محمد زینالی*
مدرک گرایی چهره دانشگاه را آلوده کرده است
پدیدهای که امروز مدرکگرایی نام گرفته برای کشور چالشهایی را بهدنبال داشته که، نیازمند موشکافی عمیق است. به عبارتی مدرکگرایی بازی کنشگران اجتماعی در میدانی است که آنها را در این بازی مشغول و در واقع سرگرم میکند. اتفاقی که ناشی از خلق این میدان صورت میگیرد، یک پدیدار یا نمود عینی از آسیب و اشکالات اساسی در زمینه اجتماعی است.
در واقع در جامعه ما، ارزشهای فرهنگی در حوزه کار و اشتغال دچار اختلال شده و ملاکهای ارزشمندی، ذات کار و میزان فعالیت افراد نیست. بهرهوری و سیستم ارتقا بهجای اینکه کار فرد را مدنظر قرار داده باشد، بهانههای مختلفی پدید میآورد تا اصلیترین عنصر ارزشمند سیستمهای کاری معمول گردد.
از سوی دیگر زمینه اجتماعی ما شاهد ابعاد عاطفی شدیدی در زمینه ارزشهای منزلتی است؛ ارزشهایی که برای افراد پیشوند و پسوند میتراشد و بهجای اسم و شهرت، القاب و عناوینی را جایگزین میکند. این آسیب هم ناشی از نفوذ ارزشهای ظاهرگرایی است که از قدیم در جامعه ارباب و رعیتی رواج داشته است.
از طرفی دانشگاه یک نهاد جامعهبنیان نیست، بلکه بهصورت نخبهگرا و دولتی در ایران تأسیس شده و ماهیت آن و ماهیت مدرک، با عناوین و القابی که به افراد میدهد، بسیار جادویی تصور شده است.
مثلاً جامعهای که با ارزش کار کم و ارزشهای منزلتی بالا به دانشگاه میرسد و افراد جامعه هم برای ارتقا و تشخص به آن مراجعه میکنند، در حالیکه نقشهای کار بیش از عنوان و سواد، به تعهد و فایدهمندی نیازمند است که در جامعه ما نادیده گرفته میشود. از طرفی اگر سیستمهای اقتصادی، فرهنگی و نهادهای آموزشی را پیشرو قرار دهیم متوجه خواهیم شد که خود فرد، در اقتضای بازیهای پیشرو به فرایند مدرکگرایی تسلیم میشود.
البته بازی بهقدری دچار بینقشی و نحیف شده که اگر سیستمها و نهادها توجه نکنند لازم است کنشگر عادی به بیفایدگی این بازی توجه کند.
هرچند برای ما مقاومتی لازم است در برابر بازیهای بیتناسب، بازیهایی که اصل بازی زندگی یعنی فرد بودن، متشخص بودن و مفید بودن را زیر سؤال میبرد و چه بسا آن را به قهقرا ببرد.
شاید بپنداریم که مسئول مستقیم این رویدادها نهادها و سیستمها هستند، بله زمینهها موجب شکلگیری این فرایند میشوند، اما یک راه انتخاب هم برای ما بهعنوان کنشگران عادی جامعه وجود دارد و آن پذیرش یا عدمپذیرش این گوی و میدان است.
بازی زندگی با ارزشهای متظاهرانه راه بهجایی نمیبرد، ارزشهای ذاتی دانشگاه هم برخاسته از بازیهای زندگی است و نیازمند تعهد، ریاضت و پیشرفت فوت و فن است، نه تظاهر به تشخص و منزلتطلبی و سادهاندیشی.
از طرفی مدرکگرایی پرچم دانشگاه را چرکین کرده و بدتر از آن پرچم زندگی و اصالتهای ما را هم با تردید و اضطراب مواجه کرده است. شاید اگر انتخابهای بهتری میان ارزشها و تشخصمان داشتیم امروز این همه مشکلات پیچیده و انباشته نداشتیم و در سالهایی که به فترت و سستی و در پوشش منزلت و القاب سپری کردهایم آنها را یکییکی حل کرده بودیم.
اینک باید بهخود برگردیم و انتخابهای دشوار و ناصحیح را بررسی کنیم اما بد نیست بدانیم که منطق سیستمها و نهادها هم بهدست خردورزی و پایمردی تکتک ما حل خواهد شد نه سستگیری، عافیتطلبی و منزلتجویی.
دانشگاه یک نهاد تسهیلگر برای تغییر ارزشهای هویتی به ارزشهای خردورزانه و سودمندانه است. در حالیکه دچار چنین پدیده ناگواری شده و در این گیرودار از سویی باید ارزشهای اقتصادی، فرهنگی و علمی را تغییر و تحول بخشیده و موجب پویایی سیستم کار و شخصیتی شود و از سوی دیگر، با رخنه ارزشهای سنتی مواجهه کند. لذا نقش آن بخش از کنشگران جامعه که درون نهاد دانشگاه کار و زندگی میکنند در انتخابهای دشوار و صحیح از اهمیت بالایی برخوردار است.
منبع: روزنامه ایران
*جامعه شناس
ارسال دیدگاه