نگرش مردم با بلایای طبیعی «تغییر» می‌کند

تهران (پانا) ـ «جامعه‌شناسی فاجعه» بخشی از علم جامعه‌شناسی است که به تحلیل و بررسی پیامدهای بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله در جوامع مختلف می‌پردازد.

کد مطلب: ۹۰۹۳۶۵
لینک کوتاه کپی شد
نگرش مردم با بلایای طبیعی «تغییر» می‌کند

به گزارش روزنامه آرمان امروز ـ «جامعه‌شناسی فاجعه» بخشی از علم جامعه‌شناسی است که به تحلیل و بررسی پیامدهای بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله در جوامع مختلف می‌پردازد. سیل و بلایای طبیعی تأثیر شگرفی در ساختار و باورهای اجتماعی مردم یک جامعه می‌گذارد و به‌رغم اینکه ممکن است خاطرات تلخی برای آنها رقم بزند اما در درازمدت به یک تجربه تاریخی و گرانبها برای آنها تبدیل می‌شود؛ تجربه‌ای که در آن همه مردم یک هدف واحد را دنبال می‌کنند و همبستگی و اتحاد آنها بیشتر می‌شود. در طول تاریخ بشر بلایای طبیعی نقش مهمی در تغییرات و دگرگونی‌های جوامع مختلف داشته و این اتفاقات به‌همراه جنگ‌ها در برخی مقاطع سرنوشت یک جامعه را تغییر داده است. تأثیر بلایای طبیعی به‌ اندازه‌ای در طول تاریخ زیاد بوده که با ایجاد نگرش‌های تازه در برخی دوره‌های تاریخی روبه‌رو بوده‌ایم. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی مهم‌ترین پیامدهای جامعه‌شناختی سیل اخیر «آرمان» با دکتر امان‌ا... قرایی‌مقدم جامعه‌شناس برجسته کشور گفت‌وگو کرده‌ است. قرایی‌مقدم معتقد است: «جنگ‌ها و بلایای طبیعی که در طول تاریخ ایران رخ‌داده هیچ‌گاه نتوانسته ارتباطات اجتماعی و همبستگی اجتماعی را در بین مردم از بین ببرد. جامعه ایران روی ارزش‌ها و هنجارهایی استوار شده که ریشه‌های تاریخی دارد و با یک اتفاق از هم پاشیده نمی‌شود. همین هنجار و ارزش‌ها نیز بوده که جامعه را در مقابل مخاطرات زیادی که از سر گذرانده حفظ کرده است». در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید:

‌‌ ‌از نظر جامعه‌شناختی پدیده‌هایی مانند سیل چه پیامدهایی برای یک جامعه شهری یا روستایی به وجود می‌آورد؟

پدیده‌هایی مانند سیل در همه جوامع وجود دارد و همه جوامع تاکنون با این بلایای طبیعی مواجه بوده‌اند. با این حال به‌دلیل اینکه پدیده سیل در ایران کمتر سابقه داشته شرایط تا حدودی متفاوت است. این در حالی است که جامعه ایران با زلزله بیشتر مواجه بوده است.در حادثه سیل اخیر دو نکته مشهود بود؛ نخست اینکه همبستگی اجتماعی در مناطق سیل‌زده بسیار چشمگیر و قابل‌توجه بود، به‌شکلی که شاهد اتحاد و خلاقیت‌های دسته‌جمعی برای مهار سیل در بین مناطق سیل‌زده بودیم. نکته دیگر اما بی‌اعتمادی برخی از مردم سیل‌زده به دستگاه‌های تصمیم‌گیر است. بی‌شک یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مردم سیل‌زده فشار و استرس این مساله است که مسئولان بعضا نسبت به ساماندهی زندگی آسیب‌دیده آنهاعملکرد قابل‌توجهی ندارند و در نتیجه مدت‌ها طول می‌کشد تا دوباره به زندگی عادی خود باز گردند.همین مساله نیز سیل‌زدگان را آشفته و سراسیمه می‌کند. مردم سیل‌زده به این دلیل عجله دارند و نمی‌خواهند مسئولان در رسیدگی به وضعیت آنها سهل‌انگاری کنند و با تأخیر به وضعیتشان رسیدگی کنند. به همین دلیل نیزتلاش زیادی می‌کنند تا در کوتاه‌مدت وضعیت زندگی خود را بهبود بخشند. در نتیجه سراسیمگی در مواجه با سیل اخیر بیشتربه دلیل بی‌اعتمادی به نهادهای سازمان‌یافته است.

به نظر می‌رسد علاوه‌بر بی‌اعتمادی‌ای که دراین زمینه وجود دارد چارچوب‌های اجتماعی نیز آمادگی لازم برای مواجه با این‌گونه بلایای طبیعی را ندارد. آیا این چنین است؟

در طول تاریخ ایران به دو شیوه با بلایای طبیعی مواجه می‌شده است؛ نخست مواجه نهادهای سازمان‌یافته با این اتفاقات است و دیگری مواجه سازمان‌نیافته که بیشتر مردم‌نهاد است و مردم به‌صورت خودجوش آن را انجام می‌دهند. یک تفاوت اساسی بین این دو رویکرد وجود دارد. مواجه سازمان‌نیافته و مردمی در تاریخ ایران ریشه بسیار کهن و قدیمی دارد و به گذشته دور باز‌می‌گردد. این در حالی است که مواجه سازمان‌یافته که بیشتر در نوع ساختار مدیریتی کشور متبلور می‌شود تاریخ کمی دارد بیشتر به دوران مدرن در ایران بازمی‌گردد. تاریخ مواجه سازمان‌یافته با این بلایای طبیعی بیشتر به زمان تأسیس سازمان مددکاری اجتماعی بازمی‌گردد.این اتفاق در دهه۴۰ شمسی رخ‌ داد و زمانی که خانم خلعتبری در خیابان فرشته امروزی این سازمان را تأسیس کرد و در نهایت مورد تائید مجلس شورای ملی نیز قرار گرفت. در کشورهای توسعه‌یافته این‌گونه سازمان‌ها شکل می‌گیرد تا از یک جهت مردم آمادگی لازم برای وقوع بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله داشته‌باشند و از سوی دیگر در هنگام وقوع این اتفاقات به‌صورت سازماندهی شده با آسیب‌دیدگان این بلایا برخورد شود.

‌‌ ‌چه نشانه‌هایی در فعالیت مردم در سیل اخیر وجود دارد که شما عنوان می‌کنید بی‌اعتمادی مردم آسیب‌دیده را آشفته‌تر می‌کند؟

شرایط جامعه ایران به‌شکلی است که می‌توان بی‌اعتمادی اجتماعی را ریشه بسیاری از مشکلات کنونی کشور قلمداد کرد. این بی‌اعتمادی نیز ریشه تاریخی دارد. بررسی جامعه‌شناسی تاریخی جامعه ایران نشان می‌دهد که دلیل اصلی عدم توفیقات، بی‌اعتمادی مردم است.
در شرایط کنونی نوع گفتار و رفتار مسئولان باید وضعیت را ترمیم کند، یعنی به‌طریقی که این دیوار بی‌اعتمادی فروبریزد. اگر مسئولان در گفتار خود عنوان ‌کنند تلاش می‌کنند ارزانی در کشور وجود داشته باشد و جلوی رانت و اختلاس را بگیرند اما اهتمام جدی در قالب یک برنامه مدون برای انجام این عمل صورت نپذیرد و هرچه بگذرد مردم با گرانی‌های بیشتری مواجه ‌شوند و میزان فسادهای اقتصادی و اختلاس‌هانسبت به گذشته افزایش پیدا ‌کند،‌ آن‌وقت تضاد و تناقض بین حرف و عمل حادث می‌شود و بی‌اعتمادی نیز چه‌بسا از همین‌جا آغاز شود. همه این مسائل در کاهش اعتماد اجتماعی نسبت به مسئولان تأثیرگذار است. نمی‌شود به مردم وعده داد اما عکس آن در جامعه اتفاق بیفتد. به همین دلیل مسئولان جامعه باید مراقب گفتارها و وعده‌هایی که به مردم می‌دهند باشند واز سوی دیگر به وعده‌هایی که می‌دهند عمل کنند. در زلزله و سیل اخیر برخی به‌دلیل عدم‌اعتماد به نهادهای سازمان‌یافته کمک‌های خود را به سلبریتی‌ها دادند تا از طریق آنها به‌دست آسیب‌دیدگان برسد. آنها گمان می‌کنند برخی مسئولان در حوادثی مانند سیل تلاش می‌کنند خودشان را نشان دهند و در نهایت اقدامی اساسی برای آن انجام نمی‌دهند.

‌‌ ‌آیا زمانی که در یک جامعه شهری یا روستایی سیل یا زلزله رخ می‌دهد از منظر جامعه‌شناختی آن جامعه متلاشی می‌شود و مناسبات اجتماعی به هم می‌ریزد؟ آیا افزایش تعداد تلفات واز دست‌دادن نزدیکان این وضعیت را تشدید می‌کند؟

اگر در جامعه همدلی و همبستگی وجود داشته باشد و معنویت بر آن حاکم باشد از هم متلاشی نمی‌شود. دلیل اینکه امروز همبستگی بین مردم جامعه بعضا شکننده‌شده حاکم‌شدن مادیات و روابط صوری است، برای مثال مثال در کشور ژاپن در بلایای طبیعی اخیر حدود۲۹۰ نفر کشته شدند. با این وجود مردم این کشور به دلیل اینکه به نهادهای سازمان‌یافته خود اعتماد دارند تقصیر را گردن این نهادها نمی‌اندازند. نکته دیگر اینکه باید علت واقعی و علمی رخ‌دادن بلایای طبیعی را یافت و در پی چاره‌جویی برآمد وگرنه در چنین شرایط برای رسیدگی به مردم آسیب‌دیده سخت‌تر نیز می‌شود. واقعیت این است که روابط اجتماعی در جامعه ایران ناپایدار شده است. مسئولان باید برای همبستگی اجتماعی تلاش جدی‌تری داشته‌باشند و با برخی عملکردهای خود این وضعیت را تشدید نکنند. هنگامی که همبستگی و همدلی به‌صورت ارگانیک بین اعضای جامعه وجود داشته باشد در مواجهه با اتفاقاتی مانند سیل و زلزله اتحاد و همبستگی مردم بالاترمی رود و در نتیجه آسیب‌ها کاهش پیدا می‌کند و همه در کنار هم می‌کوشند راه چاره بهتری بیابند. خوشبختانه جامعه ایران با همه جنگ‌ها و بلایای طبیعی و مشکلاتی که همیشه با آنها روبه‌رو بوده‌اند هیچ‌گاه از هم نپاشیده است. ایرانیان با فرهنگ غنی خود در مقابل مهاجمان این مرز و بوم پیروزمندانه مقاومت کرده و هیچ‌گاه عقب ننشسته‌اند و این مهاجمان با نزدیک‌شدن به فرهنگ ایران توانستند سطح آگاهی خود را افزایش بدهند. نمونه این وضعیت درباره مغول‌ها وجود داشته و مغول‌ها بیش از آنکه تحت‌تأثیر جنگاوری ایرانیان شوند تحت‌تأثیر فرهنگ و تمدن ایران قرار گرفتند. در نتیجه جنگ‌ها و بلایای طبیعی که در طول تاریخ ایران رخ‌داده هیچ‌گاه نتوانسته ارتباطات اجتماعی و همبستگی اجتماعی را در بین مردم از بین ببرد. جامعه ایران بر ارزش‌ها و هنجارهایی استوارشده که ریشه‌های تاریخی دارد و با یک اتفاق از هم پاشیده نمی‌شود.همین هنجار و ارزش‌ها نیز بوده که جامعه را در مقابل مخاطرات زیادی که جامعه از سرگذرانده حفظ کرده است. روابط اجتماعی در ایران بیشتر مبتنی بر رابطه مردم با مردم است و این پیوند عمیق تاریخی بوده که جامعه ایران را در مقابل بلایای مختلف طبیعی و انسانی حفظ کرده است. در حادثه سیل اخیر نیز مشاهده کردیم که مردم از اقصی نقاط کشور برای کمک به آسیب‌زدگان سیل اعلام همکاری کردند و خود را به مناطق سیل‌زده رساندند و هریک به‌اندازه توانایی خود کوشید تا به آسیب‌دیدگان کمک کند.این اتفاقات نشان می‌دهد پیوندهای معنوی و روح ملی‌گرایی در ایران از بین نرفته و از بین نیز نخواهد رفت.

‌‌ ‌سیل و بلایای طبیعی چه تأثیری بر ساحت خانواده می‌گذارد؟

سیل و بلایای طبیعی درمرحله نخست انسجام و اتحاد اعضای خانواده رابیشتر می‌کند. در سیل اعضای خانواده و خویشاوندان در یک وضعیت مشترک قرار می‌گیرند و یک هدف واحد را دنبال می‌کنند. البته این وضعیت در همه شهرهای کشور وجود ندارد و در شهرهایی مانند تهران و یا کلان‌شهر‌های دیگر کشور متفاوت است. در تهران به دلیل اینکه مادیات بر زندگی شهری غلبه پیدا کرده و بعضا همه‌چیز با پول و درآمد و ثروت سنجیده می‌شود وضعیت با شهرهای کوچکی مانند پلدختر و یا شهرهای استان خوزستان متفاوت است. تئوری سوروکین عنوان می‌کند که در شرایط کنونی مادیات و پول بر زندگی بشر حکمفرماست. در چنین جوامعی روابط اجتماعی صوری، زودگذر و موقتی است.البته براساس تئوری سوروکین ارزش‌های مادی در شهرهای کوچک نیز رسوخ کرده و شرایط به شکلی نیست که در این شهرها ارزش‌های معنوی به‌صورت کلی حکمفرما باشد. با این وجود در این‌گونه شهرها پیوندهای بین اعضای خانواده و جامعه تا حدودی نسبت به گذشته حفظ شده است.

‌‌ ‌آیا این امکان وجود دارد که با وقوع سیل و بلایای طبیعی ساختارها و باورهای یک جامعه دگرگون شود؟

بله؛ این مسأله در جامعه‌شناسی تغییر قابل‌تحلیل است.علم جامعه‌شناسی به دو بخش جامعه‌شناسی ایستا و پویا تقسیم‌بندی می‌شود. جامعه‌شناسی پویا نیز تغییرات اجتماعی را مطالعه می‌کند و تغییرت اجتماعی ناشی از بلایای طبیعی در این گروه قرارمی گیرد. در طول تاریخ ایران سیل، زلزله و جنگ تأثیرات عمیقی روی طرز تفکر و بینش و امیال مردم گذاشته است. از سوی دیگر این بلایا به یک تجربه تاریخی برای یک جامعه تبدیل می‌شود که در درازمدت رفتارها و هنجارهای آن جامعه را شکل می‌دهد. این تجربه تاریخی در مقاطعی که بلایای طبیعی تکرار می‌شود دوباره به کمک مردم می‌آید و مردم با آگاهی ذهنی با آن مواجه می‌شوند. در مواردی که بلایای طبیعی شدید و با تلفات زیاد همراه باشد حتی پیامدهای شدیدی در پی دارد که می‌توان در دوره‌هایی از تاریخ شاهد این مساله بود.

‌‌ ‌ تغییراتی که پس از سیل در جامعه رخ می‌دهد مثبت است یا منفی؟

هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی. این مساله به‌نوعی نگرش مردم آن جامعه و حکومت‌ها بستگی دارد. در جامعه ایران نیز هردو جنبه این مساله وجود داشته است، برای مثال گلایه‌هایی که مردم نسبت به ناکارآمدی دستگاه‌های مسئول در این زمینه عنوان می‌کنند و طول‌کشیدن بازگشت مردم به زندگی عادی به‌دلیل ضعف مدیریت جنبه‌های منفی است و از سوی دیگر کمک‌های امدادی که از سوی نهادهای سازمان‌یافته و مردم به آسیب‌دیدگان می‌شود جنبه‌های مثبت این تغییرات را نشان می‌دهد. در هر صورت جامعه در مواجه با چنین اتفاقاتی یک تجربه گرانبها را به دست می‌آورد. یکی از پیامدهای مثبت بلایای طبیعی تغییر بافت فرسوده شهرها و روستاها و به‌روز شدن بناهای شهرهاست. از سوی دیگر بلایای طبیعی می‌تواند ضعف‌های مدیریتی را به مسئولان رده بالای کشور نشان بدهد، برای مثال در سیل اخیر همه به این نتیجه رسیدند که قطع درختان در مناطق شمالی کشور یکی از عوامل اصلی تشدید خسارت‌ها به محصولات کشاورزی و همچنین جان مردم بوده است. همه این اتفاقات برای یک جامعه به تجربه تبدیل می‌شود. پس از این اتفاقات مردم جامعه به این نتیجه می‌رسند که نباید در مسیر رودخانه‌ها خانه بسازند و یا درختانی که در مسیر سیلاب قرار دارند قطع کنند که مسیر سیلاب هموار شود و میزان تخریب آن افزایش پیدا کند.

‌‌ ‌برای بهبود و ترمیم وضعیت روانی و اجتماعی آسیب‌دیدگان سیل چه باید کرد؟

در مرحله نخست باید روانشناسان و مددکاران اجتماعی به میان مردم بروند و با آنها درباره مشکلاتشان صحبت کنند و برای آنها راه‌حل ارائه کنند. با این حال تا زمانی که وضعیت زندگی آنها به شرایط عادی بازنگردد وضعیت روانی و اجتماعی آنها نیز تغییر نخواهد کرد. اولین نیاز آسیب‌دیدگان خانه آنهاست که فروریخته است و تا زمانی که خانه آنها به وضعیت سابق بازنگردد نمی‌توان به مسائل دیگر آنها توجه کرد. مردم آسیب‌دیده هنگامی که مشاهده کنند خسارت‌های واردشده به منزل و محصولات کشاورزی آنها تأمین‌شده و آنها دوباره صاحب خانه شده‌اند وضعیت روانی بهتری پیدا می‌کنند و امید به آینده در بین آنها زیاد می‌شود. در نتیجه ترمیم وضعیت اقتصادی مردم سیل‌زده نقش تعیین‌کننده‌ای در بهبود وضعیت روانی و اجتماعی آنها و همچنین رضایتمندی سیاسی خواهد داشت. مردم اگر مشاهده کنند مسئولان به آنها وعده‌هایی داده‌اند اما عمل نکرده و وضعیت زندگی آنها تغییرنکرده دوباره بی‌اعتمادی در بین مردم افزایش پیدا خواهد کرد.

منبع: روزنامه آرمان امروز

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار