قاسم محبعلی*
اهداف جنگ در جنوب سوریه
در هفته گذشته ارتش سوریه حملاتی را به مناطقی از شرق سوریه انجام داد که طبق توافق میان امریکا و روسیه بنا نبود درگیری در این منطقه صورت گیرد، اما واقعیت آن است که مدیریت جنگ در سوریه را روسیه برعهده دارد و بسیار بعید است ارتش سوریه بدون هماهنگی روسها وارد درگیری شود که در طرف مقابل آن اسراییل و امریکا حضور دارند و میتواند منجر به یک جنگ جدی و تمام عیار شود.
بنابراین یک بازی پیچیده در این منطقه از سوریه شکل گرفته و احتمالا روسها با چانهزنیهایی که از طریق کانالهای دیپلماتیک خود با امریکاییها، اسراییلیها و حتی اردنیها که با سوریه همسایه هستند، ایجاد کردند، در روی زمین نیز با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند که اصلیترین آن ارتش و دولت سوریه است، صحنه نبرد را مدیریت میکنند. در طرف مقابل نیز همین شرایط وجود دارد، آنها نیز با ابزاری که در اختیار دارند که از جمله آنها ارتش آزاد و مخالفان دولت سوریه هستند به دنبال افزایش قدرت چانهزنی خود هستند. بنابراین بسیار بعید است که روسها بیگدار به آب بزنند چرا که خط قرمز روسها در جنوب سوریه، عدم درگیری با اسراییل و امریکا است.
اگر تفاهمی با آنها صورت نگیرد در نهایت بعید است روسیه اجازه دهد دولت سوریه وارد جنگی شود که میتواند ابعاد منطقهای پیدا کند. از همین رو باید توجه داشت که روسها این احتیاط را در نظر دارند و دولت و ارتش سوریه تا آنجایی قدرت بازیگری دارند که روسها میدان بازی را تعیین کنند. البته این به آن مفهوم نیست که طرف مقابل، یعنی امریکاییها و اسراییلیها علاقهمند نباشند که ارتش سوریه و روسیه به جنوب بروند و امنیت مرزهای میان سوریه با اردن و سرزمینهای اشغالی را ارتش سوریه تامین کند، چرا که عملا با حضور آنها بازیگران خارج سیستم و ناشناخته و کنترل نشده از دور خارج میشوند. بنابراین ممکن است ضمن اینکه آنها علاقهمند هستند این کارها صورت گیرد اما به دنبال آن هستند تا ما به ازای توافق اینچنینی را از روسیه بگیرند. البته این طبیعی است که هرطرفی تلاش میکند قدرت چانهزنی خود را افزایش دهد و ممکن است طرفین به سمت آن پیش بروند که بخواهند آستانه تحمل یکدیگر را مورد آزمایش قرار دهند.
از همین رو شاید روسها و ارتش سوریه بخواهند با اقدامات خود این موضوع را ارزیابی کنند که امریکاییها تا کجا حاضرند وارد مداخله جدی در سوریه شوند و آیا حاضرند وارد دخالت مستقیم در سوریه شوند یا در نهایت به حمایت اطلاعاتی و لجستیکی از مخالفان بسنده خواهند کرد. طبیعتا زمانی که امریکاییها هشدار میدهند به این مفهوم است که هنوز توافقی صورت نگرفته است و تا وقتی که توافقی ایجاد نشود بسیار بعید است که روسها وارد سه منطقه جنوب، شمال شرق و ادلب شوند. این سه منطقه تفاوت عمدهای با مناطقی مانند غوطه دارد، زیرا در این مناطق تنها مخالفین و شورشیان حضور داشتند و تهدیدی برای مرزهای رژیم اسراییل، ترکیه، اردن یا کردها مطرح نبود. هرچند ارتش سوریه قصد دارد با اقدامات و عملیاتهای محدود خود را آماده یک حمله بزرگ در این منطقه کند اما باید این موضوع را به زمانی سپرد که تفاهم صورت گرفته باشد. در آنجا جنگ و درگیریها تفاهم شده است.
وقتی که شاهد آن هستیم امریکاییها و اسراییلیها نقاطی از خاک سوریه را هدف قرار میدهند و روسها واکنشی جدی نشان نمیدهند مشخص میشود که جنگ در شرایطی ادامه دارد اما در نقاطی کنترل شده و تفاهم شده پیش میرود تا گسترش پیدا نکند. از طرفی دیگر توافق میان امریکا و روسیه بر سر جنوب سوریه به شکل موقت و بنا به شرایط زمانی و مکانی آن دوره بوده است. بنابراین با توجه به تغییرات زمانی و مکانی ممکن است توافق به شکست بینجامد. اما نکتهای که وجود دارد این است که گاهی سیاستهای اعلامی با سیاستهای اعمالی متفاوت است. به این معنی که ممکن است در زبان امریکاییها موضوعی را مطرح کنند اما لزوما آن را اعمال نمیکنند. بهطور مثال درخصوص کردها تاکید کردند که ما بهشدت از آنها حمایت میکنیم اما در عمل نه در عفرین و نه در منبیج پشت آنها نایستادند و با ترکیه بر سر کنترل این مناطق به توافق رسیدند بدون اینکه کردها را وارد بازی کنند. در مورد جنوب هم ممکن است شبیه همین کار را با روسها و دولت سوریه انجام دهند. بنابراین آنها نیز علاقهای ندارند که تخم مرغهای خود را در سبد گروههای شناخته و ناشناخته در جنوب سوریه بگذارند. بلکه از آنها به عنوان ابزار فشار برای پیشبرد منافع خود استفاده میکنند و مشخص نیست که هدف به قدرت رساندن گروههای شورشی باشد. بنابراین ممکن است روسها نیز اهداف بزرگتری را دنبال کنند و بسته به شرایط و موقعیت سیاست خود را تغییر دهند.
منبع: اعتماد
*رئیس سابق اداره کل خاومیانه
ارسال دیدگاه