سیدعلی خرم*
ملاحظات مذاکره و اقتضائات جامعه بینالمللی
حرف اول اینکه در جامعه بینالمللی، هیچگاه دو عضو تاثیرگذار نمیتوانند برای مدت مدیدی حالت خصمانه به یکدیگر داشته و در عین حال جهان شاهد صلح و امنیت باشد. هر نوع آثار و تبعات تقابل چنین دو کشوری بر منطقه و جهان هویدا و ملموس خواهد بود.
ایران و آمریکا برای چهل سال در گردونهای قرار گرفتهاند که هر دو متحمل ضرر و زیان میشوند و بیشتر دیگران نظیر اسرائیل و عربستان از آن بهره میبرند. تنها در پرتو همکاری و تعامل آمریکا با ایران میتوان از اینگونه ضررها جلوگیری کرده و صلح و ثبات را به خاورمیانه و به جهان بازگرداند. حرف دوم اینکه تقابل آمریکا با ایران در دیوان بینالملل دادگستری به مرزهایی رسیده که ادامه راهبرد کنونی مفید به فایده کافی نیست. گرچه در پرتو عهدنامه مودت و دوستی ایران و آمریکا(۱۳۳۴) اعتراضات و خواستههای آمریکا نسبت به شکایت ایران منتهی به نتیجه دلخواه این کشور نخواهد شد ولیکن با فرض صدور حکم حقانیت ایران در مورد برجام و موضوع دو میلیارد دلار غرامت اتهام انفجار مقر آمریکاییان در بیروت باز هم اجرای احکام فوق معطل مانده و نیازمند محیط همکاری و رفاقت دو کشوراست.
حرف سوم در مورد مقابله با تحریمها هم گرچه با کمک اتحادیه اروپا و تا حدودی روسیه و چین و هند میتوان ابعاد این تحریمها را کاهش داد ولیکن یقینا عرصه بر ایران و بهویژه مردم ما بهطور جدی تنگ میشود. ادامه دو سال و نیم آینده با این شرایط و به امید اینکه دونالد ترامپ در دور دوم انتخاب نشود، شرطی اطمینان بخش به فوریت محسوب نمیشود و مشخص نیست واکنش جامعه ایرانی چگونه خواهد بود.
به عبارت دیگر امروز ایران راهکاری میخواهد که از وخیمتر شدن شرایط جلوگیری کند و این همه در پرتو نوعی مذاکره و تفاهم میتواند صورت گیرد. حرف چهارم اینکه عهدنامه دوستی و مودت ایران و آمریکا در شرایطی ویژه منعقد شده و آثار و تبعاتشان درازمدت بوده که ایران ۲۳ سال قبل از انقلاب از آن بهرهمند شده است. از جمله آثار آن موافقتنامه برخورداری ایران از انرژی هستهای با همکاری چهار کشور آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا بود که در یک برنامهریزی بیست ساله، ایران از بیست هزار مگاوات انرژی برق بهرهمند گردد. ولی به جهت بروز انقلاب و سپس گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران این برنامه معلق ماند.
در حالی که در آستانه پیروزی انقلاب، ۸۵ درصد واحد یک و ۶۵ درصد واحد دو نیروگاه بوشهر به اتمام رسیده بود. از سوی دیگر پس از انقلاب هم ایران بارها در دعوای حقوقی با آمریکا از استناد به این عهدنامه منتفع شده و دعوای حقوقی را به نفع خود به پایان رسانده است. این به ما میآموزد که نباید تا جایی پیش رویم که عهدنامه مودت به خطر افتد و یا ملغی گردد که اگر چنین قصدی در کار بود نباید در دادگاههای بینالمللی به آن استناد میکردیم.
اعلام مایک پمپئو به خروج آمریکا از این عهدنامه ممکن است دل اندکی را خنک و آرام کند ولی از نظر منافع و امنیت ملی قطعا خبر خوشی نیست. مشاهده میشود مجموعه عوامل دال بر این است که باید در زمینه کاهش تنشها کاری کرد و درجه اشتعال اختلافات را پایین آورد. با نگاهی مصلحتگرایانه میتوان به فراهم کردن زمینهای برای کاهش درجه اشتعال مبادرت ورزید و اجازه نداد همه احتمالات تحت تاثیر شرایط خصمانهای قرار گیرد که مایک پمپئو نماد آن است. سوال مهم این است که آیا شرایط امروز این گنجایش را دارد که با مخالفان دونالد ترامپ به این حاجت رسید؟ اگر چنین شود در کوتاه مدت تاثیر اندکی خواهد داشت، حال آنکه نیاز به تغییر شرایط سخت در کوتاه مدت معنا و الزامات دیگری دارد. البته همه ما در نامعقول و غیرقابل اعتماد بودن دونالد ترامپ و تندروی اطرافیان او شک و تردیدی نداریم ولی ماهم ملاحظاتی داریم.
منبع: آرمان
*تحلیلگر مسائل سیاسی
ارسال دیدگاه