آسیب شناسی کسانی که دوست دارندبا ناهنجاری زورشان را به رخ بکشند
تکثیر اوباش در جامعه مدرن
تهران (پانا) - چند روز قبل خبر دستگیری یکی از اراذل و اوباش شرق تهران به اتهام قتل در رسانهها و اعترافات او توجه بسیاری را به خود جلب کرد. اینکه یک مرد قوی هیکل خود را گندهلات محل و شکستناپذیر مینامد و براحتی به خود اجازه میدهد در روز روشن وسط خیابان به هرکسی که به او چپ نگاه کند حمله کرده و در نهایت او را به قتل برساند در جامعه امروزی غیر قابل قبول و عجیب است.
بهگزارش ایران، پیشینه حضور اراذل و اوباش و به اصطلاح گنده لاتها در جامعه ما شاید به یک قرن پیش برگردد و امروزه نیز با گذشت زمان و تغییر شیوه زندگی هنوز هم کماکان شاهد حضور این افراد در جامعه هستیم. با این تفاوت که در دهههای قبل حضور آنها چندان تعجب برانگیز نبود اما در جامعه امروزی با توجه به نوع تفکرات مدرن فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم وجود چنین افرادی با رفتارهای غیر متعارف به منزله علامت تعجبی در اذهان عمومی تلقی میشود.
شاید به جرأت بتوان گفت که مهمترین عامل وجود و تکثیر این افراد در طول ۵۰ - ۶۰ سال گذشته پذیرش آنها از سوی برخی افراد جامعه است. بهطور قطع اگر این افراد مورد توجه قرار نمیگرفتند و مرید و نوچه و رفیق پیدا نمیکردند خیلی قبلتر نسلشان منقرض میشد.
یادمان باشد در جامعهای که هنوز هم بازار شرخرها سکه است و بدون هیچ دغدغهای کسب درآمد میکنند، اراذل و اوباش و گنده لاتها بیکار نمیمانند.
البته برخی کارشناسان معتقدند برخورد منعطف پلیس و سیستم قضایی با این افراد شاید یکی از دلایل دیگر ازدیاد آنها باشد. این افراد با اتکا به قدرت بدنی خود بیش از دیگران مستعد ارتکاب جرم هستند بنابراین سیستم قضایی و انتظامی باید بیش از دیگران این افراد را مورد نظارت قرار داده و اعمال و رفتارشان را تحت بررسی قرار دهد.
هر انسان تنومندی اراذل و اوباش نمیشود
سیدحسن حسینی، جامعهشناس، در رابطه با چگونگی شکلگیری شخصیت اراذل و اوباش میگوید: ما آدمها مجرم بهدنیا نمیآییم شرایط و وضعیت اجتماعی در جامعه هرکدام از ما را بهسمتی سوق میدهد. از سالها پیش دیدگاههای مختلفی درخصوص شخصیت روانی یا بیولوژیکی افراد وجود دارد. مثلاً برخی فرم ظاهری افراد یا ماه تولد را متر و معیاری برای بزهکار بودن تشخیص میدادند اما در حال حاضر ما جامعه شناسان به این نظریهها به گونه دیگری نگاه میکنیم.
او ادامه میدهد: بهطور قطع نمیتوان گفت که هرکسی که تنومند و قوی هیکل است حتماً زورگیر یا مجرم است چراکه اگر همان فرد در بستر مناسبی رشد و پرورش پیدا کند میتواند یک ورزشکار معروف شود یا از تواناییاش در مجموعههایی چون تکاوری، آتشنشانی و... استفاده کند. از اینرو این بستر اجتماعی است که شخصیت افراد را شکل میدهد و وضعیت جسمی و روانی افراد به تنهایی تعیینکننده شخصیت نیست.
این استاد دانشگاه تهران با اشاره به شکلگیری شخصیت اراذل و اوباش در ایران خاطرنشان میکند: ما باید ببینیم که در جامعه ما جوانان با چه کمبودهایی روبهرو هستند که اراذل و اوباش روز به روز در حال افزایش هستند. به اعتقاد من برای اوقات فراغت جوانان بهاندازه کافی برنامهریزی و توجه نشده است.
حسینی در پاسخ به این سؤال که چرا برخی افراد علاقه زیادی به نشان دادن زور بازویشان دارند، میگوید: در جامعهای که زورمندی ارزش محسوب میشود و با قدرتنمایی به آنچه میخواهند میرسند برخی از جوانان هم علاقهمند به داشتن زور بیشتر و پیشبرد اهدافشان میشوند. چه حق و چه ناحق. این مسأله باعث شده تا باشگاه پرورش اندام نه بهعنوان محلی برای ورزش کردن و ورزیده شدن، که به محلی برای قدرتمند شدن برای ستاندن حق و ناحق بدل شود.
او همچنین زندگی و رشد افراد در محلههای مختلف شهر را بر تربیت آنها مؤثر دانسته و میگوید: محلههای جرمخیز ما از ۵۰ - ۶۰ سال قبل تاکنون کماکان جرم خیزند. البته این بدان معنا نیست که همه افرادی که در مناطق پایین شهر زندگی میکنند خلافکار هستند و ساکنان شمال شهر درستکار، اما در محلههای جنوب و حومه شهر به سبب عدمتغییر در بافت اجتماعی آن بزه و جرم بیشتر به چشم میخورد و یکی از راهکارهای آن تغییرات ساختاری بهلحاظ فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی در محلههای جرم خیز است.
حسینی با ذکر یک مثال در مورد کشور فرانسه تصریح میکند: در یک برههای در حومه شهر پاریس آمار جرم و جنایت افزایش پیدا کرد و جامعهشناسان پس از بررسی و آسیبشناسی منطقه به این نتیجه رسیدند که در محلههای جرمخیز به سبب تراکم جمعیت در برجهای ۲۰ طبقهای که برای کارگران پس از جنگ ساخته بودند، بزه از یک شهروند بهراحتی به شهروند دیگر منتقل میشود و همین امر باعث شده تا هر روز بر تعداد مجرمان این منطقه افزوده شود. بعد به این نتیجه رسیدند که برجها را خراب کنند و خانهها حداکثر در ۴ طبقه ساخته شود تا افراد به جای رشد در ارتفاع در سطح پرورش پیدا کنند. بعد از چند سال جرم و جنایت در آن منطقه کاهش چشمگیری پیدا کرد. همین سیاست در مورد محلههای ما هم میتواند کارساز باشد اما میبینیم که در هیچ دورهای سیاست درستی درخصوص محلههای جرمخیز تبیین و اعمال نشده است. او اظهار میکند: در هر جامعهای که زور ارزش محسوب شود بسیاری از افراد تمایل پیدا میکنند که بهدنبال این دو شاخصه باشند و اگر هم خودشان در کسب آن موفق نبودند تمایل دارند که تحتحمایت افراد قدرتمند قرار بگیرند. نکته دیگری که بهزعم من بسیار حائزاهمیت است، بحث ناامیدی از سیستمهای کنترلی رسمی است. در جامعهای که پیگیری یک پرونده با کندی پیش میرود و بهعنوان مثال یک فرد برای رسیدن به مبلغ یک چک برگشتی باید ماهها پیگیری و هزینه کند افراد زورمندی پدید میآیند که با هزینه کمتر و سرعت بیشتری حق افراد را حتی بهصورت ناحق میگیرند. البته من این شیوه را تأیید نمیکنم ولی بیتوجهی به بسیاری از حقوق به رشد و تکثیر افراد زورمند و خارج از اصول قانونی کمک میکند.
این جامعهشناس در پایان میگوید: تردیدی نداشته باشید که در مجموع اراذل و اوباش افرادی هستند که در بسیاری از زمینهها دچار شکست اجتماعی شدهاند و تلاش میکنند با زور بازو و حتی اعمال قدرت بهصورت مجرمانه و شبه مجرمانه توجه دیگران را جلب کنند و با هر عملکرد خشنی طرفداران و مریدانی راجلب کنند تا بتوانند بهصورت ظاهری شکستهای سنوات گذشتهشان را مستتر کنند.
عفو باعث جریتر شدن برخی مجرمان میشود
امیر صادقیزاده، وکیل پایه یک دادگستری در رابطه با تناسب جرایم و مجازات و همینطور قانون مجازات اسلامی میگوید: هر فردی که جرمی را مرتکب میشود به تناسب آن مجازات میشود. حال ممکن است این فرد در آینده بازهم دست به جرمی بزند و استعداد بزهکاری را داشته باشد با این حال قانونگذار به قاضی این اجازه را نداده که اگر مجرم مستعدی را دید مجازات سنگینتری را برای یک جرم سبک در نظر بگیرد. هر فردی جدا از مجرم بودن یا نبودنش یک شهروند است و قانونگذار هم بر این مسأله تأکید داشته است.
این کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی در ادامه میافزاید: اگر قاضی متوجه شود که فرد سابقهدار است آن هم بر اساس قانون میتواند مجازات سنگینتری را برایش در نظر بگیرد. ضمن اینکه اگر قاضی در هنگام رسیدگی به پرونده متوجه شود که او بهلحاظ جرم شناسی بیمار است برای او پرونده شخصیتی تشکیل میدهند تا به او با نظارت بیشتری توجه شود و اعمال و رفتار مجرمانهاش رصد شود.
این کارشناس ارشد حقوق خصوصی در پاسخ به این سؤال که چرا افرادی مثل حسین غول و... با وجود مستعد بودن در بروز جرایم میتوانند بهصورت آزادانه در جامعه زندگی کنند و آیا این اشکال از قوانین است، تصریح میکند: قانون مجازات اسلامی با خلأ همراه بود اما در سال ۹۲ تغییراتی در آن به وجود آمد که قابل قبول است. ما در بحث قوانین اشکال نداریم اشکال کار ما در اجرای قوانین است که در برخی از مواقع قوانین بدرستی اجرا نمیشوند.
صادقیزاده در جواب این پرسش که چرا مجرمان سابقهدار هراسی از زندان یا محکومیتهای سنگین ندارند، عنوان میکند: بسیاری از مجرمان در اولین حکم با هراس رفتن به زندان مواجه هستند اما بعد از ورود به ندامتگاهها ترسشان میریزد و دیگر نگرانی بابت رفتن مجدد به زندان ندارند. مسأله بعدی عفو و بخشودگیهاست که بسیاری از مجرمان را مجاب کرده که به اندازه محکومیتشان در زندان نمیمانند و با عفو آزاد میشوند. این در حالی است که اگر یک مجرم سابقهدار بداند که وقتی حکمی صادر میشود باید تا انتها محکومیتاش را بگذراند برای فرار از حبس یا زندانی شدن طویل المدت احتیاط بیشتری در اعمال و رفتارش دارد.
او در پایان میگوید: اگر یک مجرم و اطرافیانش بدانند و بشنوند که وقتی شخصی جرمی را مرتکب شده به شدیدترین وجه و قاطعیت با او برخورد میشود هیچگونه گذشتی هم وجود ندارد مطمئن باشید تأثیر بسیار زیادی در کاهش جرایم دارد وگرنه وقتی یک نفر مرتکب جرمی شد و بعد از شش ماه هم با رضایت یا عفو و بخشودگی آزاد شد او به احکام صادره خیلی جدی نگاه نمیکند.
ارسال دیدگاه