*محمد عبیات
امام صادق (ع) و نهضت فرهنگی
نگاهی به مبارزات فرهنگی حضرت امام صادق (ع)
الرضا من آل محمد" شعاری بود که نور امید ، به حکومتی عادلانه و مبتنی بر رضایت اهل بیت را در دل مردم قرن نخست هجری ، روشن می ساخت .در نوشتار زیر با نگاهی به عملکرد حکومتی عباسیان به روشنگری و کارفرهنگی حضرت امام صادق (ع )در مواجه با این موضوع خواهم برداخت .
عباسیان با پنهان کردن چهره خود پشت نقاب شعار «الرضا من آل محمد» توانستند از محبوبیت فرزندان رسول خدا(ص) به نفع خود استفاده کنند و با طرح این شعار، چهره واقعی خود را از عامه مردم و حکومت پنهان داشته، و خود را به علویان پیوند زدند.
جنایات خلفای اموی در خصوص شیعیان و سرکوب قیام های متعلق به آنان همچون قیام زید بن علی (ع)چهره سیاهی از آنان در بین مردم ایجاد کرده بود و جامعه به هر ترتیب آماده تغییر حکومت و رهایی از استبداد سیاه فرزندان مروان بود .
فعالیت گسترده عَبْد الله بن محمد معروف به سفاح در کوفه و ابومسلم خراسانی در خراسان به عنوان دو مبلغ و رهبر انقلابی بزرگ بر علیه حکومت اموی از دوران هشام بن عبدالملک آغاز شد و در خلاف مروان حمار به نتیجه رسید و ردای سبز خلافت بر تن ابوالعباس سفاح نشست .
بسیاری از شیعیان علوی که ماهیت عباسیان را نشناخته بودند به قیام آنان پیوستند. سران دعوت عباسی هیچ نامی از خود نمیبردند و تنها به «الرضا من آلمحمد» دعوت میکردند.
ادعای برپا داشتن حکومت علوی و بازگرداندن حکومت به اهل آن در اهل بیت در واقع خدعه ای از پیش برنامه ریزی شده برای سوار شدن عباسیان بر مرکب قدرت بود ، مرکبی که تنها راه رام کردن آن استفاده از احساسات مردمی بود که تنها به بهانه ی محب اهل بیت بودن مورد ظلم های متعدد قرار گرفته بودند .
ساختمان آمال و آرزو های ساده انگارانه ی مردم زمانی فرو ریخت که ابوالعباس سفاح بر فراز منبر مسجد ؛ از حق خود بر خلافت سخن گفت ! او در نخستین سخنرانی با غروری ناشی از ساقط کردن خلافت اموی با دادن وعده و وعید به مردم از آنها خواست تا سپاسگزار خداوند باشند که به آنها این فرصت را دادهاست که شاهد دوران خلافت عباسیان باشند !!!
تاریخ الطبری نویسنده : الطبری، ابن جریر جلد : ۶ صفحه : ۸۳
در شرایطی که امام صادق (ع) همواره نسبت به این موضوع هشدار میداد و حتی اخبار چگونگی به خلافت رسید عباسیان را به عبدالله المحض عموزاده ی خود که قصد قیام علیه بنی امیه را داشت ؛ اعلام نمود ؛ دوران پر فراز و نشیب سیطره ی فرزندان عبدالله بن عباس بر سرزمین های اسلامی آغاز شد .
برای ابوالعباس سفاح ؛ جایگاه امام صادق(ع) نزد مردم بسیار آشکار و واضح بود و میدانست که هرگونه رفتار غیر متعارف با این امام همام ؛ میتواند به از بین رفتن پایه های سُتت خلافت تازه تاسیس شده عباسیان بیانجامد.
با اینکه اکثر وقت نخستین خلیفه عباسی صرف مقابله با شورش های بقایای بنی امیه و تثبیت خلافت شد ولی همواره با قرار دادن جاسوسانی مترصد فعالیت های جعفر بن محمد (ع) و به شکل غیر مستقیم سعی در وارد کردن فشار به ایشان بود . به شهادت رسادن معلی بن خُنیس از جمله یاران نزدیک امتم صادق (ع) یکی از همین دست اقدامات ددمنشانه وی است .
فضای ایجاد شده در زمان تغییر و تحول خلافت و درگیر شدن حکومت جبار عباسی با امورات خلافت ، بهترین فرصت فعالیت را برای امام صادق (ع) در زمانی ایجاد کرد که شیعیان به دلیل جبر زمانه ، پراکنده ، سست اراده و ضعیف از هر زمان دیگری شده بودند !
گرچه که شرایط برای فعالیت شیعیان با به خلافت رسیدن منصور دوانیقی سخت تر شد ولیکن فعالیت های علمی امام صادق(ع) با شتاب توصیف ناپذیری ادامه پیدا کرد و شخصیت های متعددی به عنوان شاگردان امام (ع) به تبیین مبانی دینی در جامعه پرداختند .
فرصت شناخت منصور دوانیقی در مجال این نوشتار نیست ، لیکن سید امیرعلی مورخ بزرگ اسلامی در کتاب ارزشمند تاریخ العرب و التمدن السلامی وی را این چنین توصیف میکند :
کان أبو جعفر سادرا فی بطشه، مستهترا فی فتکه. وتعتبر معاملته لاولاد علی من أسوأ صفحات التاریخ العباسی
ابوجعفر دوانی بسیار رفتار خشنی داشت و با زور و تهدید و ارعاب خلافت میکرد و نحوه ی رفتار او با فرزندان علی بن ابی طالب سیاه ترین صفحات تاریخ بنی العباس را رقم زده است !
تاریخ العرب والتمدن الاسلامی ص ۱۸۴
اما حرکت و راهبرد ارزشمند امام صادق (ع) در تشکیل اجتماع علمی و شخصیت بخشی به مکتب شیعه و توجه به بحث تربیت شخصیت های برجسته جهت پیشبرد و دفاع از کیان تشیع ، اقدامی بود که پس از ۱۲ قرن ثمره های آن کاملا هویدا بلکه روز به روز بر رونق آن افزوده می شود .
دکتر نورالدین آل علی ، از دانشمندان به نام و پژوهشگران معاصر در زمینه ی تاریخ ائمه اینگونه می نویسد :
"در واقع امام صادق (ع) درک میکرد که ایجاد یک جامعه ی علمی متشکل از دانشمندان بیش از هر قدرت نظامی می تواند از کیان تشیع دفاع کند . زیراکه قدرت نظامی هرچقدر هم که قدرتمند باشد ، لاجرم ، قدرتی قوی تر آن را شکست داده و از بین خواهد برد . اما مذهب و جامعه ای علمی که دارای فرهنگی غنی و عمیق باشد ، در طول زمان استوار باقی خواهد ماند .
بدین سان با همت آن حضرت اکنون و پس از گذشت ۱۲ قرن ، درهای اجتهاد و فقاهت و علم بر روز شیعیان گشوده شده و این مذهب به عنوان مترقی ترین مذهب جهان شناخته می شود "
الامام الصادق کما عرفه علماء الغرب - دکتر نورالدین آل علی، ص ۱۸۱ و ۱۸۲ ، چاپ موسسه الوفاء بیروت- لبنان
*محمد عبیات ، پژوهشگر تاریخ اسلام
ارسال دیدگاه