دواری: خاستگاه فرهنگ کارآفرینی مقطع ابتدایی است
امیدوارم اول مهر هیچ مدرسه ای بدون معلم نباشد
تهران (پانا) - از دغدغه های دوران معلمی اش می گوید؛ اینکه هیچ دانش آموزی نباید دست خالی از مدرسه بیرون برود و حالا که خود یکی از سیاستگزاران برای همین دانش آموزان شده است تلاش می کند تا با ایجاد روحیه خلاقیت و کارآفرینی برای دانش آموزان مقطع ابتدایی آن ها را در مدرسه نمک گیر کند و بذر شوق تحصیل را در همان بدو ورود به مدرسه در دانش آموزانش نهادینه کند. نادیا دواری، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران آرزو می کند روز اول مهر هیچ مدرسه ای بدون معلم نماند.
عمده دردسرهای کمبود نیروی انسانی در آموزش و پرورش مربوط به مقطع ابتدایی است. آیا معاونت ابتدایی شهر تهران برنامه ای برای جبران کمبود نیروی انسانی خود دارد؟
در دوره ابتدایی ما با مشکل جدی کمبود نیروی انسانی مواجه هستیم. در واقع از نظر کمّی تعداد معلم هایی که امسال بازنشسته می شوند، انتقالی هایی که داریم و مرخصی هایی که پیش می آید، باعث می شود دخل و خرج مان با هم نخواند. در نتیجه از نظر کمّی جوابگوی نیاز مدرسه های مان نیستیم. در حال حاضر پیش بینی ما این است که تعداد زیادی معلم برای اول مهر کم داریم. برای جبران این کمبود بحثهایی مطرح شده است، ازجمله موضوع استفاده از معلم های حق التدریس، استفاده از ساعت های غیر موظف همکاران مان، استفاده از همکاران بازنشسته و موارد دیگر. حتی بحث خرید خدمات را داریم که اگر وزارتخانه موافقت کند این پیشنهاد را دادهایم. در موضوع خرید خدمات نیروهای توانمندی وجود دارند که در بهترین دانشگاه ها درس خوانده اند و توانمند هستند و می توانیم این افراد را بیاوریم و گزینش کنیم. حتی از طریق شرکت هایی که وجود دارند با آموزش و پرورش همکاری می کنند این نیروها جذب شوند تا تعهدی برای دولت جهت استخدام این افراد ایجاد نشود و به خوبی از توانمندی این افراد استفاده شود. این بستگی دارد که تا چه اندازه وزارتخانه در این زمینه دست ما را باز بگذارد. البته
در متوسطه این اجازه را داریم اگر بشود در مقطع ابتدایی هم اجرا شود، در حل مشکل کمّی نیروی انسانی در این مقطع کمک می کند. شهر تهران با یک بحران از نظر نیروی انسانی مواجه است به خصوص در مقطع ابتدایی و باید سعی کنیم برای اول مهر این بحران را حل کنیم. امیدواریم با این تدبیر تمامی دانش آموزان مان در اول مهر معلم داشته باشند.
با توجه به اینکه کودکی از مهمترین سالهای زندگی یک دانش آموز است قاعدتا نیروی انسانی که در این مقطع فعالیت می کند از اهمیت خاصی برخوردار است. معاونت ابتدایی شهر تهران برای بالا بردن کیفیت نیروی انسانی اش چه برنامه هایی انجام داده است؟
در مورد کیفیت معلم و نیروی انسانی در مقطع ابتدایی باید بگویم وضعیت چندان مطلوب ما نیست و با شرایط مطلوب فاصله داریم. اینکه معلمی داشته باشیم که شش دانگ باشد و تمام ویژگی های یک معلم خوب را داشته باشد کم است. البته معلم های فوق العاده ای داریم اما تعدادشان آنقدرنیست که بگوییم جوابگوی تمامی کلاس های درس و مدارس ماست. مسئله دیگر این است که برای ارتقای کیفیت معلم باید یک انگیزه درونی در معلمان ما باشد که خودشان بخواهند به روز شوند. همچنین ما نیز باید برنامهریزی کنیم تا تمهیداتی برای آنها فراهم کرده باشیم البته برنامه هایی در دست اقدام است. چه از طریق بخش پژوهش اداره کل تهران، چه از طریق گروههای آموزشی خودمان و دفتر تکنولوژی، کارهایی را انجام می دهیم. گروه ها و حلقه های معلمی را در مناطق و در سطح شهر تهران داریم که از قبل هم بوده، ساماندهی کرده و توسعه می دهیم. سعی داریم برای توانمندسازی معلمان بیشترین تمرکزمان را روی رویکرد تحولی بگذاریم یعنی متناسب باشد با تربیت متوازن و دروس تحولی که البته کمی برای معلمان سخت است زیرا برخی رویکرد های سنتی و آموزش محور کار کردهاند و اکنون بخواهند رویکردهای تحولی داشته باشند کمی سخت است. از این جهت برنامهریزی روی این موضوع مهم است. این برنامه را از مهر ۹۷ شروع کردهایم و سعی میکنیم روش های این توانمندسازی سنتی نباشد و شرایطی باشد که معلم برای دانش افزایی انگیزه پیدا کند و شرایط توانمندسازی برایش فراهم شود. در واقع ما به دنبال دانش افزوده هستیم یعنی از طریق فضای مجازی کدها را می دهیم و جستجو را خود معلم انجام می دهد. البته مقدمات این کار فراهم شده است. برای این طرح گاهی مدرسه به مدرسه رفتیم و حتی کارهای ارزشمندی را خود مدیران مدارس ما مایل هستند انجام دهند. گاهی چند مدرسه را با مدیران و معلمان شان یکجا جمع می کنیم و با همین رویکرد تحولی، فرهنگی و تربیتی کار را جلو میبریم. بدین ترتیب معلم ما خودش متحول می شود زیرا یکی از گزینه های مهم ما در تحول و یادگیری این است که یادگیری و تربیت خودش محور است و آموزش از راههای دستیابی به این هاست که اگر این اتفاق بیفتد به نظر من شرایط راضی کننده ای به وجود می آید.
آیا این طرح تحول سازی که از مهر ۹۷ شروع کرده اید، شامل همه مدارس شهر تهران می شود؟
شما تصور کنید که ما بیش از ۵۰۰ هزار دانش آموز فقط در مقطع ابتدایی در شهر تهران داریم و به تناسب این ها ببینید ما چند هزار معلم داریم؟ طبعا ارتباط گیری به صورت مستقیم با همه این همکاران برای ما وجود ندارد از این جهت ما مرحله به مرحله و پلکانی و در مناطقی با شخص خود معلم ها این طرح را پیگیری می کنیم. درواقع ما این نگاه تحولی را در معاونان آموزشی شهر تهران ایجاد می کنیم. آنها نیز این نگاه را در مجموعه خودشان ایجاد میکنند و به مناطق سرایت پیدا میکند. البته در جایی که ما پایلوت گذاری داشتیم مستقیماً رفتیم و همانجا با همه معلمان ارتباط گرفتیم و صحبت کردیم. در نهایت از طریق ارتباط گیری با خود معلمان به نتایجی که در راستای رویکرد تحولی به دنبالش بودیم، رسیدیم.
آیا از سازمان های مردم نهاد و موسسه هایی که در حوزه تربیت مربی فعال هستند و کارنامه موفقی داشته اند در تربیت نیروی حرفه ای آموزگاری یا تامین کمبودهای نیروی انسانی در این مقطع کمک گرفته اید؟
کار نظام تعلیم و تربیت یک امر حاکمیتی است و خودش را موظف میداند که شرایط تعلیم و تربیت را برای همه آحاد جامعه فراهم کند. یک بخشی از این کار حاکمیتی را ما در آموزش و پرورش انجام می دهیم. در واقع هم هدف گذاری بر عهده حاکمیت است و هم فرآیندها را حاکمیت دنبال میکند. مولفه هایی که در تعلیم و تربیت قرار است تاثیر گذار باشد، حاکمیت روی آن نظر و نظارت دارد. به طور کلی کنترل فرایند کاری که انجام میشود بر عهده دستگاههای حاکمیتی است که بخشی از این کار را آموزش و پرورش انجام می دهد این سازمان های مردم نهاد باید از فیلترهایی که مورد نظر آموزش و پرورش است صلاحیت شان تایید شود و این کار سادهای نیست. در واقع کار تعلیم و تربیت ساختن یک کمد نیست که حالا بخش دولتی بسازد یا بخش خصوصی، بلکه بحث انسانی است. موضوع تعلیم و تربیت بحث ساختن یک جامعه است. پس در عین حال که آموزش و پرورش رویکردش مشارکتی است و سعی می کند از پتانسیل مردم استفاده کند اما این موضوع باید به تایید حاکمیت هم برسد. اما من کمتر دیده ام که گروهی یا نهادی بیاید بگوید ما فلان کار را انجام دادهایم و موفقیت هایی هم کسب کرده باشند و ما استقبال نکرده باشیم.
هر زمان این بخش که مردمی است کاری انجام داده و به ما مراجعه کرده است، ما استقبال کرده ایم.
یکی از عوامل تاثیرگذار در موضوع بازماندگی تحصیلی، دوزبانگی دانش آموز است. با توجه به اینکه شهر تهران مهاجر پذیر است آیا در تهران آماری از دانش آموزان دوزبانه داریم؟
ما موضوع دوزبانگی دانش آموزان را در شهر تهران هم داریم. بخشی به خاطر موضوع کودکان افغانستانی و مهاجرین دیگری است که از کشورهای همسایه آمده اند. بخش دیگر مربوط به ارامنه و آشوری هاست که در خانه به زبان خودشان صحبت می کنند و دانش آموز وقتی به مدرسه می آید مشکلات خودش را دارد. اما به طور کلی جامعه آماری آنها در شهر تهران خیلی زیاد نیست اما در در همین حدی هم که هست، برای ما اهمیت دارد. اما موضوع ترک تحصیل دانش آموزان و عدم انسداد بیسوادی در بدو ورود، دلایل مختلفی دارد. یکی از این دلایل دوزبانگی است که در شهر تهران زیاد نیست اما، در بخش های دیگر دلایلی وجود دارد. برای مثال بچه های مهاجر سکونت ثابت ندارند. هر کجا که پدر خانواده کار پیدا کند، می روند و ساکن می شوند. بخشی هم مربوط به فقر اقتصادی است. در تهران تعداد کودکان کار زیاد است. علی رغم این تصور که شهر تهران متمول است اما تهران یکی از فقیرترین شهرهاست، با توجه به حجم جمعیتی که وجود دارد. بچه های طلاق را داریم. بچه هایی داریم که آسیب های اجتماعی جدی را تجربه کردند و مدارس ما آنقدر تخصصی نیست که به این دانش آموزان مشاوره بدهند و مشکلات آنها را حل کنند. وقتی ما هنوز کلاس هایی داریم که ۳۵ نفره یا ۴۰ نفره تشکیل می شود طبیعی است که در این حجم دانش آموز مشکلات و آسیب هایی داشته باشیم. فرق دارد با وقتی که معلم با فراغ بال ۲۵ دانش آموز دارد و مشکلات از زیر چشم معلم بیرون نمی رود. ممکن است در این شرایط مدرسه نتواند در دانش آموز انگیزه ای برای ماندن ایجاد کند و همین منجربه ترک تحصیل شود.
معاونت ابتدایی شهر تهران با موضوع حذف مشق شب چگونه کنار آمده و آن را اجرایی کرده است؟
طرح هایی که در آموزش و پرورش مطرح می شود قطعا کارشناسی شده است اما راجع به موضوع مشق شب باید توجه کنیم که ما یک موضوع «معلم صاحب اختیار کلاس درس» هم داریم. یعنی معلم ما باید آنچه اضافه است در کلاس حذف کند. پس اگر به این نتیجه می رسد که مشق شب فعالیت دانش آموز را مختل می کند، قاعدتاً باید آن را حذف کند. اگر به این نتیجه میرسد که حجم زیاد مشق شب ضربه به دانش آموز است، آن را کم کند. به هر حال ما مانع دست ورزی دانش آموزان نمی شویم. بچه باید قلم در دست بگیرد و تمرین کند. دست ورزی در مهارت نوشتن جزو کارهایی است که باید انجام شود اما این مشق نوشتن نباید یک کار تکلیفی، بی خود و بی هدف باشد، به این صورت که فقط یک حجم زیادی از نوشتن از دانش آموز بخواهیم. باید آنچه از دانش آموز می خواهیم اول از همه هدفمند باشد، دوم از همه شوق یادگیری را در دانش آموز بیشتر کند و باعث خستگی و دلزدگی دانش آموز از درس و مشق و مدرسه نشود. آنچه مانع این می شود که بچه ها با علاقه کاری را دنبال کنند، باید کنار بگذاریم و در قالب کارهای تکلیفی که به دانش آموز می دهیم، مهارت هایی که واقعاً کاربردی است و به درد بچه ها می خورد به آنها آموزش
دهیم. برای مثال در شرایط فعلی بحثهایی با رویکرد کارآفرینی در مدرسه داریم که دانش آموزان را به مکان هایی ببریم که به جای اینکه فرهنگ مصرف و خرید را در آنها نهادینه کنیم، فرهنگ تولید را در آنها ایجاد کنیم. البته این با مشق های سنگین جور نمیشود و مجالی برای دانشآموز ایجاد نمیشود تا به این نوع فعالیت ها بپردازد اما آن بخش از فعالیتی که باعث دست ورزی دانش آموز می شود هدفمند است و قاعدتا باعث یادگیری است.
آیا دغدغه مهمی در حوزه تعلیم و تربیت داشتید که در شرایط فعلی که معاونت ابتدایی شهر تهران را دارید، بگویید بهترین فرصتی است که آن را اجرایی کنم؟
من بیست سال مدیر مدرسه بودم و در این ۲۰ سال واقعاً دغدغه ام این بود که بچه ها دست خالی از مدرسه بیرون نروند. مهمترین اتفاقی که برای دانش آموز در کلاس درس و مدرسه باید بیافتد این است که بچه ها با خاطره خوب باید از مدرسه بیرون بروند. خاطره خوب چگونه ایجاد می شود؟ باید بچه ها از مدرسه لذت ببرند. من خودم به شخصه از کسانی بودم که از حضور در مدرسه از دوران تحصیل بسیار لذت بردم. دلیلش این است که آن زمان در مدرسه برای ما این محیط را فراهم می کردند که دانش آموز یک احساس تعلق خاطر داشته باشد و تشویق بشود و تلاش کند. در عین حال به تفاوت های فردی توجه می شد، حتی بچه هایی که درس شان خوب نبود در مدرسه بچه های مقتدری بودند. متاسفانه اکنون برخی از مدارس ما شوق برانگیز نیست زیرا با نیازهای جامعه فاصله دارد و به همین دلیل من روی فرهنگ کارآفرینی بسیار تاکید دارم که خاستگاه آن مقطع ابتدایی است. البته این به معنی ایجاد شغل نیست، بلکه ایجاد روحیه خلاقیت و کارآفرینی است. باید مدارس ما پیشرو باشند. باید فرهنگ سازی در مدارس اتفاق بیافتد. در مدارس ابتدایی، خوشبختانه معلمان دلسوز بسیار زیاد داریم چون معلمان این مقطع هنوز خلوص دوران کودکی را با خودشان دارند. اکنون یک مشکل اساسی که در دوره ابتدایی وجود دارد و بسیار زیاد من را نگران می کند سواد خواندن بچه ها است که باید روی آن حساس باشیم. برای ما خیلی بد است که دانش آموز کلاس ششم، مسلط به مهارت خواندن نباشد. این موضوع تا حدودی من را نگران میکند. در دوره ابتدایی برنامه درس ملی در بحث ارزشیابی فرآیندی، کیفی و توصیفی، باید خیلی موفق عمل کند. در عین حال که بچه ها را وارد رقابت و نمره گذاری و و استرس های نمرات نمی کنیم، باید فرآیند ارزشیابی درست اتفاق بیفتد و معلم ما نسبت به این موضوع بسیار دقیق باشد. ما باید ساز و کارهای ارزشیابی فرآیندی و کارکردی را بهتر از اینها اجرا کنیم.
ارسال دیدگاه