دلنوشته یک دانشآموز به فرزند شهید اسدی
ساری (پانا) - فاطمه امیری دانشآموز دبستان شهدای امام زاده عباس (ع) شهرستان ساری دلنوشتهای خطاب به فرزند شهید مدافع حرم سید جواد اسدی که پیکرش فردا در ساری تشییع میشود، نگاشت.
این دلنوشته، هدیه ای کوچک است به برادر عزیزمان سید احمد اسدی.
چند روزی است که خبر پیداشدن پیکر مطهر شهید اسدی را شنیده ایم.
او هم مدافع حرم است. مثل شهید محمود رادمهر، مثل شهید سعید کمالی که باعث سرافرازی شهرمان هستند.
این روزها از خودم میپرسم: «چه چیزی باعث شده تا این پدرها از فرزندانشان بگذرند و راحتی و زندگی در شهرشان را رها کنند و چندین کیلومتر آن طرفتر، در کشور دیگری با داعشیها بجنگند؟»
سید احمد، همه ما میدانیم که پدر تو، پدر حسن و مهدی بلباسی و پدر علی و محمد رادمهر، قهرمانان ما هستند.
آنها به خاطر اینکه ما در آرامش و امنیت درس بخوانیم و زندگی کنیم و به خاطر اینکه دشمنان حرم خواهر و دختر امام حسین (ع) را خراب نکنند، به سوریه رفتند.
خوش به حالت سید احمد، روز قیامت که بشود پیش چشم حضرت زینب(س) سربلند هستی، چون تو پسر یک مدافع حرمی.
یادش بخیر آن روز که برای آخرین بار با پدرت خداحافظی کردی، و یا آن روز که برای آخرین بار صدایش را شنیدی.حالا پیکرمطهرش برگشته، چشم و دلت روشن.
ما نیز ایرانی هستیم، مسلمان هستیم، در این خاک مقدس به دنیا آمدیم و زندگی می کنیم و می خواهیم برای ایران عزیزمان تلاش کنیم.
ما به پدر شهید تو، و به همه ی شهیدان قول میدهیم که صحبت هایشان را و اعتقاداتمان را فراموش نکنیم.
قول میدهیم که اجازه ندهیم، دشمن غیرت حضرت علی اکبر را از یادمان ببرد.
قول میدهیم که با یادگیری علم و تلاش بیشتر و عبادت خدا، ماهم باعث خشنودی امام خامنه ای شویم.
خدا کند پیکر بقیه ی شهدا هم از خان طومان سوریه برگردد.
برایتان از خداوند سلامتی و موفقیت را می خواهیم.
صلوات
فاطمه امیری
دبستان شهدای امام زاده عباس (ع)
ارسال دیدگاه