حسین علایی: آمریکا اگر نشان دهد به دنبال براندازی در ایران نیست میتواند به مذاکره امیدوار باشد
تهران (پانا) - نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه معتقد است که هدف آمریکا همواره تغییر نظام در ایران بوده است اما چون دولتمردان آمریکا آن را غیرعملی و ناممکن میدانند، تغییر رفتار را گام اول در مهار ایران میدانند.
به گزارش روزنامه اعتماد، سردار حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه که سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائممقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز در کارنامه خود دارد راهبرد اصلی دولتهای متفاوت آمریکا در قبال ایران را تغییر رژیم میداند اما میگوید دولت آمریکا با ناامیدی از این مساله اکنون سیاست تغییر رفتار ایران را به عنوان گام اول انتخاب کرده است. سردار علایی اعتقاد دارد که اروپا نیز مانند آمریکا به منظور حفظ توازن به نفع رژیم اسرائیل در منطقه به دنبال محدودسازی برنامه موشکی ایران است. مشروح گفتوگو با سردار حسین علایی به شرح زیر است:
برنامه موشکی ایران همواره مورد سوال و اعتراض کشورهای غربی بوده اما در چند ماه اخیر اروپاییها نیز در ماهیت اعتراض و نه نوع برخورد به آمریکا پیوستهاند و به عنوان نمونه ادعا میکنند که برنامه موشک بالستیک ایران در تعارض یا در ناسازگاری با قطعنامه ۲۲۳۱ است. فکر میکنید با توجه به آنکه بودجه نظامی ایران در مقایسه با کشورهای همسایه و منطقه بسیار ناچیز است دلیل این میزان حساسیت روی برنامه موشکی ما چیست؟
ایران در دوران حکومت شاهنشاهی فاقد موشکهای زمین به زمین و موشکهای بالستیک بود. از روزهای آغازین جنگ تحمیلی، ارتش عراق از موشکهای فراگ برای حمله به شهر دزفول استفاده میکرد. اما به تدریج عراق از موشکهای اسکاد بی ساخت شوروی نیز علیه شهرهای ایران استفاده کرد. این در حالی بود که مردم آسیب دیده از حملات موشکی صدام بهطور مرتب شعار «موشک جواب موشک» را میدادند ولی قوای مسلح ایران فاقد چنین توانی برای پاسخگویی به دشمن بودند. تداوم حملات موشکی صدام به شهرهای ایران و نیز افزایش برد موشکهای عراق، جمهوری اسلامی ایران را وادار کرد تا به دنبال ایجاد توان موشکی در داخل کشور بیفتد. از آنجا که کشورهای اروپایی و آمریکا و شوروی عملا جانب صدام را در جنگ گرفته بودند، بنابراین ایران ناچار شد تا با خرید تعداد معدودی موشک بالستیک از کشورهای جهان سوم و با بهرهگیری از دانش مهندسان جوان خود، دست به طراحی و مهندسی معکوس موشکهای اسکاد بزند و توسعه توان موشکی را در داخل کشور برنامهریزی کند.
اما از همان روزهای اول شروع فعالیتهای موشکی در ایران، اروپا و آمریکا نسبت به آن حساسیت نشان دادند و در اواخر جنگ تحمیلی تصمیم به تاسیس رژیم کنترل موشکی گرفتند تا قدرت دفاعی ایران را محدود کنند.
در مذاکرات برجام نیز اروپا و آمریکا سعی کردند تا برای محدودسازی توان موشکی ایران، جمهوری اسلامی را تحت یک رژیم خلع سلاح گسترده قرار دهند که خیلی موفق نشدند. بنابراین توسعه توان موشکی ایران که ماهیتی دفاعی دارد در تعارض با قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل نیست.
آیا محدودسازی برنامه موشکی ایران هدف نهایی آمریکا و دولت ترامپ است یا این دولت برنامه موشکی را به ابزاری برای اعمال فشار بر ایران به منظور به پای میز مذاکره کشاندن آن تبدیل کرده و در نهایت ممکن است با سایر امتیازهایی که طبیعتا در مذاکره دوجانبه یا چندجانبه میگیرد با برنامه موشکی ایران هم موافقت کند؟
هدف اصلی آمریکا و اروپا ضعیف نگه داشتن قدرت دفاعی ایران است. آنها نگران امنیت اسرائیل هستند و معتقدند که افزایش توان موشکی ایران، موازنه قوا را علیه اسرائیل بههم خواهد زد. بنابراین به دنبال برگزاری یک نوع گفتوگوی موشکی شبیه گفتوگوهای هستهای هستند تا بتوانند از آن طریق، محدودیتهایی را برای قابلیتها و ظرفیتهای قدرت موشکی ایران اعمال کنند. آنها میخواهند تا محدودیتهایی را برای برد، دقت، تعداد و میزان موشکهای موجود در ایران ایجاد کنند به گونهای که حتی بتوانند نقل و انتقال موشکی را نیز کنترل کنند. آنها پیوسته به تضعیف قدرت ایران میاندیشند و تحمل وجود یک قدرت موشکی در خاورمیانه که تحت کنترل آنها نباشد را ندارند.
اروپاییها تجربه برجام را برای خود فرآیندی موفق و برای ایران محدود کننده میدانند و میخواهند با فشارهای جدید، این تجربه را درباره توان موشکی ایران نیز تکرار کنند و هیچ چیزی هم به ایران ندهند، درست مثل خروج ترامپ از برجام و تداوم تحریمها.
رژیم اسرائیل و ادعاهای این رژیم در تهدید خواندن برنامه موشکی ایران را تا چه اندازه در تصمیمگیریهای اروپا درباره برنامه موشکی ما سهیم میدانید؟
همه میدانند که سلاحهای هستهای و کلاهکهای اتمی اسرائیل از خطرات و تهدیدات دایمی برای تمامی کشورهای خاورمیانه است که اگر یک قدرت بازدارنده در برابر آن به وجود نیاید، امکان بهکارگیری این سلاحهای هستهای علیه کشورهای مسلمان افزایش مییابد. بنابراین از آنجا که سیاست آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی بالا نگاه داشتن دست اسرائیل از نظر نظامی نسبت به تمامی کشورهای خاورمیانه است، بنابراین آمریکا و اروپا نگران برنامه موشکی ایران هستند، زیرا توان موشکی ایران، حکومت اسرائیل را از اجرای سیاست از «نیل تا فرات» بازمیدارد و او را مجبور میسازد تا از فکر لشکرکشی به کشورهای همجوار منصرف شود و به لاک دفاعی فرو رود. بنابراین بعضی از کشورهای اروپایی درصدد کمک به اسرائیل برای حفظ برتری قدرت نظامی آن هستند.
در یکی از سخنرانیهای خود تاکید کرده بودید که ترامپ نمیخواهد ایران نیروی هستهای اعم از صلحآمیز یا غیرصلحآمیز داشته باشد.این در حالی است که برخی تحلیلگران مسائل ایران و آمریکا میگویند رئیسجمهوری آمریکا صرفا به دنبال توافقی با ایران است که نام ترامپ را بر پیشانی داشته باشد و توافق باراک اوباما نباشد و چه بسا در این توافق فرضی، ترامپ از خیر بسیاری از محدودیتهایی که در برجام توسط آمریکاییها بر ایران تحمیل شد، بگذرد. نظر شما در این باره چیست؟
سیاست ترامپ باز گرداندن ایران به دامان آمریکاست. او ایران مستقل از سیاستهای آمریکا را نمیخواهد و معتقد است که ایران نه تنها نباید با سیاستهای آمریکا در خاورمیانه مخالفت کند، بلکه باید مثل زمان شاه، مجریسیاستهای آمریکا در منطقه خلیج فارس باشد. ترامپ به دنبال مذاکره با ایران از موضع قدرت است تا بتواند سیاستهای خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل کند و معاهدهای را با ایران امضا کند که برای همیشه برنامه هستهای و موشکی ایران کنار گذاشته شده یا در کنترل آمریکا قرار گیرد و ایران نتواند در این حوزهها بهطور مستقل عمل کند. بنابراین، به نظر میرسد که ترامپ به دنبال گرفتن امتیازات بیشتری نسبت به اوباما از ایران است تا در افکار عمومی خود را موفقتر از اوباما در مهار ایران نشان دهد.
در حال حاضر دولت آمریکا سیاست فشار حداکثری بر ایران در حوزههای متفاوت سیاسی، اقتصادی و امنیتی را دنبال میکند و گفته میشود که هدف اصلی به پای میز مذاکره کشاندن ایران است. فکر میکنید اگر ایران در دو سال باقیمانده از دور نخست ریاستجمهوری ترامپ باز هم در برابر مذاکره با این دولت مقاومت کند، احتمال روی آوردن دولت آمریکا به گزینه نظامی وجود خواهد داشت؟ (اخیرا منابع آمریکایی فاش کردهاند که ترامپ حتی در مواجهه نیروهای ایرانی با آمریکایی در خلیج فارس هم این سوال را مطرح کرده بود که چرا ما نیروهای ایرانی را هدف قرار نمیدهیم و با توصیههای جیمز متیس، وزیر دفاع سابق از خیر حمله نظامی گذشته بود).
به کارگیری قدرت نظامی برای حل مسائل سیاست خارجی، همواره از سیاستهای آمریکا بوده است. حمله به افغانستان و عراق و حضور نظامی در سوریه و کمک به عربستان در تهاجم نظامی به یمن از نمونههای آن در همسایگی ایران است. اما ترامپ معتقد است که این اقدامات نظامی نه تنها مشکل آمریکا را حل نکرده است، بلکه حدود ۷۰۰۰ میلیارد دلار هزینه روی دست آمریکا گذاشته است. در افغانستان نه تنها طالبان از بین نرفت بلکه الان ترامپ به دنبال نوعی مصالحه با این گروه است، در عراق هم آمریکا نتوانست جای پای خود را محکم کند و در حال حاضر بنای بر خروج نظامیان خود از سوریه را نیز دارد. بنابراین دولتمردان آمریکا روی آوردن به اقدام نظامی علیه ایران را بیفایده میدانند، گرچه جان بولتون و پمپئو به دنبال آنند. ولی ترامپ به دنبال فروپاشی اقتصاد ایران با اعمال تحریمهای گسترده و بیرحمانه است تا مردم ایران را به ستوه آورند و با دست مخالفین بتوانند نظام را تغییر دهند یا با تداوم فشارها جمهوری اسلامی را تسلیم خواستههای خود کنند.
وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ترامپ به صراحت در موضعگیریهای عمومی اعم از سخنرانیها و مصاحبهها و فضای مجازی، از تغییر رژیم در ایران حمایت میکنند که نمونههای اخیر آن توییتهای مایک پمپئو در سالروز انقلاب اسلامی است. همزمان برخی چهرههای اپوزیسیون در داخل نیز بر تعداد دیدارها با مقامهای آمریکایی در دولت و کنگره برای اعمال فشار بر نظام ایران افزودهاند. در چنین شرایطی همچنان اعتقاد دارید که هدف آمریکا تغییر رفتار ایران است؟
هدف آمریکا همواره تغییر نظام در ایران بوده است، اما چون دولتمردان آمریکا آن را غیرعملی و ناممکن میدانند، تغییر رفتار را گام اول در مهار ایران میدانند.
برخی از تحلیلگران اروپایی میگویند که ایران و اروپا هر دو سیاست صبر برای به پایان رسیدن دوره نخست ریاستجمهوری ترامپ و احتمالا شکست وی یا عدم مشارکت او در دور دوم را در پیش گرفتهاند. فکر میکنید با توجه به حجم فشار اقتصادی و سیاسی که روی ایران از سوی دولت ترامپ گذاشته شده و از طرف دیگر ایران میگوید تا زمانی که زبان تهدید و تحریم آمریکا متوقف نشود مذاکره نمیکند، باید احتمال هرگونه مذاکره میان ایران و آمریکا در دو سال باقیمانده را صفر دانست؟
اصل مذاکره اگر از موضع برابر باشد، میتواند راهگشا باشد. اگر آمریکا به این نتیجه برسد که برقراری تحریمها علیه ایران به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، ممکن است کوتاه بیاید و حاضر شود تا پمپئو ۱۲ شرطی را که اعلام کرده بود، ملغی کند و ترامپ با برداشتن تحریمها، راه مذاکره را باز کند. آمریکا اگر بتواند نشان دهد که به دنبال براندازی نیست و میخواهد مسائل خود با ایران را حل کند میتواند به مذاکره امیدوار باشد. ابتدا باید آمریکا بپذیرد که جمهوری اسلامی با ایران دوران شاه یا با دولت پادشاهی عربستان متفاوت است و باید نگاه خود به ایران و انتظارات خود از جمهوری اسلامی را تغییر دهد. آنگاه میتوان ابتدا در باره مسائل قابل تفاهم دستور کاری را مشخص کرد، مثل چگونگی برقراری امنیت در خلیج فارس و افغانستان و عراق در صورت خروج نظامیان آمریکایی از منطقه و بعد به سایر مسائل حساستر در روابط دوجانبه رسید.
اروپا در برجام با ایران همراه اما در سایر مسائل غیربرجامی با آمریکا گام برمیدارد. فکر میکنید سیاست فشار حداکثری سیاسی و امنیتی که ترامپ بر ایران به منظور تغییر رفتار وارد میکند تا چه اندازه در پشت پرده با حمایت اروپا همراه است و راهکار ایران برای تفکیک رابطه برجامی و غیربرجامی با اروپا چیست؟ به هرحال رهبری نیز تاکید داشتهاند که ما به دنبال قطع رابطه با اروپا نیستیم اما نباید به آنها اعتماد کرد.
اروپا ضعیفتر از آن است که بخواهد جلوی سیاستهای آمریکا بایستد. اروپا فقط در حد حرف میتواند با بعضی سیاستهای آمریکا همراهی نکند. اصولا اروپا ظرفیت و استعداد جدا عمل کردن از برنامهها و سیاستهای آمریکا را ندارد. نباید به اروپا وزن زیادی داد در عین حال که نباید آن را در دامان آمریکا رها کرد. اقتصاد اروپا وابسته به تعاملات با آمریکا است و اروپا به دنبال حفظ منافع خود در برجام است. امید به اروپا ما را از برداشتن گامهای بزرگ باز میدارد.
ارسال دیدگاه