نقد مجلس در گفتوگوی مشروح پانا با عضو هیات رئیسه فراکسیون مستقلین
جعفرزاده: اولین کار مسئولان بعد از دوران فعالیت پوشیدن لباس آستین کوتاه است
تهران (پانا) - معتقد است که شفافیت و آزاد گذاشتن نمایندگان در اظهارنظر باعث پیشرفت مجلس شورای اسلامی و به طور کلی جمهوری اسلامی خواهد شد، اما روند فعلی بهارستان را نه به سود مجلس میداند و نه کشور و بر لزوم انجام وظایف قانونی تک تک دستگاهها تاکید میکند.
جانباز ۷۰ درصد جنگ ایران و عراق است و در حال حاضر دومین دوره متوالی حضورش در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم رشت را تجربه میکند. تمام عمر مجلس نهم و دهم (تاکنون) عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات بهارستان بوده و گاهی در نقش مدافع برنامههای اقتصادی دولت و گاهی به عنوان منتقد آن به ایفای نقش پرداخته است.
غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی با ۵۲ سال سن سال ۹۴ صلاحیتش برای حضور در انتخابات مجلس دهم رد شد ولی هیات نظارت شورای نگهبان مجددا صلاحیت او را تایید کرد. سال ۹۶ نیز با حکم محمد شریعتمداری، وزیر فعلی صنعت، معدن و تجارت دولت روحانی به عنوان مسئول و رئیس ستادهای مردمی او در استان گیلان معرفی شد.
گفتوگوی زیر مروری است بر روند فعلی مجلس شورای اسلامی که از سوی اصلاحطلبان و اصولگرایان با انتقاد مواجه است ولی در آن به مسائلی همچون اقدامات اخیر مسئولان نظامی کشورمان و علی اکبر ولایتی نیز گریزی زده شده است.
مشروح این گفتوگو در زیر به اطلاع میرسد:
با شفافیت رای نماینده مجبور به دوشخصیتی و چندشخصیتی بودن نیست
میخواستم نظرتان را درباره طرح شفافیت رای نمایندگان بدانم، همانطور که میدانید بعضی نمایندگان با این بهانه که این طرح باعث محدود شدنشان میشود با این طرح مخالفند، شما جزء مخالفانید یا موافقان؟
من واقعا موافقم، من فکر میکنم که مردم حق دارند بر ما نظارت کنند یعنی حق دارند از ما و عملکردمان مطلع باشند چون با رای مردم وارد مجلس شورای اسلامی شدهایم، انتصابی نیستیم، انتخابی هستیم. فردی بر اساس شعارهای من به من رای داده است ولی من افرادی را میشناسم که برای ورود به مجلس شعارهایی را دادهاند که دقیقا در مجلس عکس آن را عمل میکنند.
بگذارید واضح حرف بزنم، یکی از پایگاههای ثابت رای، حوزه ایثارگران است. تقریبا اکثریت کسانی که میخواهند رای بیاورند با شعارهای ایثارگری وارد میدان میشوند و میگویند ما به شما و خانواده شهدا بدهکاریم. من به عینه به شما میگویم در مجلس افرادی هستند که میگویند که فکر کردن به ایثارگران بس است و باید یک کمی هم به مردم برسیم. من همیشه به اینها گفتهام که حرف شما خیلی حرف خوبی است ولی چرا این حرف را زمان انتخابات نمیگویید؟ مثلا برخی دیگر از افراد بحث تبعیض را مطرح میکنند، من به این افراد هم میگویم که شما چرا این حرفها را بیرون از مجلس نمیزنید؟ میگویند که اگر بزنیم که دیگر کسی به ما رای نمیدهد! این یعنی چی؟
من میگویم که اگر رایهای ما شفاف شود، دوگانگی حرف و عمل برخی افراد یا به عبارت دیگر این دوشخصیتی بودن افراد از بین میرود. دیگر نماینده مجبور نیست که دوشخصیتی یا چندشخصیتی باشد، مردم هم به آن نماینده و عملکرد او نظارت میکنند.
شما بیایید موضوع FATF را در نظربگیرید، من با صراحت گفتهام که با این مسئله و موضوع موافقم و بارها هم گفتهام که رد این لوایح اشتباه محض است البته ملاحظاتی داریم که باید به آنها عمل شود ولی ما نباید خودتحریمی کنیم. خیلی از دوستان ما در مجلس با من درباره این موضوع هم عقیدهاند ولی عقیده خود را بیان نمیکنند، شما FATF را بیاورید، من به شما قول میدهم که این لوایح در مجلس رای میآورد، من قول میدهم که رای میآورد ولی بسیاری از نمایندگان نظر خود را بیان نمیکنند. اتفاقا من میگویم که مردم باید نظر ما را بدانند و به تناسب این نظر به ما رای بدهند.
نماینده باید توانایی نقد حاکمیت را داشته باشد
اما از طرف دیگر نمایندگان به رفتار شورای نگهبان اشاره میکنند، سخنگوی این شورا صراحتا اعلام کرد که به یکی از نمایندگان تذکر داده است، این تذکر و این قبیل رفتارها به نظرتان قانونی است و اساسا چه تاثیری بر روند کار و فعالیت نمایندگان میگذارد؟
ببینید من شورای نگهبان و نظارت آن را قبول دارم ولی این نظارت باید مبتنی بر یک چارچوب خاص باشد، اینقدر نباید خوف و رجاء برای یک نماینده وجود داشته باشد که بترسد فلان حرف را بزند یا نزند یا اینکه فلان کار را بکند یا نکند. اگر این روند ادامه پیدا کند، من به شما میگویم که از این مجلس «مدرس» بیرون نمیآید. اصلا در این مسئله شک نکنید. ادامه این روند خوف و رجاء و تهدید، احضار ، سوال، جواب کردن و پیامک فرستادن و غیره و غیره باعث میشود که از این مجلس «مدرس» بیرون نیاید.
ما باید تصمیم بگیریم که آیا ما میخواهیم از مجلس مدرس و مدرسها بیرون بیایند یا نمیخواهیم، باید رک حرف بزنیم با مردم، یعنی بگوییم که آقا ما یک سری نماینده گوش به فرمان داریم که اینها در هر وضعی مطیعند. هرچه بگوییم میگویند چشم!
راحت بگویم من از این مجلس راضی نیستم. در مجلس نماینده باید آزاده باشد، حرف بزند، حرف مردم را بزند، توانایی نقد حاکمیت را داشته باشد البته چارچوبها، منافع ملی و امنیت ملی را هم رعایت کند.
پس با مسئله تایید صلاحیت مخالفید؟
ببینید من نمیگویم نماینده باید یک آدم بی در و پیکر باشد، هیچکس همچین حرفی نمیزند ولی وقتی میخواهد سوال کند یا بگوید اینجا اشتباه بود، جرات اینکار را داشته باشد البته تصورات مردم را هم باید در نظر گرفت. مردم فکر میکنند یک نماینده همیشه باید یک مدل حرف بزند که این هم تصور غلطی است.
مثلا ما یک روزی از آقای روحانی دفاع کردیم، هزار سال و هزار بار دیگر هم آن روز انتخابات برگردد ما بازهم از آقای روحانی حمایت خواهیم کرد ولی این دلیل نمیشود که ما او را نقد نکنیم.
همین چند وقت پیش آقای امیرآبادی (احمدامیرآبادی فراهانی، عضو هیات رئیسه مجلس) موضوعی را مطرح کرد که من به او خیلی جدی گفتم که ما نماینده مردم هستیم و وظیفه داریم از حقوق آنها دفاع کنیم. منافع ملی را میفهمیم و قانون اساسی را میشناسیم و با شورای عالی امنیت ملی و شورای نگهبان هم آشناییم ولی ما باید نقد کنیم. چرا نماینده مجلس ما خوف دارد که مجلس خبرگان رهبری را نقد نمیکند؟ چرا؟
من واقعا برای آقای مطهری (علی مطهری، نایب رئیس دوم مجلس) احترام خاصی قائلم، او وابسته نیست، نماینده نباید وابسته باشد، من احساس میکنم که با ادامه این روند مجلس که همه ترس از رد صلاحیت داشته باشند، خود حاکمیت بیشترین ضرر را خواهد کرد. چون این جا مثلا یک دستگاه نظارتی است.
صد نفر را در مجلس میشناسم که جرات نمیکنند نظرشان را اعلام کنند
واقعا هست؟
با این روند خیر! قرار بود مجلس در راس امور باشد ولی با این شکل و ادامه این روند، این اتفاق نخواهد افتاد. با ادامه این روند که نماینده بترسد و گاهی هم حذف بشود و دیگر کسی جواب سلام او را هم ندهد، اتفاق مثبتی در کشور نمیافتد. با این روند خوفناک، نماینده به آشپز تبدیل میشود. من یک بار هم قبلا گفتم که نماینده آشپز نیست که به او سفارش بدهید و او هم همان خوراک را برای شما تهیه کند. نماینده باید ذائقه مردم را ببیند، مشکلات مردم را تشخیص دهد و با اتکا به این موارد برای آنها غذا بپذد ولی اگر بخواهد از جای دیگری دستور بگیرد، ممکن است روزی برای بچه دو ماهه کباب بگذارد و برای یک پیرمرد هم فرنی تهیه کند! این شدنی نیست.
من احساس میکنم با این روند «حریت» نمایندگان از بین میرود و ما دیگر «حر» نخواهیم بود. من نمیگویم من پاکم و علیهالسلامم ولی احساس میکنم که این روند باعث ایجاد مشکل در حقوق و دریافتی ماهانه ما هم میشود. ما نباید به مردم خلاف واقع را بگوییم. باید عقاید خود را صاف و صریح به مردم بگوییم. من سر ماجرای فغانی (داور بینالمللی فوتبال) نظرم را گفتم اتفاقا خیلیها هم به من بد و بیراه گفتند ولی من نظر خودم را گفته بودم، راستش را بخواهید خیلی هم خوشحالم چون نظرم را با صداقت گفتم و دروغی به زبان نیاوردم. من حداقل صد نفر را در مجلس میشناسم که نظری دارند ولی جرات نمیکنند آن را اعلام کنند. این نمایندگان میگویند که اگر ما امروز نظر خود را بگوییم فردا کسی به ما رای نمیدهد. خوب این رای حرام است! رای خریدن فقط پول نقد پرداختن کردن نیست، فریب دادن و رای گرفتن هم در همان حکم است و حرام است. ما به عنوان نماینده باید نظر خود را با صداقت به مردم بگوئیم.
شورای نگهبان حق تذکر دادن به نمایندگان را ندارد
سخنان آقای کدخدائی که گفت به فلان نماینده تذکر دادهایم را چطور ارزیابی میکنید؟
آن صحبت آقای کدخدایی قطعا اشتباه بود، شورای نگهبان حق تذکر دادن به نماینده را ندارد. امکان دارد بنشیند بهطور دوستانه جلسهای بگذارد و مصالح کشور را بیان کند ولی این با تذکر دادن خیلی متفاوت است. من خودم همین چندروز پیش وقتی نمایندهای داشت جرف میزد، گفتم ما برویم رادیو اسرائیل و آمریکا را خاموش کنیم، دیگر نیازی به آنها نداریم، آن نماینده خودش رادیو اسرائیل است! امکان دارد که دوستانه صدایش کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند، این یک داستان است، تذکر دادن داستان دیگری است، تذکر دادن خلاف است.
ما اگر نماینده حر و آزاده نداشته باشیم، ولله این کشور خسارت میبیند، کاری کنیم که نماینده وابسته نباشد، این وابستگی فقط از منظر تایید و رد صلاحیت نیست از مناظر دیگر هم باید به این مسئله نگاه کرد، از منظر مالی هم این وابستگی ممکن است ایجاد شود، مثلا ما بگوییم آقا یا خانم نماینده شما n درصد حقوق امروز خود را تا پایان عمر خواهی داشت پس از رای نیاوردن ترس نداشته باش، حرفت را بزن، نترس گه پایگاه رای خود را از دست میدهی، عقیدهات را بگو. این باعث تصمیمگیری آزادانه مردم و نمایندهها میشود، مشارکت در انتخابات را هم بیشتر میکند.
نماینده باید در تمام زمینهها عقیده خود را بگوید، مثلا در زمینه حجاب من به شخصه معتقدم در یک مکانی نباید حجاب باشد ولی درباره برخی مکانهای دیگر معتقدم که حجاب شرعی باید رعایت شود. بگذاریم نماینده عقیدهاش را بگوید.
ببینید من نمیگویم یک مجرم باید به مجلس بیاید یا کسی که اعتیاد دارد و از سلامت روح و روان برخوردار نیست، نماینده مجلس شود. قطعا بزهکار و خلافکار و متعرض به نوامیس مردم و امثالهم نباید نماینده مجلس شوند ولی به صرف عقیده و تفکر داشتن نباید کسی را محروم کرد. میتوان او را امروز محروم کرد ولی فردا کشور از بسیاری چیزهای دیگر محروم میشود.
شما امروز به مجلس نگاه کنید، چقدر نطقها و حرفها کلیشهای است. هرکسی میخواهد نطقی کند عملا چارچوب نطقها مشخص است. امروز هم حمله به دولت ارزش است.
بیایند و بگویند ما در این کشور وزارت امور خارجه نداریم و آقای ولایتی به تنهایی وزارت خارجه است
کمی عقبتر برویم، چندی پیش تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به رئیسجمهوری تذکر دادند که چرا فلان فرمانده نظامی درباره مسائل سیاست خارجی اظهارنظر کرده است، سوال من اینجاست که واقعا چه کاری از دست روحانی به عنوان رئیسجمهوری در این زمینه بر میآید؟ مگر قانون در این کشور حیطه اختیارات هر فرد و سازمان را مشخص نکرده است؟
متاسفانه یکی از مشکلاتی که داریم، این است که هنوز در میان سران کشور وفاق و وحدت وجود ندارد. افراد گاهی حرفهایی میزنند و اقداماتی را انجام میدهند که برای ما هزینهبر است. من هنوز نفهمیدم آن سالی که ولایتی (علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر انقلاب) به لبنان رفت و بعد از آن نخست وزیر این کشور فردای همان روز به عربستان سفر کرد، چه اتفاقی در این سفر افتاد؟ درست است که ولایتی مشاور امور خارجه رهبری است ولی ما آخر نفهمیدیم که این کار و سفر با هماهنگی وزارت امور خارجه انجام شده است یا خیر. ما در مقابل دیپلماسی خارجی باید یک تریبون داشته باشیم نه دو تریبون. انتظار ما این است که در دیپلماسی خارجی یک صدا از کشور خارج شود نه چندصدا و چند حرف.
من قبلا هم گفتهام که فرماندهان نظامی و انتظامی و برخی افرادی که با نهادها و مراکز حکومتی ارتباط دارند در زمینه دیپلماسی خارجی باید با وزارت امور خارجه کشورمان هماهنگیهای لازم را به عمل آورند اگر این اتفاق به هردلیلی نمیافتد باید تکلیف وزارت امور خارجه را مشخص کنند. اگر این افراد و نهادهای حکومتی به هردلیلی وزارت امور خارجه ما را قبول ندارند، هیچ اشکالی ندارد بیایند و این وزارتخانه را تعطیل کنند. بگویند آقا ما در این کشور وزارت امور خارجه نداریم و مثلا آقای ولایتی به تنهایی وزارت امور خارجه ماست! ما هم میپذیریم. حداقل به این روش تکلیف این کشور مشخص میشود.
ما در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی بیرونی نیازمند یک صدا هستیم ولی الان متاسفانه این اتفاق نمیافتد و چند صدا از کشور خارج میشود. این چند صدایی برای کشور آسیبزاست.
برای شفافسازی به جای ایجاد مکانیسم، دُکان ایجاد میکنیم
مدت هاست که در کشور به دنبال ایجاد شفافیت هستیم ولی به گواه اظهارات مسئولان عالیرتبه کشور آنچنان که باید و شاید در این زمینه موفق نبودهایم، ایراد کار کجاست؟ چرا موفق نمیشویم؟ چرا عملکرد دستگاهها و سازمانهایی که قرار بود عامل شفافیت باشند، خود محل سوال است؟
اشکال ما این است که برای شفافسازی به جای ایجاد مکانیسم، دُکان ایجاد میکنیم! ما باید مکانیسمی ایجاد کنیم که هرکجا مسیر را غلط رفتیم، زنگ هشدار به صدا در بیاید. امروز این زنگ هشدار عملا از کار افتاده است. مدام دکان ایجاد میکنیم. من بارها به نمایندگان دیگر هم گفتهام که اگر میخواهید برای یک امری سازمان جدید ایجاد کنید، بدانید که قصد کمک و انجام کار مثبت ندارید. اگر میخواهید کاری انجام دهید بدانید این راهش نیست. مکانیسم باید ایجاد شود. آن هم مکانیسمی با حداقل دخالت نیروی انسانی، ولی متاسفانه ما در ایران همه چیز را فیزیکی میبینیم و قصد ایجاد ساختمان و سازمان جدید داریم.
در مباحث نظارتی نیز ما هیچ مکانیسمی طراحی نمیکنیم که اگر فردی خطایی کرد از جای دیگر و ارگان نظارتی ترس داشته باشد. بزرگ ترین مکانیسمی هم که امروز به نظر من به صورت خود به خود طراحی شده، رسانهها هستند. امروز بسیاری از مسئولان از رسانه بیشتر از خدا میترسند!
ببخشید که صریح میگویم ولی واقعا چنین است، مسئول ما میگوید فلان جشن را نروم چراکه ممکن است تصویری در شبکههای اجتماعی منتشر شود یا فلان غذا را نخورد چون عکسهایش پخش میشود.
من خودم جلسهای بودم که انواع و اقسام غذاها را برای یک مسئول بلندپایه آورده بودند، به یک باره او گفت اینها را بردارید الان عکس میگیرند و تصاویرش پخش میشود. آن غذاها را به اتاق پشت بردند، بعد از برنامه من رفتم و دیدم همه مسئولان آن جا مشغول خوردن غذاها هستند، خوب به نظر شما چرا این اتفاق افتاده؟
ریا از وقتی وارد شد که گزینش به جای ریشهها چسبید به ریش!
شما بگوئید.
من فکر میکنم که از دانشآموزان ما تا بالاترین مقامهای این کشور دچار مسئله و مشکل چندشخصیتی بودن، شدهاند، یعنی یک شخصیتی نیستند.
به عنوان مزاح این را هم به شما بگویم که تمام مسئولان بعد از این که دوران فعالیتشان تمام میشود، اولین کاری که میکنند، پوشیدن لباس آستین کوتاه است! باورکنید این عین حقیقت است! این همان چند شخصیتی است. خوب این مسئول دوست دارد این لباس را بپوشد ولی در ایران میترسد این کار را بکند!
از زمانی که ریا وارد شد با این مسائل و چندشخصیتی بودن مواجه شدیم یعنی از زمانی که گزینش ما به جای اینکه به ریشهها بپردازد چسبید به ریش! گزینش آمد و گفت که آقا و خانم فلانی من این وضع را از شما میخواهم، اگر انجام ندادید شما را رد خواهم کرد ولی نگفت این فردی که پیش من آمده آدم صادقی است، این همین است که میگوید.
پایگاههای اجتماعی ما که باید مسئولان و ارگانهایی مثل قوهقضائیه باشند، از بین رفتهاند، پایگاههای خود را از دست دادهایم. مشکل این است. این پایگاههایی که از دست دادهایم دیگر به این سادگیها قابل ترمیم و یا به دست آوردن نیست. امروز به جایی رسیدهایم که مردم به هیچکس در این کشور اعتماد ندارند.
چهرهها و حرفها برای مردم تکراری شده است
با این تفاسیر امروز ما چه کنیم؟ چه کنیم که از این وضع خارج شویم؟
به نظر من به یک تصفیه بزرگ در داخل کشور نیازداریم، به یک جابجائی قدرت حداقل در بخشهایی نیاز داریم. چهرهها و حرفها برای مردم تکراری شده است!
من را ببخشید اگر حرفی که میزنم، حرف خوبی نیست ولی من به عنوان یک نماینده مجلس این کشور تقریبا دیگر اخبار گوش نمیدهم چون هیچ چیز جدیدی در این اخبار وجود ندارد! تقریبا صداوسیما را نه نگاه میکنم و نه گوش میدهم.
یعنی کلا اهل فیلم هم نیستید؟
راستش همینطور است، من متاسفانه خیلی فیلمی نیستیم چون برای تماشای فیلم باید همه جا سکوت کامل باشد و من این فرصت ۲ یا ۳ ساعته را ندارم ولی خوب علت اصلی این مسئله تکراری شدن است.
از طرف دیگر ما مدام به مردم قول دادهایم و قولهایمان عملی نشده است. نتیجه هم این شده که میبینیم. نتیجه شده از بین رفتن اعتمادها.
به نظرمن باید، باید و باید به جوانها امروز بیش از پیش اعتماد کنیم و کمی هم امثال ما باید بروند کنار. همه باید کنار برویم و فرصت حضور را به جوانان حداقل در ارگانهایی که میتوانیم، بدهیم. به نظر من اگر این اتفاق بیفتد، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد البته جوانها هم باید شفاف صحبت و رفتار کنند. شما همین «شلوار جین» و «تیشرت» آقای جهرمی (محمد حواد آذریجهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات) را در نظربگیرید، چقدر مردم به این مسئله روی خوش نشان دادند؟ مردم احساس کردند که این یک مسئول، خودش است!
ببینید امروز باید بگوییم و اعتراف کنیم که هیچ کدام از ما (مسئولان) در مجموع خودمان نیستیم! این بد است.
من خودم به شخصه با اینکه از دوران دبستان و کودکی هم کت و شلوار پوشیدهام، خیلی دلم میخواهد «اسپرت» بپوشم. شاید ما دیگر نتوانیم چون شخصیت ما این را نمیپذیرد.
پیشانی داغها، حالت انزجار در مردم ایجاد کردهاند
یعنی شما اگر نماینده هم نباشید همین کت و شلوار را میپوشید؟
اره واقعا! من سالهایی که هیچ مسئولیتی نداشتم و در دانشگاه حضور داشتم، بازهم همین کت و شلوار را میپوشیدم. مدل ما این شکلی است ولی مردم دوست دارند هرکسی خودش باشد نه اینکه تظاهر کند. مردم امروز نفرت عجیبی از تظاهر کردن پیدا کردهاند. شما به جامعه نگاه کنید، الان پیشانی داغها، حالت انزجار در مردم ایجاد کردهاند. مردم میگویند یعنی چه که فلان فرد رفته و پیشانیاش را داغ کرده است؟ یعنی اینقدر نماز میخواند که روی پیشانیاش هم جای مهر افتاده است؟
گفتید جوانگرایی، به عنوان سوال آخر به نظرتان همین طرح اصلاح قانون بازنشستگی میتواند اندکی این وضع را اصلاح کند؟
راستش را بگویم خیر! ببینید در بهترین حالت همین دنبال کنندگان این طرح میگویند که حدود ۲ هزار جوان سر کار میآیند ولی واقعا مشکل ما ۲ هزار نفر است؟ ما ۳/۵ میلیون نفر بیکار در این کشور داریم.
نظرتان درباره این مسئله اجازات خاصه رهبری چیست؟
من فکر میکنم اگر این قانون اجرایی شود، رهبری به نیت و اراده قانونگذار احترام بگذارد و کمترین اجازه را برای معافیت از این قانون بدهند.
ارسال دیدگاه