفاعی از بازگشت به اقتصاد دولتی نداریم اما در حال حاضر و با توجه به شرایط کشور، چارهای جز نظارت دولت بر کارخانهها نداریم. نگاهی به روند مشکلاتی که برای هپکو پیش آمده و البته شرکتهای مشابه این امر را به وضوح نشان میدهد. همین حالا شرکتی به نام شرکت حمل و نقل بینالمللی خلیج فارس وجود دارد که شاید نامش مانند هپکو شناخته شده، نباشد اما از بعد خصوصیسازی دقیقا دچار مشکلات مشابه و بحران شده است.
همه این شرکتها پیش از خصوصیسازی از یکسری امکانات دولتی برخوردار بودند که شاید همان امکانات، سرپا ماندن آنها را تضمین میکرد. هپکو تا زمانی که دولتی بود برای ماشینآلاتش خریداران دولتی هم داشت و حالا باید بررسی شود که با چه استدلالی پس از واگذاری این شرکت، اجازه واردات ماشینآلات دست دوم صادر شد و تولیدات کارخانه را به این وضعیت دچار کردند. تنها تمرکز روی مالک بیکفایت مشکلات ما را حل نمیکند، این وضعیت تنها یک عامل و یک راهکار ندارد و باید به صورت گستردهتری برای برونرفت از وضعیت فعلی آنها تلاش کرد.
*نماینده کارگران در شورای عالی کار
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه