گزارشی از ماجرای شلیک مرگبار محمدعلی نجفی به میترا استاد
قتل درآپارتمان ۲۷۰۱
تهران (پانا) ـ شهردار سابق پایتخت ۱۰ ساعت پس از قتل همسر دومش در برج معروف سعادتآباد با پای خود به اداره آگاهی تهران رفت و به این جنایت اعتراف کرد.
به گزارش روزنامه ایران،محمد شهریاری،سرپرست دادسرای جنایی تهران،در اینباره گفت:محمدعلی نجفی،شهردار سابق تهران در تحقیقات اولیه گفته است که بهدلیل اختلافات خانوادگی همسرش را با شلیک گلوله بهقتل رسانده است. طبق اظهارات متهم، او چندین تیر شلیک کرده است که دو تیر به همسرش برخورد کرده و یک تیر نیز به کاشی حمام برخورد کرده و پس از کمانهکردن بهپای خودش اصابت کرده و او را زخمی کرده است.
ساعت ۹:۱۰ صبح سهشنبه ۷ خرداد صدای درگیری یک زن و مرد و بهدنبال آن شلیکهای پیدرپی از خانه شماره ۲۷۰۱ در طبقههفتم برج آرمیتا در سعادتآباد تهران خواب ساکنان را آشفته کرد. چندتن از همسایهها که از شنیدن این صدای مهیب وحشتزده شده بودند بهدنبال یافتن علت صدا جلوی پنجره آمدند اما خیلی زود سرو صداها پایان یافت و کسی دیگر پیگیر ماجرا نشد تا اینکه دو ساعت بعد به ناگاه صدای فریادهای زنی جوان بار دیگر فضای ساختمان را ملتهب کرد. زن ۴۰ ساله با داد و فریاد از همسایهها کمک میخواست و از وقوع جنایتی هولناک خبر میداد.
دقایقی بعد تیمجنایی پایتخت به سرپرستی محمد شهریاری رئیس دادسرای جنایی تهران و بازپرس دشتبان کشیک ویژه قتل بههمراه سرهنگ مسلمی رئیس اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل حادثه شدند. نخستین بررسیها نشان میداد مقتول زنی ۳۶ ساله بهنام «میترا استاد» همسر دوم «محمدعلی نجفی» شهردار اسبق تهران بوده که بر اثر اصابت دو گلوله بهقلب و دستش بهقتل رسیده است.
تحقیقات اولیه گویای آن بود که پسر ۱۳ ساله مقتول پس از مراجعه از مدرسه بهخانه با جسد خونین مادرش در داخل حمام روبهرو شده است.
بدینترتیب با حضور تیم ویژه جنایی بلافاصله بررسیها برای یافتن سرنخ این معمای جنایی آغاز شد.
صحبتهای مادر مقتول
مادر میترا نیز در گفتوگو با خبرنگار ما گفت: میترا لیسانس حسابداری داشت و قبل از ازدواج با نجفی بهعنوان بازیگر فعالیت میکرد. حتی در فیلمی بهنام «باران» هم بازی کرده بود و جایزه هم گرفته بود. ۶ یا ۷ ماه قبل بود که بهعقد نجفی درآمد.
پسرش همیشه به ما میگفت که میترا با نجفی اختلاف دارند. دخترم حتی ساعت ۴ و نیم بامداد سهشنبه ۷ خرداد و درست ساعاتی قبل از اینکه بهقتل برسد به برادرش پیام داد که تا الآن با نجفی درگیر بوده است.
او ادامه داد: او را دلداری دادیم و گفتیم که بهخاطر مهیار ـ پسرش ـ حرفی نزند. مهیار امتحان ریاضی داشت و این درگیریها در روحیه او تأثیر میگذاشت. همسر سابق میترا مهندس است و او بهخاطر مشکلات شخصی که با همسر سابقش داشت از او جدا شد. دیروز صبح مهیار هراسان تماس گرفت و خبر مرگ میترا را داد.
این زن وقتی متوجه شد دامادش عامل قتل میترا بوده گفت: من از خون دخترم نمیگذرم و برای قاتلش قصاص میخواهم.
ساکنان برج چه گفتند؟
خانم جوانی که در طبقه اول برج ساکن است در مورد این حادثه گفت: حدود ساعت ۹:۳۰ صبح صدای درگیری و جروبحث لفظی یک مرد و زن را شنیدم. بعد از آن صدای مهیبی مثل شلیکگلوله آمد، بلند شدم و پنجره پاسیو را بستم. صدا قطع شد و منهم دوباره خوابیدم. اما دو ـ سه ساعت بعد صدای جیغ و فریادهای یک زن را شنیدم و وقتی به راهرو رفتم متوجه زن جوانی شدم که با فریادهایش خبر از وقوع یک قتل میداد.
یکی دیگر از همسایهها گفت: این خانه مدتها خالی بود تا اینکه حدود ۱۰ روز قبل میترا ـ مقتول ـ و پسرش در آن ساکن شدند. تا جاییکه میدانم هنوز وسایلشان را هم باز نکرده بودند. حدود ۹ صبح صدای شلیک چهار گلوله شنیدم و دیگر همهجا ساکت شد.
قاتل خودش را معرفی کرد
قاضی شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران با اعلام خبر بازداشت نجفی، شهردار اسبق تهران به اتهام قتل همسرش گفت: حدود ساعت ۱۰:۳۰ موضوع به پلیس اطلاع داده شد. جسد داخل حمام یکی از اتاق خوابها کشف شده و با توجه به اینکه ساختمان مجهز به دوربین مداربسته است و ورود و خروج افراد ثبت شده و همین موضوع سرنخ شناسایی و دستگیری قاتل را بهما داد.
طبق آخرین بررسیهای پلیسی با توجه به اینکه تصاویر دوربینهای مداربسته ساختمان خروج محمدعلی نجفی از محل قتل را ثبت کرده بود و باتوجه به مدارک معتبری که در این پرونده بهدست آمد دستور بازداشت وی در این پرونده بهعنوان اصلیترین مظنون جنایت صادر شد و محلهای اختفای وی تحت بررسی قرار گرفت.
در حالیکه تحقیقات برای دستگیری شوهر مقتول ادامه داشت سرانجام حدود ۱۰ ساعت پس از این جنایت متهم با پای خود به اداره آگاهی رفت و بهقتل اعتراف کرد. محمد شهریاری ادامه داد: متهم در تحقیقات اولیه گفته است که بهدلایل اختلافات خانوادگی همسرش را با شلیک گلوله به قتل رسانده است. طبق اظهارات متهم، او چندین تیر شلیک کرده است که دو تیر به همسرش برخورد کرده و یک تیر نیز به کاشی حمام برخورد کرده و پس از کمانهکردن بهپای خودش اصابت کرده و او را زخمی کرده است. بازپرس دشتبان از شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران نیز ضمن تأیید این خبر گفت: متهم بزودی به دادسرا منتقل خواهد شد تا اظهارات وی را درباره انگیزه و جزئیات این جنایت خانوادگی بررسی کنیم.
کشف دستنوشته
شهریاری درباره کشف یک دستنوشته در خانه دختر نجفی گفت: در این نامه وی بهقتل اعتراف و ابراز پشیمانی کرده بود. با کشف این نامه برای ما ارتکاب قتل از سوی نجفی محرز شد اما با توجه بهاینکه احتمال میرفت وی اقدام به خودکشی کند از افشای این موضوع خودداری کردیم.
سردار لطفی نیز با بیان اینکه اسلحهای که قتل با آن رخ داده کشف شده گفت: متهم برای انجام آزمایش اعتیاد و الکل به پزشکی قانونی منتقل شده است.
تماس میترا با یک خبرنگار
خبرنگار یکی از سایتها همزمان با قتل میترا مدعی شد که وی در تماس با این خبرنگار خواهان یک مصاحبه بوده و در این تماس مسائل خصوصی خود را مطرح کرد؛ این خبرنگار اظهار داشته که میترا گفته بود میخواهم مصاحبهای کنم تا کمی از آبروی رفتهام بازگردد.
او همچنین از وعدههای پیش از ازدواجش گفت که مدعی بود محقق نشده است.
گفتوگو با پسر مقتول
مهیار پسر ۱۳ ساله مقتول از همسر اولش گفت: قرار بود وقتی من از مدرسه برگشتم با مادرم برای تفریح بیرون برویم. وقتی بهطبقه بالا رفتم یک زن و مرد را دیدم که پشت در خانه ما ایستاده بودند و بشدت به در میکوبیدند پرسیدم شما چهکسی هستید که زنجوان گفت من دختر نجفی هستم و این آقا راننده پدرم است، با مادرت کار داریم.
پس از آن منهم با کلید در را باز کردم و وارد خانه شدم آنها هم دنبالم آمدند همه اتاقها را گشتم اما مادرم نبود تا اینکه در حمام را باز کردم و با جسد مادرم در داخل وان و در حالیکه غرق در خون بود، روبهرو شدم.
مهیار که از مرگ مادرش بهشدت شوکه شده بود، گفت: چند روز قبل به این خانه آمدیم. این خانه متعلق بهدوست نجفی بود که بهمدت یکسال در اختیار ما گذاشته بود تا در آن زندگی کنیم. نجفی خیلی اخلاقش تند بود و دستبزن داشت. چندینبار قصد کتکزدن مادرم را داشت حتی یکبار خواستم مانعش شوم اما در این درگیری انگشت دستم شکست. مادرم حدود یکسال و دو ماه قبل با نجفی در حزب آشنا شد. مادرم میگفت من اشتباهی روی صندلی او نشسته بودم و همین موضوع باب آشنایی ما را فراهم کرده بود. من با ازدواج آنها مخالف بودم اما چندماه بعد هم بهعقد نجفی درآمد. از وقتی بهاین خانه آمدیم او همیشه با ما زندگی میکرد چون بیکار بود و بیشتر اوقات خانه بود.
مهیار گفت: او مجوز حمل سلاح و یک اسلحه داشت البته بهما گفته بود اسلحه را در این خانه نگه نمیدارد اما مطمئنم در همین خانه نگهداری میکرد. وی درباره اختلاف نجفی با مادرش گفت: مادرم بهخاطر مالواموال با نجفی اختلاف داشت تا جایی که میدانم او همه اموالش را بهنام دخترش کرده بود و مادرم سر این موضوع با او درگیری داشت.
قتل میترا استاد یک تراژدی تمامعیار است؛ نه به این دلیل که پایان خونین زندگی «همسر دوم» شهردار اسبق تهران بود؛ نه به این علت که چطور از دانشآموخته دانشگاه امآیتی، وزیر آموزش و پرورش و علوم و رئیس سازمان برنامه و بودجه و میراث فرهنگی و عضو شورای شهر و شهردار تهران در ۴۰ سال اخیر چنین قتل هولناکی سر زده و نه به این علت که سیاستمداری متین در پیرانهسری چنین دل از قدرت کنده و دل به عشق جدید سپرده، استاد شریف دانشگاه نشسته در مدرسه عشق «استاد» جوان، خود را تحویل پلیس آگاهی داده و اقرار به قتل همسر کرده...که هر کدام از اینها برای ساخت یک تراژدی کافی است.
تراژدی دهشتناک تبدیل شمایل دیگرکشی به خودکشی است؛ روایت یک خودویرانگری است. محمدعلی نجفی دیروز نقش ریچارد سوم شکسپیر را بازی کرد: «نمیتوانم در این روزهای خوش و زیبای عاشقی باشم، عزم جزم کردهام تا نشان دهم که انسانی شریر و پست هستم و از لذات بیجای این روزها متنفرم. توطئهها چیدهام و تدارکات خطرناک دیدهام.»
پرده آخر عشق «استاد» رنگ خون گرفته؛ گفتههای فرزند مقتول و اعترافات نجفی درباره اختلافات خانوادگی و تهدید به افشای اسرار و ویران کردن زندگی شخصی، مرگ زودهنگام یک پیوند عاطفی و زودمرگی لبخندهای درآمده از قاب عشقی دونفره است؛ شاید هم لبخندهایی تصنعی در قابی ساختگی که همره دل، دلزده به پایان وحشتناک خود میخندد.
نجفی پیش از «استاد» کشته شد.سرعت خودویرانگری از قتل بیشتر بوده.در تمام آن لحظاتی که نجفی به قتل فکر میکرده «قطره قطره مردن» خود را به چشم دیده. تصاویر دونفره غبطهبرانگیز عاشقانه همان «مردن با لبخند و پایان بخشیدن به دود تردیدی تاریخی» است.
تراژدی نجفی آنجا شکل همهگیر پیدا میکند،جایی تبدیل به مسألهای اجتماعی میشود که راز خودویرانگری این نخبه علمی،رتبه اول کنکور ورودی و فارغالتحصیلدانشگاه صنعتی شریف و دانشآموخته دانشگاه امآیتی امریکا با کسب نمره آ در تمام دروس کشف شود چه شد که پیوندی چنین تلخ و زهردار گریبان مدیری را گرفت که برای رهایی از آن چارهای جز مرگ خود و دیگری نداشت؟ چگونه یکی از برجستهترین چهرههای سیاسی،حزبی و اجرایی کشور چنین مستأصل و تنها،در واپسین چاره اسلحه به دست، وان خونین به جا میگذارد و میرود؟ بدون هیچ صحنهآرایی گمراهکننده و به ناشیانهترین شکل که حتی گلوله شلیک کرده نیز به پای خودش کمانه کند.
آن خشم انفجاری چطور قابل مهار نبود و چاره این اختلاف خانوادگی چرا گلوله بود؟
استاد دیروز کشته شد؛ قبل از آن نجفی خودش را کشته بود و اسرار قتل میترا در برج آرمیتا ساعاتی بعد فاش شد. پایان پرونده؟ نه! این درد اجتماعی مشترک ماست. عشقهایی چنین خام، زندگیهایی چنین خورد و دستهایی چنین خونین... این درس بزرگ وزیر اسبق آموزش و پرورش بود به همه. این ارتباط به هر ترفندی تبدیل به پیوند شده باشد، زمختی عنوان «همسر دوم» به هر ترتیبی قابل تحمل باشد، نشان داد پایانی چنین هولناک بیشتر از اینکه یک عبرت باشد یک غارت است؛ غارت یک سرمایه انسانی در انزوای شخصی و انهدام خانوادگی. قتلی که دو قربانی داشت؛ قاتل و مقتول.
زنی غرق خون و مردی غرق جنون؛ پایان تراژیک برای قاب دونفره پرهزینه.این شلیک که به یک اعتبار سیاسی و اجتماعی بود، نشان داد نجفیهای تنها خطرناکند و سرنوشت میتراهای دیگر ترسناک. وان خونین آپارتمان ۲۷۰۱ برج سعادتآباد، صحنه تلخ یک مصیبت بزرگ است.
ارسال دیدگاه