امانا...قرایی مقدم*
تحریم و روانشناسی اجتماعی مردم ایران
ظاهرا؛ برخی سیاستمداران غربی بهویژه رئیسجمهور آمریکا با وجود اینکه نظرات ارزشمند روانشناسان بزرگ اجتماعی چون چارلز هورتون کولی، جیمز مارک بالدوین، جرج هربرت مید و صدها جامعهشناس و روانشناس اجتماعی دیگر را دراختیار داشته و دارند و تحقیقات بسیار ارزشمند وگرانبهایی در این زمینه روانشناسی اجتماعی ملل به دست آوردهاند، با روانشناسی اجتماعی یعنی با خلقیات، خصوصیات، ویژگیهای اجتماعی، شخصیتی و روح همبستگی اورگانیسمی و همدلی و حسن تفاهم و اعتماد مردم ایران آشنایی چندانی ندارند و در نیافتهاند که با این مردم چگونه باید رفتار کرد.
آمریکاییها نمیدانند که مردم ایران در طول تاریخی چند هزارساله، همواره از این نامردیها، بدعهدیها، پیمانشکنیها و خیانتها بسیار تجربه کرده، اما هرگز مقاومت و همبستگی اجتماعی و فرهنگی خود را از دست نداده و شرایط بحرانی را با سر بلندی از سر گذرانده است. جامعه ایرانی نشان داده که نه تنها تسلیم نشده بلکه با انسجام و همبستگی، بر روی پای خود ایستاده و متجاوزان و عهدشکنان را به تسلیم واداشته و اسیر فکری و فرهنگی خود نموده است. به همین جهت تهدید مردم ایران به جنگ اقتصادی، سیاسی و نظامی، محاصره همهجانبه و از همه بدتر و زشتتر و برخلاف حقوق بشر، قطع ورود داروهای حیاتی هزاران مردمی که حیاتشان به خطر میافتد و با کمک دولت آنها را به رایگان دریافت میکنند تاثیر چندانی نخواهد گذاشت.
بنابراین بهتر است با این مردمی که بنا بر خصوصیات، ارزشها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی همواره پایبندی به قول و قرار و پیمان خود داشته و دارد، راه درستی را برگزید که با ویژگیهای روانشناسی اجتماعی مردم و مسئولان ایران سازگارتر باشد وگرنه این پیمانشکنی و بدعهدیها و خلف قرارداد بینالمللی نتیجه عکس خواهد داد. زیرا همبستگی و سرمایه اجتماعی و فرهنگی در بین ایرانیان به حدی غنی و مستحکم است که به هیج وجه نمیتوان استقلال روحی و فکری آنها را تحت تاثیر قراداد و رفتاری را بر آنها تحمیل کرد.
صاحب نظران دیگری نیز معتقدند که ویژگیهای شخصیتی و خصویات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان موجب شده که هرگز اسیر سلطه بیگانگان نشده و همواره با فرهنگ و تمدن درخشان و همبستگی و همفکری و سرمایه اجتماعی یعنی همدلی، ارزشها، هنجارهای نهادینه شده، حسن تفاهم و اعتماد نسبت به یگدیگر در طول تاریخ جاودانه بمانند. به همین جهت باید از تکرار و تبعیت از اسلاف گذشته چون جرج بوش که ایران را محور شرارت نامید و نژادگرایانی چون هرودوت، هیتلر و نئونازیستها و دیگر نژادگرایان پرهیز کرد و به بهانه حقوق بشر داروهای حیاتی و راههای هوایی را چون راه زنان نبست و مردم بیگناه و عادی مردم ایران را با خطر مواجه نکرد. آنها بهتر است بدانند که ملت ایران، درمیان جوامع کهن از جمله ملتهای معدودی است که با وجود رسیدن به پیشرفتهای اجتماعی نوین، هنوز با اندیشههای نیاکانش قطع رابطه نکرده و خود را نباخته و خصوصیات ذهنی، اجتماعی و اخلاقی او با در نظر گرفتن ادوار فترت و رکود در مسیر مداوم تحولات اجتماعی اگر چه با کندی، اما با پختگی و طبق یک رشته پیوستگیها منطقی و طبیعی و ناگسستنی در طی چند هزار سال پرآشوب و حوادث، تغییر و تحول یافته و هیچ گاه با جهشهای مصنوعی دستخوش دگرگونیها نا مأنوس و ناهماهنگ نشده و هنوز هم هر جوان ایرانی به فرهنگ ملی و تمدن درخشان ایرانی خود افتخار میکند.
منبع: آرمان
* جامعهشناس
ارسال دیدگاه