نوحههای قدیمی کُردی، میراث معنوی کرمانشاهیان هستند
کرمانشاه (پانا) - نوحههایی از جنس «شیرین شمامهی نوبرم ...» در جغرافیای کرمانشاه، میتوانند بهعنوان میراثهای معنوی این دیرینهدیار مطرح گردند.
سکوتِ شبِ روستا با زوزهی باد شکسته میشد و همراه با سرمای استخوانسوز پاییز، چراغهای کورسوی فانوس کم کم سر از خانههای کاهگلی بیرون میکشیدند و در وسط آبادی به هم میرسیدند. بزرگان، جایی را هموار کردهبودند و با عَلَم کردن چناری بلند در وسط آن، انگار «مرکز ثقل زمین» را ترسیم میکردند . با تکهپارچههای رنگارنگ و چراغهایی آویزان بر آن که نور کمرنگشان میتوانست نقطهی امیدی برای اهالی باشد. بچهها کمی بیتابتر از دیگران خود را به محل عزاداری میرساندند و بزرگترها نیز کم کم مثل سایههایی از دور پیدایشان میشد.
یکی از رسوم زیبا و جذاب آن سالها، حرکت دستههای سینهزنی از روستایمان به روستاهای دیگر بود. غروب آن ایام، از بزرگترها التماس میکردیم که ما را با خود به دستهی عزاداری ببرند. گاهی لابههایمان هم نتیجه نمیداد و گاه مؤثر واقع میشد و آن لحظات بود که فکر میکردیم، به آرزوهایی شیرین رسیدهایم. این راهپیماییها با نوعی ابراز وجود و تفاخر در مقابل روستاهای دیگر هم همراه میشد. برای همین، معمولاً بهترین «سینهزنان» را در ردیف اول قرار میدادند و سعی گردانندگان بر نظم ویژه و حفظ ظاهر بود.
بعدها که بزرگتر شدم، فهمیدم که جدا از این اتفاقات، اینگونه مهمان شدن در روستاهای مجاور، مکانی برای رفع کدورتها و مشکلات بین روستاها نیز به حساب میآمده و با رسیدن ایام عزاداری «شهدای کربلا» بسیاری از دشمنیها به دوستی بدل میگشت.
نوحهخوانان، بیریا و صمیمی به خواندن نوحه میپرداختند. نوحههایی کُردی که از جنس زبان و احساس مردم بود و مردم چه صمیمی با این صداها و ابیات ارتباط میگرفتند. یکی از این نوحهخوانان که سالهاست به ابدیت پیوسته، «فرامرز پرواره» نام داشت که صدایش تأثیرگذار بود و روزهای پس از این مراسمها به شکل گاه و بیگاه، بچهها نوحهخوانیهایش را زمزمه میکردند .
اولین بار، نوحهی معروف «شیرین شمامهی نوبرم ...» را از زبان آن نوحهخوان محبوب شنیدم. نوحهای که بعدها از زبان دیگر نوحهخوانان نیز شنیده میشد و اصل آن صدا از حنجرهی «حشمتالله لرنژاد» جاودانی شد. حشمتالله لرنژاد، فرزند مرحوم حاج فتحالله، در سال ۱۳۲۶ در شهر کرمانشاه، محلهی علافخانه به دنیا آمد. پدربزرگ ایشان، دارای صدای خوبی بود. صوت داودی خود را از پدربزرگش به ارث برده بود. وی در سال ۱۳۴۳ در سن ۱۷ سالگی در ارکستر رادیو کرمانشاه، اولین کار خود را با شعری از برادر شاعرش یدالله لرنژاد (شیدا کرمانشاهی) اجرا کرد و از همان زمان، فعالیت رسمی خود را در عرصهی هنر و موسیقی کُردی آغاز نمود. لرنژاد بیشتر به سبک استاد سیدعلی اصغر کردستانی، علی مردان و طاهر توفیق میخواند و مدتها از تعلیمات مرحوم حسن زیرک خوانندهی نامی کُرد استفاده کرد و نیز از راهنماییهای آقایان محمود بلوری، محمود مرآتی، اکبر ایزدی، سیفالله نادرشاهی و مسعود زنگنه بهرهها برد.
صدای ماندگار حشمتالله لرنژاد و سوز غریبی در این نوحه ثبت گردیده همراه با واژههایی صمیمی و آشنا دست به دست هم دادهاند که این نوحه را به عنوان یکی از میراثهای معنوی کُردی در کرمانشاه جاودانه کنند:
شیرین شمامهی نوبرم رووله لای عهلی لای
خهلتان وه خیون ای ئهسغهرم رووله لای عهلی لای ...
جدا از این نوحهی دلانگیز و تأثیرگذار، نوحههایی دیگر نیز میتوانند طعم ماندگاری بدهند و حسی عمیق را در وجود مشتاقان ایجاد نمایند. مثلا نوحهی: «نوجوان گوم کردمه، ئارام گیان گوم کردمه» نیز میتواند از ماندگاران نوحههای کُردی محسوب گردد. همچنین: «لهشد لهناو بیاوان، چیو مانگ و خوهر دیاره» از جمله نوحههایی است که خاص عاشورا و تاسوعاست و همزمان این ایام، با شوری عجیب و ضربآهنگی تند، اجرا میشود. بیشک نوحههایی از این دست در جغرافیای کرمانشاه میتوانند بهعنوان میراثهای معنوی این دیرینهدیار مطرح گردند؛ نوحههایی که همچنان دوستدارانی بیشمار دارند و حافظهی زلال خویش را بی هیچ گرد و غباری در هوای این ماندگاریها نهادهاند.
ارسال دیدگاه