احمد حلت*
چگونگی کاهش افسردگی در زنان
بانوان این سرزمین در دورههای مختلف تاریخی دچار مشکلاتی از جنس افسردگی بودهاند، که این افسردگی را می توان به افسردگی قبل از بارداری زایمان، یائسگی یا حتی بعد از ازدواج تقسیمبندی کرد. عوامل بیولوژیکی، روانی و فرهنگی می تواند ریسک خانم ها را در ابتلا به افسردگی بالا ببرد.
البته مساله افسردگی نیز می تواند بهصورت ژنتیکی از والدین به ارث برسد. در هر شکل در مرحله نخست در افسردگی دوران بارداری می پردازیم، مشکل افسردگی بارداری زنان ایرانی یک اتفاق جهان شمول است که بهدلیل ندانستن راهکارهای ارتباط با یک زن باردار به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است. ارتباط عاطفی مرد، گفتوگو با جنین از چهار ماهگی به بعد، رفتار مناسب و مثبت با زن، پیدا کردن ویارهای زنان یا وقتگذراندن در فضاهای شاد و مطلوب برای زنان باردار می تواند راه حلی برای پایان دادن به افسردگی خانم ها در دوران بارداری باشد.
افسردگی بعد از ازدواج
افسردگی بعد از ازدواج زنان حائز اهمیت است، تمام زنان ایرانی از ازدواج یک مدینه فاضله در ذهن خود دارند، باید این مدینه را تخریب کنیم و حقایق اصلی را جای آن قرار دهیم، واقعیت ازدواج و تصور یک مرد اسبسوار از ذهن خانم ها باید بیرون رود، بهدلیل فقر فرهنگی والدین بهطور مداوم به دختران خود می گویند صبر کن زمانی که ازدواج کردی و بعد از ازدواج مردانشان میگویند می خواستی خانه پدرت این کارها را انجامدهی. در هر شکل تعامل، روابط عاطفی، هنر گفتوگو میان زنان و مردان، عشق و عنصر عاطفی می تواند چندین مساله را کاهش دهد، یعنی زمانی که خانمی با یک تصویر واقعی به خانه همسر خود می رود. در این مرحله تصویری که اتفاق می افتد، یک تصویر واقعبینانه است و شخص در این مرحله دچار شک نمی شود.
در روانشناسی می گویند وقتی بین من آرمانی و من واقعی فاصله زیاد است، شخص دچار تعارض می شود، در این مرحله اگر بتوانیم موانع پیشروی خانم های قدرتمند سرزمینم را برداریم، اگر بشود دولتمردان فقط نه در انتخابات بلکه در عمل و واقع از میان این شیرزنان در کابینه بهره بیشتری ببرند. اگر بتوان ارتباطات سیاسی و اجتماعی را به شکلی برقرار کرد که خانم ها حس آزادگی و حس استقلال بیشتری پیدا کنند. اگر بتوانیم در دادگاه های ما حقوق زنان را به حداقل موجود بسنده نکنند و کمی با آنها تعامل بیشتری داشته باشیم، میتوان گفت بانوان ما کمی از این افسردگی خارج میشوند. یک بخشی از دلایل افسردگی در زنان را می توان به تغییرات هورمونی خانم ها ارتباط داد، چرا که بهطور متعارف هورمون های یک خانم در طول ماه حداقل ۱۰روز بههم می ریزد و این مساله را به هیچ طریقی نمی توان انکار یا تنها مختص به بخشی از زنان دانست و باید آقایان آموزش های لازم را برای چگونگی برخورد با همسران، مادران یا دختر خود ببینند که در این مواقع به چه صورت با خانم ها برخورد کنند. کمتر سربهسر بانوان بگذارند یا کمتر آزارشان دهند، این مساله هورمونی است. بنابراین جای خالی آموزش امروزه بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. هرچند بسترهای فرهنگی تحقق این مهم هنوز فراهم نشده است. همچنین در برخی از موارد آقایان احساس می کنند که زن یک برده است.
زنان از مردان قویتر هستند
برخی از افراد ضعف قوای جسمانی را دلیلی برای افسردگی زنان عنوان میکنند، اما زنان در برابر درد به مراتب قویتر از مردان هستند. به عنوان مثال وقتی یک خانمی زایمان انجام می دهد، درد بسیاری را تحمل می کنند و اگر قرار بود، مردی درد زایمان را تحمل کند، قطعا می مرد، این قدرت بدنی تحسین برانگیز است، اما از نظر روحی لطیف است. انتظار می رود، از سوی اطرافیان یا جامعه بیشتر مورد حمایت قرار بگیرند. بعد از زایمان نیز در تمام جهان زنان به افسردگی مبتلا میشوند، اما نه در طول دوران بارداری مردان یاران خوبی هستند و نه در هنگام زایمان کنار همسر خود هستند و بعد از آن نیز شاهد هیچ رفتار درستی از سوی آقایان نیستیم که برای حل این مشکلات نیاز به آگاهی، آموزش و فرهنگسازی است.
سوء استفاده ممنوع
سوءاستفاده های جسمی و جنسی را می توان از دیگر دلایل افسردگی زنان عنوان کرد، من به آقایان ایرانی به صراحت عرض می کنم که وقتی به طرف همسر خود بروند که خود را شایسته این ارتباط بدانند، بدون اغراق می گویم، بانویی که در طول روز از سوی خانواده، همسر، فرزندان و حتی اجتماع مورد بیتوجهی قرار می گیرد، دیگر همچون گذشته نمیتوان روحیات خود را حفظ کند. بنابراین توصیه می شود، برای جلوگیری از افسردگی زنان اقدامات پیشگیرانه را انجام داد، ما امروزه از نظر آموزشی ضعیف هستیم و این عوامل افسردگی اگر از میان برداشته نشود، افسردگی در میان زنان نهادینه خواهد شد که این خود میتواند در زندگی اجتماعی یا اقتصادی زنان تاثیرگذار باشد. از سوی دیگر باید توجه داشت که زن افسرده می تواند بچه های افسرده را نیز تربیت کند و در نهایت ما با نسل افسرده مواجه خواهیم شد که این خود آثار منفی بسیاری را به دنبال دارد. از زمان جنگ زنان مبتلا به افسردگی شدند و این مهم به مرور زمان به نسل های دیگر نیز انتقال یافته است، اما در زمان جنگ تحمیلی مادرانی داشتیم که فرزندانی مانند جهان آرا داشتند، ما اگر چنین مادرانی را نداشتیم، به طور حتم شاهد حضور این افراد در دوران جنگ تحمیلی نیز نبودیم، اگر جامعه ای از زنان افسرده برخوردار باشد، کودکان و مردان نیز افسرده خواهند شد.
آقایان باید در نظر داشته باشند که اگر به همسر مادر یا دختر خود احترام می گذارند، در اصل برای خود ارزش و احترام قائل هستند، چرا که اگر زنی احساس آرامش داشته باشد. در حقیقت سرمایه گذاری برای داشتن فرزندان بانشاط خواهند داشت. میزان افسردگی در زنان ایرانی بیش از ۵۰ درصد است که این آمار خود تاسف باراست. در برخی از موارد به علت تجرد شاهد ابتلا به افسردگی در میان زنان هستیم که علت اصلی آن را می توان در تغییر باورها و فرهنگ ها جستوجو کرد، ما ازدواج را توصیه می کنیم، اما به هر قیمتی ازدواج کردن را نادرست می دانیم. زنان باید معنای زندگی خود را تغییر دهند. بانوان قدرتمند سرزمین من نگاه خود را به زندگی تغییر دهید. اغلب از ترس تنها ماندن در دوران پیری تن به ازدواج های بسیار غیر منطقی می دهند که آثار منفی آن زیاد است، اما می توان با یک تغییر نگاه می توان به نتایج مطلوب دست یافت. برخی از مردان بر این باور هستند که با نادیده گرفتن زن می توانند پیشرفت کنند، اما به هیچ وجه این گونه نیست از این رو باید سیستم نگاه آقایان را تغییر دهیم و آنها را به یک نگاه منطقی و درست سوق دهیم و بدانند که اگر قدر زن را بدانند به نسل خود یا حتی نسل آینده خدمت کرده اند که این سرمایه آثار مستقیمی را برای زندگی مردان خواهد داشت.
منبع: آرمان
* روانشناسی مردمی
ارسال دیدگاه