اجبار مانعی برای خلاقیت در مدارس
*بشری عزیزیان
پیش از هر چیز باید از اهمیت خلاقیت در بین دانشآموزان سخن گفت. خلاقیت رابطی بین روح، روان و افکار فرد با دنیای اطراف اوست که سبب آفرینشگری وی میشود. خلاقیت با تمام عناصر مادی و معنوی امروزه افراد ارتباط مستقیم و غیرمستقیم دارد. خلاقیت پاسخی منحصر به فرد برای پرسشهای هر فرد است؛ پس پرورش آن از اهمیت بالایی برخورداراست آن هم در سنینی که تاثیرپذیری فرد بالاست، یعنی سن نوجوانی!
مؤثرترین عوامل بر پرورش خلاقیت پس از محدوده سنی، محیطی است که فرد درآن وقت میگذراند که برای اکثر دانشآموزان خانواده و یا مدرسه تعریف شده است و همچنین با توجه به توانایی بالای مدارس برای جهت بخشی به جامعهای گستردهتر، بهترین بستر جهت پرورش خلاقیت خواهند بود. که البته شایان ذکر است که تک بعدی بودن امروزی مدارس تأثیر منفی بسزایی بر خلاقیت افراد دارد که به این معنی است که جامعۀ آینده متشکل از این دانشآموزان دارای مشکلات حل نشدنی و یا به سختی حل شدنی در اشتغال، پیشرفت، اقتصاد،یادگیری و... خواهد بود. پس روی صحبت با مدیران محترم مدارس است. ( با توجه به اختلاف ناچیز هوش هیجانی در جنسیت های مختلف خلاقیت تبعیت چشمگیری از جنسیت فرد ندارد)
مهمترین نکته در بیان راهکارهای پرورش خلاقیت آن هم در سن نوجوانی حذف اجباردر این چرخه است؛ زیرا اجبار جزو موانع پرورش آن است و یا مشکلی در بکارگیری راهکارهای پرورش آن است.
انواع جبر در مدارس که به آن اشاره خواهم کرد فرصت آفرینشگری را از فرد میگیرد، جبر محدودهای کم وسعت ایجاد میکند که توان دید چند بعدی را از بین میبرد و در واقع جبر پاسخی واحد و محدود به پرسش ها و مشکلات است که یعنی ایست برای خلاقیت!
و از طرفی استفاده اجباری برای عملی کردن راهکارهای پرورش خلاقیت اصلاً توصیه نمیشود زیرا بهترین نتیجه برای هرکاری زمانی خواهد بود که فرد آن را با میل و رغبت خود انجام دهد؛ پس در رابطه با تأثیر راهکارهای پرورش خلاقیت نیز میتوان گفت، زمانی نتیجه مطلوبی حاصل میشود که فرد با میل خود آن را بپذیرد. دانشآموزان دورههای متوسطه در حال گذراندن دورۀ نوجوانی خود هستند که در این دوره تحمیل امری به آنان هم ثمرۀ مطلوبی نمیدهد هم سبب اختلال در ساختمان شخصیتی آنها میشود، مانند بروز ناهنجاریهایی از جمله لجبازی، پرخاشگری، عدم توانایی در بیان و حل مشکلات و ...
موانع پرورش و پیشرفت خلاقیت در دانشآموزان
افراط در تأکید بر نمره: هنگامی که دانشآموز احساس کند، تنها ملاک خوب بودن برتری نمره است بزرگترین و جامعترین هدف وی کسب نمره بالا خواهد بود و این راهی محدود است که نوآوری و خلاقیت در آن برای وی بی معناست و سؤال مهم این است آیا در زندگی واقعی پاسخ مشکلات بازهم حفظ چند جمله خواهد بود؟!
روشهای تدریس معلم محوری: این روشها به تنها مهارتی که نیاز دارند مهارت کلامی معلم و مهارت به گوش و هوش سپردن از جانب دانشآموز است که پویایی ذهن را از دانشآموزمیگیرد که با بکارگیری مشارکت بیشتر از دانشآموزان میتوان راههای آفرینشگری را برای آنان فراهم کرد. البته در این میان آگاهی معلم نسبت به خلاقیت از اهمیت بسیاری برخوردار است و حذف این مانع خود نیازمند معلمی خلاق است.
عدم توجه به تفاوت های فردی: زمانی که مسیری یکسان برای همه افراد تعیین شود تفاوتها ناچیز تلقی میشوند که این خود مانع بزرگی در برابر خلاقیت از نوع جبر است.
ارائه تکالیف بی تفاوت و حفظی و رونوشتاری: این تکالیف علاوه بر لزوم وجود با افراط در آنها و بدون ایجاد تغییر در آنها زمانی را از دانشآموز میگیرد که میتوانست با تکالیف آفرینش محوری و تحقیقاتی همراه با خلاقیت رقم بخورد.
اهداف و محتوای کتب درسی: این مبحث بسیار جای بررسی و بحث دارد اما با توجه به موضوع یعنی خلاقیت و پرورش آن باید گفت زمانی که این کتب تنها منابع تدریس باشند و علاوه بر آن محدوده وسیعی بر محور خلاقیت نداشته باشند موانع بسیار گستردهای بر سر راه پرورش خلاقیت است و دانشآموز میآموزد تنها در چارچوب این کتب بیاندیشد نه فراتر.
*عضو مجلس دانش آموزی شهر تهران
ارسال دیدگاه