دکتر امیر ناظمی*
اطلاعرسانی مهیج
در شرایط بحران چطور باید از ظرفیت سلبریتیها استفاده کرد؟
سیلهای اخیر، چندین استان کشور را با مشکلاتی جدی مواجه کرده است، یکی از اثرگذارترین فضاها در جریان کمکرسانی و اطلاعرسانی به مردم سیلزده، رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی بودند.
«رفتارشناسی کاربران رسانههای اجتماعی در جریان سیل اخیر» دربردارنده نکاتی است که میتواند راهگشای ما در مواجهه با بحرانهای بعدی باشد.
۱ در جریان سیل اخیر، این نکته بسیار حائز اهمیت بود که مردم برای کسب اطلاعات بیشتر به شبکههای اجتماعی متکی بودند. بهنظر میرسد با کاهش سرمایهاجتماعی و اعتمادعمومی به نهادهای رسمی و بهطور خاص صدا و سیما، مردم ترجیح میدهند که از طریق «شبکههای اجتماعی» کسب اطلاعات کنند. این امر را میتوان در جریان سیل اخیر بهخوبی صحتسنجی کرد؛ یعنی، اغلب افراد آن نوع خبرهایی را پیگیری و بازنشر میکردند که متکی بر اخبار فعالان اجتماعی و حتی شبکه دوستان و آشنایان بود و کمتر اخبار نهادهای رسمی همچون صدا و سیما را باز نشر میکردند.
برخی فعالان رسانهای و مسئولان از این رفتار کاربران انتقاد کرده و آن را عاملی برای رواج اخبار جعلی معرفی کردند. اما واقعیت این است که اخبار جعلی، در همه جوامع و در همه شبکههای اجتماعی کم یا زیاد وجود دارد و جزء پیامدهای استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی است. وقتی هر فرد امکان تولید خبر دارد، قاعدتاً پیامد اجتنابناپذیر آن انتشار اخبار جعلی است. اما بخشی از اخبار جعلی که در کشور ما مورد استقبال قرار میگیرد ناشی از دو مشکل اصلی است؛
نخست، بهدلیل عدم حضور گروههای مرجع و نهادهای رسمی خبررسانی در شبکههای اجتماعی بهخاطر برخی حساسیتها است. فعالیت بسیاری از نهادهای رسمی در شبکههای اجتماعی ضعیف است و این امر، فرصت را برای گروههایی فراهم میکند که به تولید اخبار جعلی میپردازند و همچنین آنان که با نیتهایی غیر از کمک به حل بحران وارد شبکههای اجتماعی میشوند. بهنظر میرسد سیاست یکپارچهای در کشور برای حضور در شبکههای اجتماعی وجود ندارد و این باعث شده تا میزان اخبار جعلی در کشور ما، بحرانیتر از سایر جوامع باشد.
بهنظر میرسد که راهحل مواجهه ما با شبکههای اجتماعی تا به امروز، بیشتر راهحلی منفعلانه بوده و متکی بر مسدودسازی دسترسیها و به نوعی نفی کارکرد شبکههای اجتماعی بوده است. اما اگر این رویکرد، فعالانه شود و ما بهجای مسدودسازی، حضور فعالانه و محتوای مناسب را هدف قرار دهیم از شدت این اخبار جعلی کاسته خواهد شد.
دوم اینکه، در جامعه ما، گروههای مرجع تقریباً محدود به سلبریتیهایی شدهاند که در حوزههایی چون هنر و ورزش فعالیت دارند اما سایر گروههای مرجع و افرادی که دارای اعتبارات آکادمیک و اجتماعی هستند کمتر در شبکههای اجتماعی حضور مییابند و بههمین دلیل عرصه برای رواج اخبار جعلی و غیرکارشناسی بیشتر میشود.
۲ درخصوص رفتارشناسی کاربران شبکههای اجتماعی در سیل اخیر، این انتظار عمومی از مسئولان بود که ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی بیشتری را برای کنترل بحران و مدیریت آن بهکار گیرند؛ بهعنوان مثال، تقاضاهای مختلف در خصوص خبررسانی و استفاده از ابزارهایی که در شرایط بحرانی برای مدیریت جامعه کارگشا است اینها از جمله اموری بود که پیوسته در رسانههای مجازی مطالبه میشد.
۳ سومین نکته را میتوان «ترازیابی» نامید؛ به این معنا که کاربران رسانههای مجازی، کشورها و جوامعی که تجربیات موفقتری از ما در مواجهه با بحرانها داشتهاند را مبنا قرار داده و ما را با آنان مقایسه میکردند و سعی میکردند با مثال آوردن از کارهایی که در سایر کشورها انجام میشد، وضعیت مدیریت بحران را به ارزیابی بگذارند. البته چنین مقایسهای در بسیاری از مواقع میتواند منجر به دلسردی و نارضایتی عمومی شود چرا که وقتی مردم خود را با میزان سرویسها و خدمات عمومی که شهروندان سایر کشورها دریافت میکنند، مقایسه میکنند، حس نارضایتی در آنان شکل میگیرد هر چند که نسبت به قبل میزان بیشتری از سرویسها را دریافت کرده باشند.
۴ نکته دیگری که در رفتار کاربران شبکه اجتماعی در سیل اخیر بسیار نمود بارزی داشت، تهییج و بسیج مردمی بود. واقعیت این است که در جریان بحرانهای طبیعی تنها اقدام شبکههای اجتماعی، انتشار اخبار نیست؛ بلکه بیش از آن، این شبکهها ابزاری برای تهییج احساسات و هیجانات عمومی و برانگیختن حس مشارکت اجتماعی است.
واقعیت این است که منفعلانه عمل کردن نهادهای رسمی در شبکههای اجتماعی، عامل تفویض این قدرت به کاربران رسانههای مجازی شده است. در جریان زلزله کرمانشاه بهیکباره فردی چون نرگس کلباسی بهعنوان یک فرد کنشگر جامعهمدنی و خارج از دولت، توانست با جلب اعتماد عمومی، کمکهای بسیاری را برای مناطق زلزلهزده جمعآوری کند. همچنین سلبریتیهایی همچون علی دایی و صادق زیباکلام هم بههمین ترتیب توانستند افراد بسیاری را برای کمک به مردم زلزلهزده با خود همراه کنند. منتهی به موازات این امر، نوع برخورد منفعلانهتری از سوی حاکمیت رخ داد بهطوری که بعد از جریان زلزله کرمانشاه حسابهای افرادی از این دست مسدود شد و تمام تلاش نهادهای رسمی این بود که از کارهای این افراد اعتبارزدایی شود.
ما خود با سیاستهای نادرست، فضای شبکههای اجتماعی را به سمتی بردهایم تا از افراد اعتبارزدایی شود و آنان نتوانند «کنشگری اجتماعی» خود را داشته باشند. تا زمانی که در سطح حاکمیت یاد نگیریم مواجهه با بحرانهای طبیعی جز با «مشارکت عمومی» ممکن نمیشود، زمینه را برای نقش منفی و تخریبگر شبکههای اجتماعی فراهم میکنیم. «کنشگری اجتماعی» و «مسئولیتپذیری» اجتماعی در میان جامعه بالا است اما در بخشی از حاکمیت، با روشهای مختلف سعی شده تا محدودسازی اتفاق بیفتد. مقایسه وضعیت زلزله کرمانشاه با سیلهای اخیر یک مقایسه جدی است؛ بدبینیای که بخشی از حاکمیت به جامعه مدنی دارد، باعث شده تا نقش و مشارکت جامعه مدنی یا پذیرفته نشود یا مسدود شود.
زلزله تمام شد و سیل هم پایانی خواهد داشت اما آیا نهادهای بحران ما برنامهای برای استفاده از توان سلبریتیها و جامعه مدنی برای برونرفت از بحران بعدی در دستور کار خود قرار دادهاند؟!
منبع: روزنامه ایران
*معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوریاطلاعات
ارسال دیدگاه