حمید میرزاده *
امیرعاشق ایران آباد
ظرف ۳۶ سالی که با آیت الله هاشمی (ره) محشور بودم او را امیری عاشق و شخصیتی چند بعدی و چند وجهی یافتم.
کارنامه و عملکرد ایشان نیز گواه این برداشت است. او مجاهدی نستوه با روحیه ای پر از شجاعت بود. در عین حال هاشمی دانشمندی قرآن پژوه و مدیری دنیا دیده و برنامه ریزو استراتژیست و فراتر از اصولگرایی و اصلاح طلبی ، یک خدمتگزار ملی و مدنی و امیری عاشق ایران آباد بود. حسن خلق وتواضعی از جنس مردم که در دوره معاصر تاریخ ایران مثل او را کمتر می توان یافت و همین او را از دیگران ممتاز می کرد.
او با جاذبه حداکثری ودافعه حداقلی با اغلب نیرو های کشور کار می کرد. بی نهایت مخلص و بی ریا بود. هاشمی هم خواهان عزت اسلام و هم دوستدارمردم و عاشق توسعه و آبادانی ایران بود.در توسعه امور زیربنایی کشور اثر انگشت سلیمانی اورا میتوان همه جا دید.توسعه علمی ایران نیز مدیون توجه و اهتمام او بود زیرا عمیقا مثل امیر کبیر معتقد بود راه برون رفت کشور از عقب ماندگی مزمن تاریخی توسعه علمی ایران است و شاهد این مدعا کار بزرگ او در تاسیس بزرگترین دانشگاه حضوری جهان بود که در اردیبهشت ۱۳۶۱ یعنی در دوران جنگ و ۳روز قبل از آزاد سازی خرمشهر که خود فرماندهی آنرا برعهده داشت، بنیان گذاشته شد. این حرکت معنی دار هاشمی حاکی از دور اندیشی و آینده نگری او دارد که حتی در دوران جنگ تحمیلی از فکر اصلی توسعه کشوربا ابزار توسعه علمی غافل نبود.
امیرکبیر ما در حقیقت پا جای پای امیرکبیر گذاشت وموفق شد بجای یک دارالفنون ۴۰۰ دارالفنون بسازد. به گفته خودش تقریبا نصف اوقات خود را در سالهای اخیرمصروف توجه و حل مشکلات دانشگاه آزاد می کرد. تا آخرین ساعات حیاتش یعنی روز ۱۹ دی ماه ۱۳۹۵ از امر حمایت و پشتیبانی از دانشگاه آزاد غافل نبود و بعد از ظهر همان روز - آن یکشنبه سیاه - به من با تلفن گفت "موافقت وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی را برای همه خواسته هایی که داشتید جلب کردم."
آنقدر دانشگاه آزاد را دوست داشت که با همه سوابق و خدمات درخشان پشت خط رئیس جمهور می ماند تا مشکلات دانشگاه را به ایشان منتقل کند تا شاید دولت راه حلی بیابد. یکبار در حضور ایشان بودم مشکلاتی راکه باید رئیس جمهور دستور حل آنرا به وزرای علوم و بهداشت و درمان می داد، خد متشان معروض داشتم . ایشان از دفترخود خواستند تلفن رئیس جمهور را بگیرید تا با او صحبت کند ولی این امکان فراهم نشد. آن روز هم به ایشان و هم به من خیلی سخت گذشت هرچند در چهره ایشان مظلومیت توام با عزمی راسخ را برای حل مشکلات دانشگاه دیدم اما خیلی شرمنده شدم و با خود گفتم کاش این مطالب را به آقای هاشمی نمی گفتم.اما با عظمت روح و تواضع بالایی که داشت به من گفت "عیب ندارد من شخصا به دفتر رئیس جمهور می روم و برای شما وقت می گیرم بیا و مشکلات دانشگاه را با رئیس جمهور در میان بگذار"و چنین شد.
او دهقان پیر و با تجربه ای بود و می دانست نهالی که در اردیبهشت ۱۳۶۱ کاشته و طوفانهای زیادی را از سر گذرانده و اکنون مثل یک درخت تناورو مثمر مجموعه عظیمی شده و با سرمایه های مردم بنا گردیده ممکن است هنوز دستخوش آسیب شود. باغ دانشی که هاشمی کاشت روشنی بخش چشمان خودش و دوستدارانش بود (کزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوی عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ) هر چند متاسفانه تا آخر عمر از بغض و کارشکنی معاندان که از اول با این نهاد مردمی سر ناسازگاری داشتند آزار دید اما هاشمی مثل همیشه خستگی ناپذیر بود و حقیقتا رفتار هاشمی در این خصوص جای تامل و تعلم دارد.
همیشه رفتار آقای هاشمی رفتار یک عاشق بود عاشقی که به راه خود اطمینان داشت. درست مثل امیر کبیر که او هم یک دولتمرد عاشق و شیدای آبادانی ایران بود. هاشمی در باطن خود عاشق ایران آباد و شکوفا بود ریشه این عشق مبنای قرآنی هم داشت او مکررا در سخنانش تکرار می کرد هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا . او با عشقی بر ستون صداقت و ایمان و با دلبستگی و تعلق خاطر به کشور و مردم خود خدمت کرد .
هاشمی بخاطر روحیه بالا و کلان نگری و بلند پروازی، منشا بسیاری از تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور و نهادینه سازی آنها بود. عمق تاثیر و نفوذ هاشمی در تحولات مذکور قبل و بعد از انقلاب به بیش از ۶۰ سال می رسد که در تاریخ ایران بی نظیر است.
صبرو حوصله و سعه صدر او زبانزد خاص و عام بود و همین ویژگی از او مردی ساخته بود تا بسیاری از بحران ها را از سر کشور دور کند.او باتحمل تندروی ها و تهمت ها و بد اخلاقی ها به همه مدیران دلسوز و عاشق ایران درس اخلاق هم داد که اگر می خواهید به کشورتان خدمت کنید باید قدرت تحمل نامردمی ها را هم داشته باشید او این تحمل پذیری را ابزار کار یک مدیر و یک خدمتگزار مدنی می دانست.
خوش خلقی و قدرت بالای شنیداری او به گفته ها و طرحها و برنامه های پیشنهادی مدیران انگیزه همکاران او را در اجرای برنامه ها دو چندان می کرد و در عین حال جاذبه هاشمی را بالا می برد و عشق و علاقه او را در دل همه مدیرانش تثبیت می کرد.
تدبیر و امید در سراسر زندگی هاشمی موج می زد.او هیچگاه نا امید نبود یاس را عامل بدبختی و عقب ماندگی می دانست. در جریان بازسازی مناطق جنگزده و ازآن بالاتر باز سازی اقتصاد کشور بعد از جنگ یک نمونه عالی و مثال زدنی از تدبیر و امید او دربکار گیری مدیرانی از همه طیف های سیاسی و تکیه بر تواناییهای مردم بود. بلند پروازی و شجاعت هاشمی در تصمیم گیری های کلان زمینه ساز توسعه زیر بناهایی شد که در تاریخ ایران کم نظیر است و به خاطر همین مشی مدیریتی در هشت سال دوران ریاست جمهوری ایشان متوسط رشد سالانه تولید ناخالص ملی ایران نزدیک ۷ در صد بود و همین پیشرفت شاخص های توسعه اقتصادی و زیربنایی باعث شد که دولت آقای خاتمی هم در تداوم طرحهای مصوب دوران هاشمی و با تکمیل طرحهای نیمه تمام و شروع طرحهای جدید راه همواری که آماده شده بود پیمودو توانست به شاخص های بالایی دررشد اقتصادی کشور دست یابد . چیزی که ظرف ۱۶ سال در دوران هاشمی و خاتمی اتفاق افتاد یعنی رشد سالانه اقتصادی مداوم با متوسط حدود ۸ در صد در اقتصاد ایران بی سابقه است و تا کنون تکرار نشده است.
در کنار مدیریت سطح بالای هاشمی متاسفانه جنبه و وجهه علمی و پژوهشی این قهرمان ملی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هاشمی بالغ بر یکصد کتاب تالیفی و ترجمه ای دارد که ۵۳ جلد از کتابهای ایشان در خصوص قرآن پژوهی است که با سبکی روان و قابل استفاده برای همه نگاشته شده و حکایت از انس دائمی او با قرآن دارد . صفای باطن و صدق بیان او ریشه در همین مانوس بودن او با قرآن داشت. اوبا هوش سرشار و تیز بینی همواره اهل مطالعه فراوان و تحقیق وکسب آگاهی های به روز از اوضاع و احوال کشور و جهان بود و بطور مستمر روزانه وقایع مهم کاری خود را یادداشت می کرد که هم اکنون این مجموعه خود یک ذخیره تاریخی معتبر از سیر وقایع اتفاقیه و حوادث ۳۹ سال گذشته است که می تواند راهگشای سیر تحولات انقلاب و مرجعی معتبر برای قضاوت آیندگان و پژوهندگان باشد.
تفکر هاشمی و سیر و سلوک مدیریتی او طوری بود که اغلب مدیران کشور او را از خود و همراه خود می یافتند او نه تنها بین مدیران کشور طرفداران زیادی داشت بلکه اغلب مردم روش اعتدالی و منش آزاد اندیشی هاشمی را دوست می داشتند. تفکر هاشمی و مکتب فکری او نماینده و نماد یک تفکر مقبول اجتماعی شد که به نوبه خود یک دست آورد کم نظیر در تاریخ سیاسی ایران است.
هاشمی اهل گذشت و بغایت مهربان بود و گفته هایش بر دل مخاطبانش می نشست و به همین دلیل خطبه های نماز جمعه او پر مخاطب بود. او آیت الله مردم و سمبل وطن دوستی بود.هنوز پژواک صدای صادق و دلسوزانه آن امیر عاشق و بی گزند در عمق خاطرات ملت ایران زنده است و دوستدارانش از غم فراق او بی تابند و با هم این شعر سعدی شیرازی را زمزمه می کنند:
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد داند که سخت باشد قطع امیدواران
سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت باقی نمی توان گفت الا به غمگساران
منبع: روزنامه اطلاعات
*استاد دانشگاه صنعتی امیرکبیر و عضو هیات موسس دانشگاه آزاد اسلامی
ارسال دیدگاه