داریوش قنبری*
هدف روحانی از هشدارها به آمریکا
هشدارهای اخیر رئیسجمهوری کشورمان به آمریکا و پاسخ آمریکا در مجموع از دو منظر قابل تحلیل است، ابتدا اینکه این هشدارها میتواند به نوعی اعمال فشاری به آمریکا و متحدانشان باشد که آنها را وادار به مذاکره کند و به نوعی آنها را وادار کند که با ایران کنار بیایند و از مواضع فعلی خود نسبت به تهران عقبنشینی کنند.
هدف بعدی چنین تهدیدهایی میتواند عزم جدی کشور برای مقابله با تهدیدهای آمریکاییها باشد، در صورتی که از سوی آمریکا مشکلی برای ایران پیش بیاید، تهران میتواند مقابله به مثل کند. به طور مثال در موضوع جلوگیری از صادرات نفت ایران میتواند اقداماتی انجام دهد که دیگران نیز امکان صادرات نفت نداشته باشند و از طریق جلوگیری از صادرات نفت بر مصرفکنندگان که کشورهای صنعتی هستند و به ویژه آمریکاییها فشار زیادی وارد شود تا از این طریق از تداوم سیاستهای فعلی خود در ارتباط با ایران جلوگیری و تحریمها را در قبال ایران عملیاتی نکنند.
ایران میتواند در قبال تحریمهای آمریکا که اعلام کرده از ۴ نوامبر اجرایی خواهد شد مانع از صدور نفت کشورهای منطقه که بعضی از آنها از جمله عربستان در افزایش فشارهای آمریکا بر ایران دخیل هستند، شود. بنابراین یکی از مخاطبان اصلی هشدارهای رئیسجمهوری کشورمان میتواند عربستان باشد تا از شرارتها و شیطنتهای خود ضد ایران دست بردارد. در حقیقت ایران به عربستان این پیام را رساند که اگر صادرات نفت ایران محدود شود آنها نیز به آسانی نخواهند توانست نفت خود را صادر کنند.
ایران به لحاظ جغرافیایی امکاناتی در اختیار دارد و قادر است بر آبراههای منطقه نظارت کند و میتواند با استفاده از این امکان مانع از صدور نفت شود. البته چنین اقداماتی برای ایران بدون هزینه نخواهد بود، اما تحریمها هزینههای زیادی را به کشور تحمیل میکند و بر همین اساس نیز استراتژی کشور اینگونه بیان میشود که اگر هزینهای برای ایران ایجاد شود ایران نیز این هزینه را به دیگران منتقل میکند و دیگران در این هزینهها شریک خواهند بود. با این روش ریسک چنین اقداماتی بالا میرود و این نوع تصمیمگیریها میتواند در تغییر مسیر و تصمیمهایی که ضد ایران گرفته شده موثر باشد.
به هر حال جنگ سرد بین ایران و آمریکا آغاز شده است که بحرانهایی به همراه دارد. ایران میتواند از تهدیدها دو هدف را دنبال کند؛ دیگران را پای میز مذاکره بکشاند و نشان دهد که دست پر را دارد و میتواند از رقیب امتیاز بگیرد یا اینکه نشان دهد عزم کشور برای درگیری جدی است. به طور مشخص بنده تصور میکنم که هدف آقای روحانی از سخنان توفانیاش این نیست که ایران را وارد این جنگ کند و هدف رئیسجمهوری بیشتر منصرف کردن طرف مقابل از تداوم سیاستهای خصمانه است.
آنچه آمریکاییها به صورت مشخص مطرح میکنند جلوگیری از تهدید متحدانشان یعنی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و بهخصوص عربستانسعودی و اسرائیل در منطقه است. آنها میگویند که ایران نباید تهدیدی برای این کشورها باشد و از سوی دیگر در کشورهای منطقه مانند یمن و سوریه نیز مداخله نداشته باشد و موضوع حمایت از حزبا... در لبنان و سوریه نیز منتفی شود. آنها حضور ایران در منطقه را مداخله تلقی میکنند و میگویند که ایران در امور منطقه دخالتی نداشته باشد و مواردی مانند حقوق بشر و دموکراسی را نیز بهانه میکنند. این نگاه در دولت جدید آمریکا یعنی دونالد ترامپ تفاوتهایی دارد و در این دولت مسائلی مانند دموکراسی و حقوق بشر نسبت به منافع متحدان آمریکا در منطقه از اهمیت کمتری برخوردار است.
آنچه دولت فعلی آمریکا به دنبال آن است منافع خود آمریکا و متحدان این کشور است و بحث اصلی آنها این است که ایران تهدیدی برای این متحدان نباشد. یکی از اقداماتی که ایران میتواند انجام دهد استفاده از نیروهای منطقهای برای تحتالشعاع قرار دادن عبور و مرور از بابالمندب و حتی تنگه هرمز است. ایران میتواند این مسیرها را کنترل کند و به هر حال موشکهای ایران توانمندی تأثیرگذاری بر بسیاری از این حوزهها را دارند. با این مفهوم، اگر بحث حمله و اقدامات نظامی مطرح باشد، ایران به شکل مستقیم قدرت مانور قابل توجهی در ارتباط با این تنگهها دارد و از طرف دیگر تهران دارای متحدانی در منطقه است که میتوانند در وارد عمل شوند و مشکلاتی برای کشورهای طرف مقابل ایران ایجاد کنند و همه اینها جزو گزینههایی است که ایران مطرح کرده و میتواند با دست پر در مقابل آمریکا حاضر شود.
منبع: آرمان
* فعال سیاسی اصلاحطلب
ارسال دیدگاه