مرضیه برومند*
هم دانشکدهاى منحصر به فرد من
سال ١٣٤٨ که در رشته هنرهاى نمایشى، دانشکده هنرهاى زیبا قبول شدم، تصورش را هم نمیکردم که با یکى از اسطورههاى تئاتر آن دوران همدانشکده شوم و او را از نزدیک ببینم.
آن زمان من هجده ساله بودم و آقاى انتظامى چهل و شش هفت ساله.گاهگدارى ایشان را در بوفه یا حیاط دانشکده میدیدم ولى جرات نمیکردم نزدیکشان شوم چرا که ایشان از نظر من آن وقتها یک آدم جا افتاده و جدى بود و امکان نداشت به من امکان همکلام شدن بدهد اما خیلى زودتر از آنچه فکر میکردم، به این اسطوره دستنیافتنى نزدیک شدم و ارتباط دوستانه بینمان برقرار شد چرا که ایشان شخصیت شوخ و طنازى داشت و از درون جوان بود و حتى در کهنسالى شوخطبعى و نشاط جوانانهاش را از دست نداد.
و امروز ، در آستانه برگزارى هفدهمین جشنواره نمایش عروسکى، که دبیرش هستم ، تجربه تلخ دوره شانزدهم و درگذشت داوود رشیدى عزیزم در میانه برگزارى جشنواره برایم تکرار شد.
حالا میخواهم همانگونه که از روح بلند داوود رشیدى عزیزم براى ادامه برگزارى جشنواره گذشته اجازه گرفتم، از روان پاک استاد عزتالله انتظامى نیز کسب اجازه کنم تا جشنواره روند عادیاش را در خدمت به تئاتر و مردم طى کند.
*دبیر هفدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک
منبع:ستاد خبری هفدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک
ارسال دیدگاه