جشنواره فیلم رشد در گذر زمان/ قسمت اول

نگاهی به بهترین آثار جشنواره فیلم رشد در دهه 70؛ از چکمه تا پایان کودکی

تهران (پانا) - این گزارش شاخص‌ترین فیلم‌های جشنواره فیلم رشد در دهه هفتاد را که توانستند در جلب مخاطب موفق عمل کنند، بررسی می‌کند.

کد مطلب: ۸۶۹۴۶۵
لینک کوتاه کپی شد
نگاهی به بهترین آثار جشنواره فیلم رشد در  دهه 70؛ از چکمه تا پایان کودکی

جشنواره‌های موضوعی زیادی در ایران برگزار می‌شود که بخش مهمی از آن به حوزه فرهنگ بازمی گردد. یکی از قدیمی‌ترین این جشنواره‌ها،جشنواره بین المللی فیلم رشد است که آبان ماه امسال چهل و هشتمین دوره آن برگزار می‌شود.

پس از پیروزی انقلاب، پانزدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم رشد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۴ در موزه هنرهای معاصر برگزار شد. جشنواره‌ای در بحبوحه جنگ تحمیلی با شرکت بیست کشور از اروپای غربی تا شوروی سابق و هندوستان که سه تندیس زرین، سیمین و برنز برای آن در نظر گرفته شد. در طراحی آن هم از نشانه‌هایی همچون گل لاله، الله، دو دست زیر کتاب و فریم فیلم استفاده شده که هر کدام مفاهیم مورد نظر برگزارکنندگان جشنواره را منتقل می‌کرد. جشنواره بین المللی فیلم رشد در دهه شصت صرفاً به نمایش تعدادی از فیلم‌های آموزشی از ایران و کشورهای مختلف اختصاص داشت که مخاطبان بالقوه آن را طیف‌های مختلف دانش‌آموزی و نیز افراد درگیر با سیستم تعلیم و تربیت تشکیل می‌دادند و به همین دلیل مخاطب عام با این جشنواره در دهه شصت ارتباط تمام عیاری برقرار نکرد؛ رویه‌ای که به مرور در دهه هفتاد تصحیح شد.

در ادامه نگاهی به شاخص‌ترین فیلم‌های ده دوره دهه هفتاد جشنواره فیلم رشد می‌اندازیم که مخاطبان زیادی را به سینماهای نمایش دهنده آثار فوق کشاند.

دوره بیست و دوم و درخشش «چکمه» و «خمره»

در این دوره فیلم‌های زیادی در بخش‌های مختلف شرکت کردند و در هفت گروه سنی به رقابت با یکدیگر پرداختند. از میان آن‌ها می‌توان به «چکمه» ساخته محمدعلی طالبی و «خمره» به کارگردانی ابراهیم فروزش اشاره کرد. اولی داستان دختر خردسالی به نام سمانه است که همراه مادرش در یک محله فقیرنشین زندگی می‌کند. مادر سمانه که در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار است، برای دخترش چکمه قرمزرنگی می‌خرد اما در راه برگشت به خانه یکی از لنگه‌های آن گم می‌شود. مادر هم لنگه دیگر را دور اندازد که طی اتفاق‌هایی لنگه چکمه قرمز به دست پسر همسایه که یک پا هم ندارد می‌رسد و او تلاشش را برای پیدا کردن لنگه گمشده آغاز می‌کند.

طالبی در این فیلم سراغ سینمای واقع‌گرا رفته و فیلم خود را با استفاده از نشانه‌های آن ساخته است. در میان فیلم‌هایی که در سال‌های بعد به فیلم‌های جشنواره‌ای موسوم شد، چکمه تا حدود زیادی متفاوت از آن دسته فیلم‌هایی است که به سمت سیاه‌نمایی رفته‌اند. طالبی شخصیت‌های اصلی فیلم خود را از طبقه پایین جامعه برگزیده اما نگاهش به آنها نگاه فقرزده‌ای نبوده بلکه به ویژگی‌های انسانی‌شان توجه نشان داده است که همین امر به برگ برنده چکمه تبدیل شده است.

خمره، ساخته ابراهیم فروزش، را می‌توان در رده فیلم‌هایی قرار داد که بر اساس یک کتاب ساخته شده‌اند. یک اقتباس ادبی موفق و ماندگار از داستان «خمره» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی که در جشنواره معتبر لوکارنو هم جایزه ارزشمندی را برای سینمای ایران به ارمغان آورده است. خمره آب مدرسه‌ای در حاشیه کویر می‌شکند و بچه‌ها بدون آب می‌مانند. تلاش معلم برای به دست آوردن خمره‌ای دیگر بی نتیجه می‌ماند. سرانجام زنی از اهالی روستا تصمیم می‌گیرد که این مشکل را حل کند و مدرسه را صاحب خمره‌ای تازه کند. فروزش از این قصه ساده اما جذاب، فیلم سرحال و خوبی ساخته است که همچنان پس از گذشته ربع قرن از ساختش قابل دیدن به نظر می‌رسد. بهزاد خداویسی هم در نخستین نقش سینمایی‌اش، انتخاب مناسبی برای نقش معلم روستا بوده است که کاملاً به باور مخاطبانش می‌نشیند. خمره و چکمه از جشنواره بیست و دوم دست خالی بیرون نیامدند و به ترتیب تندیس زرین گروه معلم و تندیس دانشکده صدا و سیما را دریافت کردند.

دوره بیست و سوم: از «نیاز» تا «صبح روز چهارم»

در این دوره در کنار فیلم‌های آموزشی کوتاه و بلند،چند اثر سینمایی تماشایی حضور داشت که از آن میان می‌توان به «صبح روز بعد» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و «نیاز» ساخته علیرضا داودنژاد اشاره کرد که در شب اختتامیه هم جوایزی را از آن خود کردند. اولی یک فیلم سه اپیزودی با محوریت قهرمان سریال قصه‌های مجید است که در هر قسمت با مشکلی در مدرسه مواجه می‌شود. در اپیزود نخست، او در حفظ جدول ضرب به مشکل برمی‌خورد و تا جایی پیش می‌رود که معلم از کلاس خود اخراجش می‌کند. دومی کامل‌کننده اپیزود نخست است که در آن مجید برای تقویت ریاضی‌اش معلم خصوص می‌گیرد و موفق به کسب نمره‌ای خوب در پایان سال تحصیلی می‌شود اما سر صف توسط ناظم مدرسه تحقیر می‌شود. در اپیزود آخر، مجید انشایی درباره شغل مرده‌شویی نوشته اما از بخت بدش معلم انشا سرکلاس حاضر نمی‌شود و ناظم بابت انشای فوق مجید را تنبیه می‌کند. پوراحمد در این فیلم توانسته است میان این سه اپیزود هماهنگی خوبی ایجاد و آنها را با یک نخ نامرئی به هم متصل کند. او در این مسیر هم به بهترین شکل از مجید به عنوان شخصیت محوری سود جسته و مخاطبان را از طیف‌های سنی مختلف به سمت وی کشانده است. نیاز یکی از بهترین فیلم‌هایی است که در تاریخ سینمای ایران با محوریت نوجوان‌ها ساخته شده است و تأثیر فوق‌العاده‌ای روی تماشاگرانش می‌گذارد. فیلم درباره نوجوانی به نام علی است که پدرش را در حادثه‌ای دلخراش از دست داده است و حال می‌خواهد با ترک تحصیل بار معیشت خود و مادرش را به دوش بکشد که در این مسیر با ماجراهای مختلفی مواجه می‌شود. کشمکش‌های میان علی و رضا در چاپخانه برای گرفتن کار، بخش مهمی از نیمه میانی فیلم را تشکیل می‌دهد که در سکانس آخر به یک پایان تکان دهنده و تاثیرگذار ختم می‌شود. داودنژاد بازی‌های خوبی هم از دو نابازیگر نوجوان خود گرفته و بخشی از ماندگاری فیلمش پس از نزدیک به سه دهه را از این طریق رقم زده است.

دوره بیست و چهارم: «پایان کودکی»

از بین آثار شرکت‌کننده در این دوره که جوایز مهمی را هم به خود اختصاص دادند، می‌توان به «دره هزار فانوس» به کارگردانی احمدرضا گرشابی و «پایان کودکی» ساخته کمال تبریزی اشاره کرد که اولی تندیس سیمین بهترین فیلم بلند گروه تربیتی و دومی تندیس زرین بهترین فیلم گروه خانواده جشنواره را از آن خود کردند. دره هزار فانوس هم یک فیلم سه اپیزودی با محوریت معلم و دانش‌آموز است که در قسمت نخست آن خانم معلم جوانی پس از ورود به روستای تاران و راه‌اندازی کلاس درس با دانش‌آموزان پیوند عاطفی برقرار می‌کند و می‌فهمد که پسربچه‌ای خردسال به رغم اظهار تمایل برای شرکت در کلاس از نزدیک شدن به معلم اجتناب می‌کند. قصه دوم (غار چوپان) درباره یک گروه مهندسی اکتشاف معدن است که وارد منطقه کوهستانی تاران می‌شوند. اعضای گروه از نزدیک شدن اهالی محل به کوه‌های موردنظر جلوگیری می‌کنند تا اینکه یکی از مهندسان دچار سانحه‌ای می‌شود و یکی از دانش‌آموزان او را نجاتم دهد. قصه سوم هم درباره یک یک شکارچی است که وارد تاران شده و با پدر یکی از دانش‌آموزان به نام«کمال» به شکار کبک می‌رود. آن‌ها بر اثر حمله گرگ و شلیک گلوله گرفتار بهمن و دچار مشکل می‌شوند تا اینکه کمال با از خودگذشتگی مرد شکارچی را نجات می‌دهد.

دره هزار فانوس که در اکران عمومی‌اش مورد توجه قرار نگرفت، قصه‌های ساده اما دلنشینی دارد که در آن پیوند خوبی میان دانش‌آموزان و معلم برقرار است. در این حال بازی‌های روان و خوبی هم داشته است که کاملاً در خدمت داستان قرار دارند. پایان کودکی هم از دیگر فیلم‌هایی است که در آن یک نوجوان نقش اصلی را به عهده داشته و در بستر دفاع مقدس قصه خود را روایت کرده است. فیلم درباره خانواده‌ای روستایی است که در روزهای آغازین جنگ و با حمله بعثی‌ها، خانه و زندگی خود را رها و به سمت شهری دیگر کوچ می‌کنند اما در مسیر با اتفاق‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای مواجه می‌شوند. تبریزی و قاضی نظام که فیلمنامه فیلم فوق را نوشته، تمام تمرکز خود را روی پسر نوجوان خانواده گذاشته و پروسه پختگی و مرد شدن وی را در مدتی کوتاه به تصویر کشیده‌اند. این موضوعی است که در سال‌های جنگ تحمیلی مورد استفاده برخی دیگر از فیلمسازان قرار گرفته و تبریزی یکی از موفق‌ترین نمونه‌های آن را ساخته است که بازی درخشانی هم از بازیگر نوجوانش (امیر اسماعیلی) گرفته است.

پایان قسمت اول

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار