نامه سرگشاده جمعی از دانشجویان به رییس دولت اصلاحات ؛

شاید این روزها آخرین فرصت بازسازی اصلاحات باشد

تهران (پانا) - یکصد و پنجاه و هفت تن از دانشجویان و دانش ‌آموختگان اصلاح طلب و خط امامی از دانشگاه های مختلف کشور در نامه ای سر گشاده خطاب به رییس دولت اصلاحات، بازسازی و رفع نواقص اصلاحات، عدالتخواهی و اسلام‌ گرایی را مطالبه کردند.

کد مطلب: ۸۴۸۸۱۷
لینک کوتاه کپی شد
شاید این روزها آخرین فرصت بازسازی اصلاحات باشد

به گزارش ایرنا، در این نامه سرگشاده که نسخه ای از آن روز یکشنبه در اختیار گروه دانشگاه ایرنا قرار گرفت ، آمده است : نیک می دانیم که بسیاری از نارسایی‌ها و مشکلات موجود در جامعه، ناشی از عملکرد نهادها یا اشخاص دیگری است که در فرصت مقتضی مخاطب تذکرات این جمع قرار خواهند گرفت. لذا به جهت تاکید بر نقد درون گفتمانی و تقدم اصلاح خود بر دیگران، حضرتعالی مخاطب اولین نامه ی ما قرار گرفته اید.
نویسندگان نامه که رونوشت آن را در اختیار رئیس و اعضای محترم شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان کشور قرار دادند، افزودند : انقلاب اسلامی با تکیه بر استقلال، آزادی، جمهوریت و اسلامیتِ نظامِ آینده و آرمان‌هایی والا جایگزین رژیم دیکتاتوری سابق شد. انقلاب مردمی ‌ای که رهبر آن امامی مبارز بود که معتقد بود میزان رای ملت است لذا توانست سلایق مختلف را متحد و بر قلب مردم حکمرانی کند. بعد از امام نیز یاران و پیروان خط امام پروسه اصلاحات را برای رفع کاستی ‌ها و نقایص ساز و کارهای نظام آغاز کردند.
این نامه می افزاید : امروز اما در آستانه چهل سالگی این انقلاب به نظر می‌رسد بخش‌هایی از هر دو جناح راست و چپ به صراحت از خط امام (س) و آرمان‌های انقلاب عبور کرده‌اند. در میان اصلاح ‌طلبان نیز از همان دوم خرداد عده‌ای به دنبال عبور از اندیشه امام بودند هر چند حضرتعالی شخصا به عنوان فرزند فاضل و با تقوای امام، عموما در مقابل وسوسه‌های آنها مقاومت نموده‌اید لکن به آنچه امروز به عنوان شمایلِ جریان اصلاحات در معرضِ دید قرار دارد، انتقادات جدی‌ای در این حوزه وارد است که اهم آن به اجمال در ذیل می‌آید :
۱- عدالتخواهی
مساله عدالت و ستیز با تبعیض و نابرابری اعم از عدالت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که اصلی‌ ترین مطالبه مردم در جریان انقلاب اسلامی و حتی جنبش مشروطه‌ خواهی ایران بوده است متاسفانه جز در دهه‌ی اول انقلاب و دولت مهندس موسوی، در مابقی مقاطع عملا به فراموشی سپرده شده است. اصلاح‌ طلبان نیز ظاهرا پس از دوم خرداد، به رهبری شما به تقدم بلافصل آزادی بر عدالت معتقد شده‌اند و عملا عدالتخواهی را قربانی آزادیخواهی کرده‌اند. تاجاییکه جریان مقابل در اولین فرصت با تصاحب و سوء استفاده از شعار عدالتخواهی در فاصله سال‌های ۸۴ تا ۹۲ بر کشور حاکم شد.
اگر شعار آزادیخواهی و دموکراسی برای طبقه متوسط شهری جذاب است، مطالبه‌یِ عدالتخواهی برای صاحبانِ اصلیِ این انقلاب، یعنی مستضعفان و محرومان جامعه نیز به همان میزان خواستنی است و هیچ یک نباید قربانی دیگری گردد. لذا به جای تقدم یکی بر دیگری، در یک گفتمان مردمسالاری عدالتخواهانه، توجه به عدالت نیز بر مردمسالاری و آزادی افزون شده است. اگر چنانچه اصلاح طلبان با کار تئوریک و عمیق به ماهیت و سابقه‌ی عدالتخواهانه‌ی خود باز نگردند، به زودی تجربه سال های ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شد و ظلم مضاعفی به سبب نگاه سطحی و ساده‌لوحانه بر پیکره‌ی این آرمان و همچنین کشور و فرودستان خواهد رفت.
۲- اسلام ‌گرایی
اهتمام به التزام عملی به مبانی اسلام عزیز جزء جدانشدنی نیروهای انقلاب و خط امام (س) است. ارزش‌های دینی نیز در انحصار یک جناح نیست. البته قرائت ما از اسلام همچون امام (س)، برخلاف قرائتِ مقدس نماهای متحجر از اسلام، معتقد به پیشبرد و تحقق اندیشه ‌های مردم‌ سالار است. معتقد به ظرفیت اسلام برای دفاع از آزادی، استقلال، عدالت و حقوق مردم در جامعه است. برداشت ما همچون معلمان انقلاب از اسلام، برداشتی آزادی‌بخش، عدالت‌خواه و رافع ظلم از همه‌ی انسان‌ها و مظلومین است. البته انقلابی که اسلامش اسلام زهد ابوذر بود نه اسلام استعماری عبدالرحمن ابن عوف. و اسلامی مبتنی بر فقه پویای امام (س) نه اسلام دگم و جزم ‌اندیشی که با علم و دانش بشری دشمن و توجیه کننده فقر و ظلم است.
۳- نقد اشرافی ‌گری
امروز در اکثر کشورهای دنیا مسئولین عالی ‌رتبه، همانند مردم عادی و در میان آنها و بدون هیچ تشریفات خاصی زندگی می ‌کنند. اما در نظام برآمده از انقلاب اسلامی با آن وصف مذکور که در آن حاکمان و کارگزاران خود را با مولای متقیان مقایسه می‌کنند نه تنها زندگی اشرافی قبحی ندارد که برخی از جیب فقرا و از بیت المال حقوق و املاک نجومی نیز دریافت می‌کنند. در میانه‌ی نارضایتی مردم از وضع موجود، شاید هیچ امری برای آنها آزار‌ دهنده ‌تر از مانور تجمل و اشرافی‌گری مسئولان و رهبران سیاسی نباشد. اصلاح ‌طلبان و از جمله خود شما اگر می‌خواهید مردم شما را از خود بدانند و مقبولیت و مشروعیت مردمی داشته باشید بایستی از کاخ‌ها و خانه‌های خود در مناطق مرفه ‌نشین به میان غالب مردم بیایید و همانند آنها زندگی کنید.
در وضعیتی که کارمندان، کارگران، معلمان، زاغه نشین‌ها، کولبران و بقیه اقشار فرودست جامعه با سخت‌ترین شرایط اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند مشخص است که مردم به چنین حاکمان یا رهبران سیاسی‌ای (اشرافی) اعتماد نخواهند کرد چرا که نمایندگان واقعی مطالبات آنها نیستند و سخن آنها غیر از درد مردم است.
۴- رویکرد ایجابی به جای رویکرد سلبی
جریان اصلاحات پیش از تعریف دقیق مانیفست خود در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و البته سیاسی با رویکرد سلبی درحالیکه هرکسی از ظن خود یار آن شده است، در انتخابات‌ها شرکت می‌کند و از مردم می خواهد بین بدتر و چیزی که محتوای آن در حوزه‌های مشخص، از پیش دقیقا معلوم نیست به او رای دهند و نتیجتا تعهدی به اجرا یا پایبندی به آن هم وجود نخواهد داشت. از طرفی در شرایط تفسیر مغایر با قانونِ اساسیِ شورای نگهبان از نظارت به رد صلاحیت، نخبگان این جریان هم حذف شده و عرصه برای فرصت ‌طلبانی که عموما درک عمیقی از اصلاحات ندارند باز می‌شود. بدین ترتیب علی رغم پیروزی اصلاحات در انتخابات، دولت‌ها و مجلس‌ های عقیمی شکل می‌گیرند که نه تنها هیچ خلاقیت و تخصصی ندارند که در مقاطع حساس اشتباهات‌شان به قیمت بی‌اعتبار شدن کل جریان و ناامیدی مردم از اصلاحات نیز تمام خواهد شد.
از نقدها به ساختار شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح طلبان که با فرآیندی انتصابی و از بالا به پایین شکل می‌گیرد که بگذریم، راه حل، حضور ایجابی در انتخابات‌ها از طریق ارائه برنامه‌های عملی در حوزه‌های مربوطه و رای به برنامه‌ها به جای رای به افراد است. البته افراد باید متعهد به اجرای برنامه‌ها بشوند. در این شرایط بدون هیچ محدودیتی از تمام ظرفیت جریان اصلاحات برای تدوین برنامه‌ها و قوام آنها نیز می‌توان استفاده کرد. درغیر این صورت حضور در انتخابات بدون داشتن برنامه‌ها و تئوری‌ های لازم برای حل مشکلات کشور، صرفا نوعی قدرت ‌طلبی و قبیله ‌گرایی سیاسی به حساب می‌آید نه اصلاح‌طلبی.
۵- پرهیز از انحصارطلبی
جریان اصلاحات که خود به حق تمامیت‌خواهی جناح رقیب را مذموم و غیرقابل پذیرش می‌داند نمی‌تواند در درون جناح خود دست به انحصار‌طلبی بزند و برای چند شخص یا یک طیف یا حزب امتیازات ویژه‌ای قائل شود و توجهی به دیگران نکند. این وضعیت حتی ممکن است نسبت به طیف‌های مختلف دانشجویی تحول‌خواه نیز رخ بدهد و نگاه تبعیض آمیز به آنها باعث بشود یک طیف در مرکز توجهات قرار بگیرد و مطالبات طیف‌های دیگر بایکوت شوند. اگرچه به زعم ما جنبش دانشجویی خود جریان‌ساز است و دوری آن از کانون‌های قدرت و ثروت ضامن آرمانگرایی او است اما از یک جریان پیر و انحصارطلب بدون توجه به تضارب آرا و شانس برابر، چگونه می‌توان انتظار داشت بتواند شایسته سالاری کند. و مادامی که نتواند شایسته سالاری کند چگونه می تواند برای مدیریت کشور و حل معضلات آن، برنامه‌ای کارآمد، علمی و عملی تدوین کند. لذا در یک دور باطل هزینه ‌زا باقی خواهند ماند تا به اضمحلال کامل برسد.
نویسندگان این نامه سرگشاده خطاب به رییس دولت اصلاحات نوشتند: طرح انتقادات فوق با توجه به شرایط ویژه کشور و کاهش روز افزون محبوبیت اصلاح‌طلبان و از سردلسوزی و رفع نقایص فعلی است لذا توجه به موارد فوق در کنار فسادستیزی، جوانگرایی، پرورش فکری و پرهیز از محافظه‌کاری، مدیریت علمی و خشونت ‌پرهیزی که خود بهتر از اهمیت آنها آگاه هستید راه فائق آمدن بر مشکلات است. شاید این روزها آخرین فرصت بازسازی اصلاحات و رفع برخی نواقص آن برای تاثیرگذاری در جامعه باشد لذا چنانچه این فرصت از دست برود ناامیدی یا عبور جامعه از اصلاحات عواقب خطرناک و غیرقابل جبرانی در پی خواهد داشت.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار