بهزاد فراهانی: هیچ کس مادرزاد آکتور نمی شود
تهران (پانا) - نشست خبری زندگی تئاتری من با حضور بهزاد فراهانی و همسر بازیگرش فهیمه رحیمینیا در تئاترشهر برگزارشد.
به گزارش روابطعمومی شانزدهمین هفته بزرگداشت تئاتر؛ درچهارمین روز، هفته بزرگداشت تئاتر نشست خبری زندگی تئاتری من با حضور بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمینیا بازیگر تئاتر نمایشهای عباس جوانمرد و بهزاد فراهانی در تالار مشاهیر تئاترشهر برگزارشد.
بهزاد فراهانی در ابتدای این نشست گفت: برنامه خیلی خوبی است که ما ازگذشته هم آگاه باشیم. این هنرمند با بیان این که هر فردی باید کوشش کند تا بهترین باشد به زندهیاد غلامحسین ساعدی اشاره کرد وادامه داد: اگر درام نویس هم میشوید مثل مستاجر من غلام حسین ساعدی باشید.
من بیژن هستم وتو بهزاد
لطف الله فراهانی مشهور به بهزادفراهانی، درباره نامش که آن را بیژن مفید برایش انتخاب کرده بود به بیان خاطرهای از فعالیتش در رادیو اشاره کرد که یکی از مسئولان رادیو به دلایل واهی نام این هنرمند را ازتیتراژ برنامه نمایش رادیویی حذف می کند و بهزاد فراهانی این نکته را با استادش بیژن مفید درمیان می گذارد و بیژن مفید با تعبیر شاعرانه ای می گوید: من بیژن هستم تو هم بهزاد .
موسس تئاتر کوچ افزود: ما ازمکتب مفید بسیار برخوردارشدیم مفید ها همشهری من بودند، غلامحسین مفید شاهنامه شناس بود، کیف داشت یلی بود رستم وسهراب را در دارالفنون اجرا کردیم و برای اینکه مرتضی عقیلی را از سرباز خانه به گروه بیاوریم سرهنگ را خنداندیم واتللو رابه لهجه ترکی اجراکردیم. من، نقش خر شهرقصه را بازی می کردم، ما در پیشگاهنگی شهبازکار می کردیم .
در ادامه بخشی از گزیده صحبتهای این هرنمند پیشکسوت تئاتر را خواهید خواند:
درتعزیه نقش شمر رابازی کردم
۶ سالگی پدرم تعزیه خوان بود درفراهان پس از نوجوانی وجوانی سعی کردم شخصیت های زیادی را درتعزیه بازی کنم .دربرابر پدرم که حضرت عباس راباز ی می کردمن نقش شمررابازی کردم. در۸ سالگی ازروستا به تهران به تهران آمدم عاشق نمایش بودم درتهران امکانات تعزیه وجود نداشت .
من باضرب چوب گلستان را از برکردم
وقتی ازمکتب درده به تهران آمدم درکلاس سوم قبول شدم میزمحمدعلی بسیار چیزهایی به من آموخت ازبرکردن گلستان البته به ضرب چوب. ششم را خوانده بودم ممنوع التحصیل شدم.
سرکیسیان ۱۷ سال در پاریس تئاتر خوانده بود
گروه ملی شاهین سرکیسیان شکل گرفته بود یک نفاق میان شاگردان سرکیسیان افتاده بود، شاهین را تنها گذاشتند فروغ فرخزاد با خجسته کیا آمدند پیش بیژن مفید تا ما را گلچین کنند و ببرند پیش شاهین سرکیسیان پیرمرد؛ شاهین سرکیسیان ۱۷ سال در پاریس تئاتر خوانده بود و رفیق صادق هدایت بود در بانک مرکزی دشمنی نصیریان با سرکیسیان اوج گرفته بود و پیس شاهین؛ زیاد فرصت اجرایی پیدا نمی کرد و ما تحت حمایت دکتر فروغ دردانشگاه نمایشهایی را به صحنه آوردیم مانند در انتظار گودو و چند نمایش دیگر روزنه آبی آخرین نمایش بود. سرکیسیان تجربه استانیسلاوسکی را به ما منتقل می کرد. بعد از فوت سرکیسیان ما پیوستیم به آربی آوانسیان.
من ۱۱ بار ناقالدی را برای عباس جوانمرد نوشتم
بهمن مفید پس از دیدن نمایش تیارت فرنگی (نویسنده وکارگردان سیروس ابراهیم زاده) به من گفت عباس جوانمرد ما را برای نشست دعوت کرده به گروه هنرملی و به ما حقوق هم می دهد، وقتی رفتم خدمت استاد جوانمرد رفاقت من با سعید سلطان پور و دولت آبادی به ذوقش خورد؛ جوانمرد زندان هم رفته بود. عباس جوانمرد مارادعوت کرد و گفت ماهی ۱۰۰ می دهند گفت من تورا به عنوان بازیگردوست دارم . وقتی عضو گروه تئاتر ملی شدم دیدم بیژن مفید، علی حاتمی، بیضایی می نویسند من چراننویسم؟ یک چیزی نوشتم اولین دست نویس ناقالدی درگروه خواندم کف زدند ولی جوانمرد آن را پاره کرد من ۱۱ بار نوشتم جوانمرد من را بوسید و رل ها را همان جا تقسیم کرد.
چیزی که برای گفتن دارم؛ عباس جوانمرد ریتم را به من یاد داد تمرکز، ایست روی صحنه شناخت یک کار وکالبدشکافی یک کاراکتر و بیضایی ازیک سو و پرتوی ازیک سو کمک می کردند، من پس از اخراج شدن از گروه هنرملی به شوش رفتم.
جمشید مشایخی رئیس تئاتر مملکت شد
جمشید مشایخی رئیس تئاتر مملکت شد. سال ۵۸ فستیوالی برگزارشد ۱۲۰ نمایش روی صحنه رفت معدن را روی صحنه بردم آثار بزرگی به روی صحنه رفت ما درلاله زار اجراکردیم در تئاتر دهقان و...نمایش خود را به روی صحنه آوردیم.
آقای مشایخی وقتی پتک را به صحنه آوردم به دیدن نمایش نیامد علتش را پرسیدم گفت من رئیس تئاتر شهرم، می دانم پیس تو سانسوری هست من نیامدم. و به خاطر ترفندی که مشایخی زد نمایش پتک سانسور نشد.
من بچه رادیو هستم
من بچه رادیو هستم توی زمانی که ما پیشاهنگی با بیژن مفید کار می کردم دعوت شد از بیژن که رادیو برود به برنامه دوم که تئاتر کارمی کرد بهمن مفید و مرتضی عقیلی راهم برد من به غلامحسین مفید گفتم .گفت: امتحان وجود دارد بیژن آن زمان به فرنگ رفت گویا کویین بی را کار کرده بود به زبان انگلیسی (مقصود فراهانی گویا همکاری بیژن مفید با جرج کویین بی است). امتحان دادم جواد منصور من رابه عنوان زیباترین صدا معرفی کرد. اولین پیسی که بازی کردم اسم من راپخش نکردند.
همه چیز از یک آگهی تلویزیونی شروع شد
پس از بهزاد فراهانی فهیمه رحیمینیا بازیگر نمایش های عباس جوانمرد و همسر بهزاد فراهانی با بیان این نکته که من خیلی کم در جمع ها صحبت می کنم سخناش را آغاز کرد، وی با خواندن متنی به بیان زندگی تئاتری خود اشاره کرد و گفت: برای من همه چیز از یک آگهی تلویزیونی شروع شد،گروه هنر ملی هنرجو می پذیرفتند بهزاد مدیر انظباطی گروه بود؛ دراین گروه استاد جوانمرد فن بیان و نصرت کریمی گریم و پانتومیم و داریوش آشوری و استاد حالتی تدریس می کردند. من اولین کاری که با گروه تئاتر ملی همکاری کردم ناقالدی بهزاد به کارگردانی عباس جوانمرد بود، بعد سلطان مار بهرام بیضایی؛ بیضایی به ما آموزش می داد، این نمایش درمشهد با هجوم و حمله کنسل شد فکر می کردند این نمایش درجهت شاه است.
بازیگر نقش خانم نگار در نمایش سلطان مار تصریح کرد: من اجرای تئاتری آرشین مالالان را پیداکردم. دایی کوچکم در این نمایش تار میزد و دایی بزرگم هم در این نمایش حضورداشت. سال ۴۹ در فیلم تجاوز به نویسندگی بهزاد فراهانی و کارگردانی حمید مصداقی بازی کردم فیلم در روستای بهزاد، درمنک بود. زمانی که ما هنوز ازدواج نکرده بودیم در نمایش جنگل بازی کردم، نمایشنامه نویس آن رینو سوکه اکو تا گاوا، کارگردانش هم محمود دولت آبادی بود و پیتربروک هم این نمایش را دید.
سپس بهزاد فراهانی گفت: سه سال من دیپلم نگرفتم همسرم تاکید کرد دیپلمت را بگیر و جلوی تحصیل من را هم نگیر آن وقت با تو ازدواج می کنم.
فهیمه رحیمی نیا در مهاجرت کوتاهی که برای ادامه تحصیل به همراه همسرش به فرانسه سفرکرد .دررشته هنرهای تجسمی ادامه تحصیل داد.
شانزدهمین دوره «هفته بزرگداشت تئاتر»، به دبیری محمودرضا رحیمی و با حمایت مالی بانک گردشگری از هفتم تا پانزدهم اردیبهشت ماه سال جاری برپاست.
ارسال دیدگاه