در عزای قافلهسالار انبیاء
تهران (پانا) - با رحلت پیامبر عزیز اسلام، نه تنها مدینه بلکه تمام ملک وجود در اندوه و در عزا فرو رفت. رواست اگر آسمان و زمین خون گریه کنند؛ چرا که این داغ عزای قافله سالار انبیاست.
با رحلت نبی اکرم شهر مدینه یکسره بلا شد و قومی برای غصب خلافت جمع شدند. از آن پس هرشب صدای ناله زهرا به گوش مردم مدینه میرسید. پس از آن بود که غربت زهرای مرضیه و علی مرتضی آغاز شد. اینک «پدری مهربان» از دنیا می رود، پدری بیمانند جهان را ترک میگوید و آنگاه که بیتابی و بیقراری دخترش را نظاره میکند خطاب به او چنین می فرماید: «فاطمه عزیزم، غصه به خود راه مده که تو اوّلین کسی هستی که به دیدار من میشتابی.
برگی از دفتر زندگانی پیامبر اعظم
پیغمبر اکرم حضرت محمد بن عبداللّه (ص) که نبوت به او پایان یافت، در سال ۵۷۰ بعد از میلاد متولد شد. در چهل سالگی به نبوت مبعوث گشت. سیزده سال در مکه مردم را به اسلام دعوت کرد و سختی ها و مشکلات فراوان متحمل شد و در این مدت گروهی زبده تربیت کرد و پس از آن به مدینه مهاجرت نمود و آنجا را مرکز قرار داد. ده سال در مدینه آزادانه دعوت و تبلیغ نمود و با سرکشان عرب نبرد کرد و همه را مقهور ساخت. پس از ده سال همه جزیرة العرب مسلمان شدند. آیات کریمه قرآن تدریجا در مدت بیست و سه سال بر آن حضرت نازل شد. مسلمین شیفتگی عجیبی به قرآن و هم به شخصیت رسول اکرم نشان می دادند. رسول اکرم در سال یازدهم هجری، یعنی یازدهمین سال هجرت از مکه به مدینه که بیست و سومین سال پیامبری او و شصت و سومین سال از عمرش بود درگذشت در حالی که جامعه ای نوبنیاد و مملو از نشاط روحی و مؤمن به یک ایدئولوژی سازنده که احساس مسئولیت جهانی می کرد تأسیس کرده و باقی گذاشته بود.
نمی از یم فضایل
پیامبر اعظم (ص) به نص صریح قرآن پیامبر رحمت و پیام آور صلح و صفا بود. نرم خویی پیامبر اعظم (ص) هدیه ای الهی بود: به لطف و رحمت الهی با آنان نرم خو و پر مهر شدی و اگر درشتخوی سخت دل بودی بی شک از پیرامون تو پراکنده می شدند. همین نرم خویی و رفتار مسالمت آمیز پیامبر (ص) یکی از راهکارهای بسیار موفق آن حضرت در جذب مردم و تسخیر قلبها بوده است. خدای متعال در آیه دیگر از رأفت، رحمت و مهربانی و دلسوزی پیامبر اعظم (ص) این گونه یاد کرده است: به راستی که پیامبر از میان خودتان به سوی شما آمده است که هر رنجی که شما میبرید، برای او گران می آید، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است. پیامبر اعظم (ص) خود فرموده: «پروردگارم مرا به مدارا و نرمی با مردم دستور فرمود، همان گونه که به انجام واجبات امر فرمود.» پیامبر اسلام (ص) در برخورد خشونتآمیز دیگران نیز از قهر و خشونت بهره نگرفت. وقتی پیامبر اعظم (ص) در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکس العمل شدید قریش مواجه شد و قریش از هیچ گونه آزار و شکنجه، اهانت و افترا دریغ نورزید و او را فردی کذاب، ساحر، مجنون و... معرفی کردند، ولی عکس العمل پیامبر (ص) این بود که: «بارالها، قوم من را بیامرز که آنان نادان اند.»
با پیامبر در آخرین روزها
شیخ مفید در ارشاد میگوید: «هنگامی که رسول خدا از نزدیک شدن اجل خود مطلع گردید، به هر مناسبتی برای مسلمانان سخنرانی می کرد و آنان را از فتنه انگیزی و اختلاف پس از خودش برحذر میداشت. و بسیار سفارش میکرد که به سنّت او متمسّک شوند، و بر آن اتفاق نظر و وحدت داشته باشند، و آنان را به پیروی از عترت خود، و اطاعت و حفاظت از آن ها، و کمک و یاری به آن ها در دین تشویق می کرد، و از اختلاف و ارتداد برحذر می داشت و راویان بسیاری از آن حضرت نقل کرده اند که فرمود: ای مردم، من از میان شما می روم و شما در حوض کوثر بر من وارد میشوید. آگاه باشید که درباره دو چیز از شما سؤال خواهم کرد. پس مواظب باشید که چگونه از آن ها محافظت می کنید. بدانید که خداوند به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمیشوند تا مرا ملاقات کنند. من این ها را از خدا درخواست کردم و آن ها را به من عطا فرمود. آگاه باشد که من این دو را در میان شما می گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم. از آن دو پیشی نگیرید که متفرق میشوید و از آن دو عقب نمانید که هلاک می شوید و سعی نکنید که چیزی به آن دو یاد بدهید؛ زیرا آن دو آگاه تر از شما هستند. ای مردم، این گونه نباشید که پس از من به کفر خویش بازگردید و خون همدیگر را بریزید... آگاه باشید که علی بن ابی طالب، برادر و وصی من است که بر سر تأویل قرآن می جنگد؛ چنان که من بر سر تنزیل قرآن جنگیدم.
هجرت به جهان ابدیت
سرانجام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از آنکه ۶۳ سال در راه خدا تلاش کرد و ۲۳ سال از آن را به عنوان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله (۱۳ سال در مکه و ۱۰ سال در مدینه) در نشر رسالت جهانی خویش به سر آورده بود. در ۲۸ ماه صفر، سال ۱۱ هجری به ملکوت اعلی پیوست و خورشید روشن هدایت و مشعل نورانی دریای حکمت بشر خاموش گشت.
رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مصادف با ۶۳۳ میلادی، ظهر روز دوشنبه بود. پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام او را غسل داد و با سه جامه، بدن مبارکش را کفن پوشانید و بر پیکر پاک حضرت نماز گزارد و آنگاه وی را در همان حجره خود در خانهاش در شهر مدینه با کمک عباس بن عبدالمطلب و پسرش فضل و اسامة بن زید و اوس بن خولی انصاری به خاک سپردند. (تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص))، ص ۴۱۷)
رحلت پیامبر(ص) و ظهور فتنهها
درگذشت پیامبر گروهی را در سکوت فرو برد و چنانکه حضرتش پیشبینی کرده بود جمعی را نیز به تلاشهای مرموز و مخفیانه واداشت.کسانی که از روزهای شدت یافتن بیماری پیامبر و احتمال درگذشت وی در پی این بیماری، نیاتی برای دستیابی به قدرت در دل داشتند، بی درنگ پس از شنیدن این خبر و هنگامی که هنوز علی(ع)، فضل بن عباس و تنی چند سرگرم تجهیز پیکر پاک رسول خدا(ص) برای دفن بودند، دست به کار شدند. اینان بی توجه به همه آنچه رسول اکرم(ص) فرموده بود به شور نشستند تا شاید پیروان آخرین برگزیده خدا را از بیراهه روی و بیرهبری برهانند. چه به ادعای ایشان آن حضرت رهبری برای امتش برنگزیده یا به پیروی فردی سفارش کرده که محبوبیتی در میان قوم خود نداشته و از عهده کاررهبری برنمی آمده است.
غربت و تنهایی اهل بیت
با رحلت پیامبر(ص) توفانهای تازه ای از حوادث پیچیده و بحرانی وزیدن گرفت. احقاد و کینه های بدر، خیبر و حنین که در عصر پیامبر(ص) در زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت.
احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند، و هم از خاندان پیامبر (ص) و فاطمه زهرا(س) در مرکز این دایره بود که تیرهای زهرآگین دشمنان از هر سوی به سوی آن پرتاب میشد. فراق و جدایی دردناک از پدر از یکسو. مظلومیت غم انگیز و جانکاه همسرش امیرمؤمنان علی(ع) از سوی دیگر. توطئه های دشمنان بر ضد اسلام از دیگر سو.
و نگرانی فاطمه از آینده مسلمین و حفظ میراث قرآن، دست به دست هم دادند و قلب و روح پاکش را سخت می فشردند. فاطمه سلام اللّه علیها نمی خواهد با بیان غمهای خود روح پاک امیرمؤمنان علی(ع) را که سخت از آن اوضاع ناگوار و خلافکاری های امت ضربه دیده، آزرده تر سازد. به هین دلیل به کنار قبر پیامبر(ص) میرفت و با او درد دل می کرد، و سخنان جانسوزی همچون اخگر آتش که اعماق وجود انسان را می سوزاند، بر زبان می آورد. «یا ابتاه بقیت والهة و حیرانة فریدة، قد انخمد صوتی و انقطع ظهری و تنغص عیشی»: «پدرجان بعد از تو، یکه و تنها شدم، حیران و محروم ماندهام صدایم به خاموشی گرائید، و پشتم شکست و آب گوارای زندگی در کامم تلخ شد».
جرعه هایی از زلال سخن
آیة المنافق ثلاث: اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا اؤتمن خان. نشان منافق سه چیز است: ۱ - سخن به دروغ بگوید. ۲ - از وعده تخلف کند. ۳ - در امانت خیانت نماید (نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص ۱۵۶)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّی فِیهِ وَ أُغْمِی عَلَیهِ ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ لَا ینَالُ شَفَاعَتِی مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ بَعْدَ وَقْتِهَا. کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید (بحار الانوار، ج ۲۰، ص ۸۰)
مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّة. هر کس از عرض و آبروی برادر مسلمان خویش دفاع کند، بهشت بر او واجب می گردد (وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲)
الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَال. عبادت هفتاد جزء است که بهترین جزء آن کسب حلال است (الکافی، ج ۵، ص ۷۸)
منبع: حوزهنیوز
ارسال دیدگاه