صلاح الدین خدیو*
بلوف انتخاباتی اردوغان با استفاده از گزینه همکاری نظامی با ایران
در بحبوحه بحران گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی، صادق قطب زاده وزیر امور خارجه وقت ادعا کرد که عمر توریخوس، رئیس جمهوری پاناما شخصا با او تماس گرفته و از آمادگی کشورش برای استرداد شاه به ایران خبر داده است. اما بلوف سیاسی قطب زاده که مایل بود از طریق حل و فصل بحران گروگانها جایگاه سیاسی خود را تثبیت کند، نگرفت و به سوژه طنزپردازان و لطیفه گویان تبدیل شد.
یکی از لطیفه های رایج این بود که یکی از طنزپردازان با تلفن به دفتر وزیر، خود را عمر توریخوس جا زده و وزیر را مشعوف کرده است.
ادعای دولت ترکیه درباره آغاز عملیات مشترک با ایران علیه پ.ک.ک نیز که با تکذیب فوری مقامات ایرانی روبه رو شد، ظاهرا از همین سنخ است. شاید اگر عزیز نسین زنده بود می شد وی را متهم کرد خود را به جای مقامات ایرانی گذاشته و وزیر کشور ترکیه را فریب داده است!
به همین سیاق آنچه وزیر کشور ترکیه در این باره گفت، بیشتر از آنکه عملیات جنگی یا یک ماجراجویی نظامی جدی در خارج از مرزها باشد، عملیاتی سیاسی به منظور جذب آرا در انتخابات روزهای آتی است. مانوری تبلیغاتی که به مشخصه انتخاباتهای چهار سال گذشته این کشور تبدیل شده ولی برای بار نخست پای یک کشور خارجی هم به میان کشیده شده است.
یحتمل طرف حساب ترکها در این زمینه که بهانه بلوف پیش گفته را به آنها داده نه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، بلکه مقامات وزارت کشور و کمیسیون های مشترک طرفین برای امور مرزی بوده اند که به صورت روتین درگیر این مسائل هستند و غیر از انتخابات ترکیه اتفاق جدیدی هم در رابطه فیمابین نیفتاده است.
همان گونه که گفته شد عملیات نظامی و تهییج احساسات ناسیونالیستی به صورت بخشی از فرایند انتخابات ترکیه در آمده است و بدون آن کارزار تبلیغاتی حزب حاکم پیش نمی رود. اما نکته مهم اینجاست که این بار کانون عملیات نظامی ویژه انتخابات پیش رو، تغییری عمده کرده است.
در ماه های گذشته آنکارا مرتب از اعلام ساعت صفر حمله به شرق فرات می گفت و تلاش می کرد با راه اندازی شوی ملی گرایانه، از حزب جمهوری خواه خلق اعتبار زدایی و حزب دمکراتیک خلق ها را در تنگنای سیاسی و امنیتی بگذارد.
با اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، به نظر می رسید که ترکیه به هدف خود نائل آمده است، اما با تغییر در این تصمیم و تعهد تلویحی آمریکا برای حفاظت از کردها، نقشه حزب حاکم نقش برآب شد. پیامدهای این ناکامی البته برای ترکیه مضاعف بود. غیر از به تعویق افتادن اهداف نظامی عملیات تا زمانی نامشخص، اعتبار سیاسی اردوغان هم به عنوان کسی که هر چه می گوید عمل می کند، نیز زیر سوال رفت.
عملیات سپر فرات و شاخه زیتون که با هماهنگی روسیه انجام شدند، این تصور را ایجاد کرده بودند که باید منتظر حمله های متناوب ارتش ترکیه و سقوط دومینیووار مواضع نظامی در شمال سوریه ماند.
ظاهرا برای پیشگیری از سرایت این پندار در افکار عمومی که می تواند ریزش آرا را در پی داشته باشد، استراتژیست های انتخاباتی ناامید از گشوده شدن قفل جبهه جنوب، سراغ مرزهای شرقی کشور رفته اند. اما روشن است که جنگ در مرزهای شرقی مانند مداخله در سوریه ظرفیت تبدیل شدن به سوژه خبری و مآلا تبدیل به پیروزی سیاسی و انتخاباتی را ندارد، به همین خاطر در کنار آن باید فیل هوا کردن " عملیات مشترک با ایران" هم قرار گیرد. نکته ای که ناظران سیاسی به فراست متوجه آن می شوند.
* تحلیلگر مسائل بین الملل
منبع: دیپلماسی ایرانی
ارسال دیدگاه