مصطفی اقلیما*
هنوز یک تابوست!
تعداد مبتلایان اچآیوی در کشور بیشتر از آمار رسمی است و مبتلایان به صورت تصاعدی در حال افزایش هستند. درحالی که این بیماری در سالهای ابتدایی ابتلای فرد، پنهان است و بعد از مدتی آشکار میشود. مبتلایانی هم که با انجام آزمایش از بیماری خود آگاه شدهاند از بیان آن خودداری میکنند و جرأت ابراز آن را در خانواده و محیط کار ندارند تا مبادا برایشان مشکلی ایجاد شود.
این بیماری به صورت یک تابو در ایران باقی مانده است. هر چند افراد مبتلا با مصرف دارو قدرت بدنی خود را زیاد میکنند، اما اگر از آن پرده بردارند از همه امکانات اجتماعی زندگی خود محروم میشوند. چه کسانی بیشتر مبتلا میشوند؟ در ابتدا گفته میشد افراد معتاد بیشترین جامعه مبتلایان را تشکیل میدهند و بعد صحبت از زنان بود و حالا به جوانان و کودکان رسیده است. اما سوال این است که جوانان یا کودکان از کجا این بیماری را میگیرند؟ متاسفانه برخی جوانان در جامعه تنها یک شریک ندارند و بعضا در سنین جوانی با افراد مختلفی از جنس مخالف رابطه داشته که آنها هم به همین ترتیب شرکای دیگری داشتهاند و همسنهای خود را درگیر میکنند.
البته معتادان هم در دورهمیها امکان مبتلا شدن را دارند، اما نه بهخاطر مصرف و خود مقوله اعتیاد که الان دیگر کمتر معتادی تزریق میکند و متاسفانه همه گل مصرف میکنند که از هرویین هم بدتر است. فرد با مصرف گل دچار حالت خماری میشود و از زندگی بیخیال که در این حالت تحریکپذیری جنسی بیشتر شده و بعضا رابطه برقرار میکنند. اما بزرگترین مشکل این است که هنوز جامعه و دستگاههای دولتی از نظر فرهنگی ایدز را به عنوان یک بیماری قبول نکردهاند. حتی پزشکان متخصص حاضر نیستند که بیماران مبتلا به اچآیوی را ویزیت کنند و دندانپزشکان از ارائه خدمات به بیماران مبتلا به ایدز طفره میروند. وقتی در یک جامعه حتی در بین قشر تحصیلکرده هم این بیماری پذیرفته نمیشود، طبیعی است که آمار بیشتر هم میشود.
اگر پزشکان بیماران را به انجام آزمایش خون کلی ترغیب کنند، میتوان درصد بیشتری از مبتلایان را شناسایی و نسبت به درمان آنها اقدام کرد. مشکل این است که میگذاریم همه چیز به حد انفجار برسد. مبتلایان به ایدز هم مثل یک معتاد که همیشه معتاد است، باید همیشه دارو مصرف کنند تا قدرت دفاعی بدنشان تحلیل نرود. فرد مبتلا دقیقا مثل یک فرد دیابتی باید قرص بخورد، اما ما هنوز نخواستهایم که مثل دیابتیها با آنها رفتار کنیم. نگاه پزشک هم به این ماجرا متاسفانه منفی است چه رسد به خانواده و اطرافیان که دربارهاش مثل یک تابو حرف میزنند و فقط وقتی مراسمی با این عنوان برگزار میشود، صحبت میکنیم و آمار و ارقامی ارائه میدهیم و بدون نتیجه تا سال بعد و مراسمی دیگر، رهایش میکنیم.
ما هیچوقت پیشگیری نمیکنیم درحالی که اکثر کشورها با پیشگیری نسبت مبتلایان را پایین آوردهاند ولی ما هیچکاری نکردهایم. این درحالی است که افراد کمتر از هجده سال میتوانند در دو یا سه نوبت واکسن بزنند هرچند گرانقیمت، اما متاسفانه آنطور که باید در رسانهها اطلاع رسانی نمیشود. وقتی وزیر مربوطه خرج کردن برای بیمارانی که عمر محدودی دارند را منطقی نمیداند، نمیتوان توقع داشت که مبتلایان به اچآیوی درمان شوند یا اقدامی برای پیشگیری انجام شود. مشکل این است که وقتی موضوعی داغ میشود دربارهاش صحبت میکنیم و وقتی آبها از آسیاب میافتد دیگر هیچ صدایی از هیچکسی درنمی آید. ایکاش شایسته سالاری و پاسخگویی که از بیانات مهم مقام معظم رهبری است را در سرلوحه همه کارها قرار میدادیم. اگر افراد شایسته را بر سر کار بگذاریم که پاسخگو باشند با مشکلات کمتری مواجهیم. به امید روزی که مسئولان حداقل مانند مردم به حرف رهبری گوش دهند.
منبع:آرمان
* رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران
ارسال دیدگاه